سلام خسته نباشید.با توجه به اینکه قبلا از این سایت زیاد استفاده کردم و جوابهای هوشمندانه ای دریافت کردم، بازهم اومدم تا سوالهای بی جواب ذهنم رو از شما بپرسم و امیدوارم مثل همیشه درکم کنید و هوشمندانه و به روز جواب بدید.این مسأله ای که می نویسم گنگ ترین مسأله ی زندگیمه که حقیقتأ جوابی واسه ش پیدا نکردم
همه ی اطلاعات رو به شما می دم که بهتر قضاوت کنید .احساسی درد و دل نمیکنم.دارم اطلاعات میدم.
سالهاست پدرم به عنوان آدم مذهبی ای شناخته شده.ایشون پزشکه و توی شهرمون نسبتا افراد زیادی می شناسنش.مادرم فوق لیسانسه و دبیر آموزش پرورش.منم دانشجوی داروسازی هستم.البته دانشگاه بین الملل که هزینه ی تحصیل و اقامت من در اونجا واقعأ سنگینه.و به جز خودم فقط یه خواهر دیگه دارم که کلاس دومه و واقعأ باهوش ولی حساس و زود رنجه
از روز دوم عید که به شهرمون برگشتم متوجه مسیجهای یه خانوم دیگه توی گوشی پدرم شدم.پدرم شخص مذهبی و پر از اطلاعاتیه.کتابای شهید مطهری و صحیفه سجادیه و خلاصه خییییلی مطالعه ی تاریخی و مذهبی داره.و همیشه ما رو هم نصیحت می کنه.به جرأت می تونم بگم هشتاد درصد از اعتقادات من طبق حرفها و عمل های پدرم شکل گرفته. صبر کردم و هیچی نگفتم که بیشتر اطلاعات جمع کنم.با یکی از عاقل ترین دوستهام هم مشورت کردم.نظرات مختلفی داد.مثلا اینکه در نهایت باید به مادرم بگم.ولی من می گم هر کس در شرایط زندگی خودشه.تاااا دیشب که فهمیدم پدرم مسیجای جنسی با اون خانومه رد و بدل کرده و متوجه شدم همسرشه! حالا نمی دونم عقد موقت یا دایم!!!
من خیلی دارم صبوری می کنم.اینکه به روی پدرم نمیارم! اینکه نمی ذارم مادرم بفهمه.فقط واسه اینکه آبرو و خیلی چیزای همه ی این سالها زندگی مشترکشون الان دست منه.
پدرم واسه این زندگی واقعأ زحمت کشید.واسه ما واقعأ انرژی میذاشت و می ذاره.مثلا من رو حدود سه سال هر بیست و پنج روز یک بار با اتوبوس و حداقل یک طرف با هواپیما واسه ارتودنسی میاورد و می برد یه شهر دیگه.این جوری هم نیست که پول پارو کنیم.فعلا با این شرایط سخت زندگی ایقدری هست که یه پس انداز داشته باشیم.حالا من واقعا نمی دونم چیکار کنم.ببینید! مادر من به گواه خیلی ها هیچی کم نداره.من بیشتر از نظر ظاهر به پدرم شبیه ام و معمولی ام ولی مادرم به زیبایی معروفه! به خدا اخلاقشم بیسته.نه که چون مادرمه تعریف کنم.به خدا فرشته س! مهربون.با سلیقه.یعنی خدا خودش شاهده هیچی واسه این زندگی کم نذاشته.
من تمایل زیادی به چادر پوشیدن نداشتم.پدرم به زور چادر سر من کرد.با این سایت همون موقع مشورت کردم.شما هم گفتید حرف پدرت رو باید گوش بدی و چادر سرت کنی.منم کردم! و با خودم می گفتم این همه بابا واسه ما زحمت می کشه، منم واسه خوشحالیش می پوشم.هرچند اعتقاد زیادی به چادر ندارم.چون معتقدم خیلیا آبروی چادر رو می برن.مثلا اون همسر دوم بابا ! اگه مانتویی باشه که واسه م خیلی جالبه چه طور بابا سر ما چادر می کنه ولی خودش می ره...و اگه چادری باشه از چادریا بدم میاد! چه طور تونسته زندگی یه زن و دو تا دختر دیگه رو نابود کنه!!!
حالا سوال من اینه! پدرم حق همچین کاری داشته؟ اسلام این کار رو حلال اعلام کرده؟ مگه نمی گن ازدواج دوم واسه کسیه که از همسرش راضی نباشه؟ واسه کسیه که از همسرش دور باشه؟ پدرم شرایط بدی نداشت.بعدشم از مسیجاشون فهمیدم طرف اصلا موجود باشخصیتی نیست و فقط با جاذبه ی جنسی و احساس نیاز به پدرم اون رو جذب خودش کرده.یعنی پدرم از اینکه می بینه یه نفر اینقدر بهش احساس نیاز داره لذت می بره! جدیدا هم معمولا رفتارش غیر طبیعی خوبه و وقتایی که عصبانی می شه غیر طبیعی بد می شه.یعنی دیگه اصلا دوستمون نداره فقط میخواد وظیفه رو انجام بده که اون دنیا با حساب دو دو تا چهار تا جواب پس بده!یه زمانی خیلی از بخشش حرف می زد ولی الان هر کسی رو به هر بهونه ای حلال نمی کنه که اون دنیا این حقها رو به مادرم بده! یه زمانی هر شب نماز شب میخوند والان با اون زنه مسیجای جنسی میده و ارضا می شن جفتشون! خب این از نظر اسلام حلاله؟
من می گم یه زن هیچ وقت نمی تونه هم واسه شوهرش یه آشپز خوب باشه ، هم یه هم صحبت خوب باشه ، هم یه مدل سکسی باشه...تازه باور کنید مادرم از هر زنی که در اطرافم نگاه می کنم سر بود.به خدااا به دور از احساسات می گم.هیچ زنی نمی تونه همه ی اینا باشه! پس همه ی مردا حق همچین کاری دارن؟ مگه نمی گن باید عدالت برقرار شه؟ وقتی من میدونم پدرم مخفیانه خیییلی بیشتر با اون یارو رابطه ی جنسی داره چی؟وقتی می بینم نمیاد پیش مهمونا که بره مسیج بده چی؟وقتی به بهونه پیاده روی بیرون میره که با یارو رابطه داشته باشه چی؟
اییین همه سال مادرم واسه بابام حقوق توی این خونه آورده.از خییییلی از حقوق خودش گذشته که پدرم حتی روحش خبر نداره.اونا رو اسلام حساب نمی کنه؟ آخه مادرم چند سال پیش از پدرم میخواست یکی از واحدهای مسکونیش رو به اسم اون کنه به جبران این همه حقوق هایی که توی این سالا به پدرم کمک کرده.پدرم گفت نمی دم مال خومه و کلی بحث کردن..در نهایت یکی از دوستای مادرم که خیلی اهل ایمانه بهش گفت تو اون موقع به میل خودت دادی! این حرفا چیه! مال دنیا کیلو چند! شوهرای ما خیلی خوب اند که فقط ما رو دارن! مادرم هم راضی شد.یعنی چون اون موقع خودش خیلی از حق و حقوقش رو از بابا نخواسته و حتی خیلی هم حقوق توی این خونه آورده ، چون راضی بوده دیگه الان هیچ حقی نداره؟ خب واسه تحکیم این زندگی بوده! نه اینکه یکی دیگه از راه نرسیده با چهار تا مسیج و حرکت جنسی صاحب همه چی شه و به پدرم احساس نیاز کنه و پدرم هم از این احساس لذت ببره !!! اصلا گیریم بابام هرچی داشت به اسم مادرم کرد ، عاطفه و عهد و پیمان چی می شه؟ مگه وفاداری توی اسلام نیست؟ مگه زیر عهد و پیمان نزدن توی اسلام نیست؟ مگه با احساسات بازی نکردن توی اسلام نیست؟
پس مادرم چی؟ حق اون چی می شه؟ اگه بفهمه می دونم که طلاق می گیره! خب یعنی اسلام با این موضوع هیچ مشکلی نداره؟ مشکلی نیست که انرژی و جوونی و حقوق و ثروت و آبروی یک زن توی یک زندگی تباه شه و به پای لذت طلبی هر چه بیشتر همسرش ریخته شه؟
معمولا زنهای دوم اول می گن ما مخفی باشیم و بعد کم کم ابراز وجود می کنن! خب وقتی مادرم بفهمه و طلاق بگیره و آبروریزی شه چی؟ من چند سال دیگه بخوام ازدواج کنم شوهرم به خودش اجازه می ده همچین کاری با من کنه و می گه باباتم این کاره بود! حرف نزن! یا مادرم باید به خاطر خواهر کوچیکم بشینه و تحمل کنه؟ این از نظر اسلام عدالته؟
پدر من می تونه به زور چادر سر ما کنه و از حجاب ما ایراد بگیره ولی خودش یکی کافیش نباشه و دنبال دومی باشه؟ خب مادر من از همه حقوقش گذشته چون فکر می کرده فقط خودمونیم! نمی دونسته یکی دیگه قراره شریک همه ی زحمتاش باشه!
حالا من چیکار کنم؟ من که یک هفته دیگه باید برگردم شهر تحصیلم و با روحیه ی افتضاح درسا و امتحانام رو بگذرونم! به مادرم بگم؟ خب زندگیشون به آتیش کشیده می شه! به پدرم بگم؟ می گه حق شرعی و قانونیمه!
میخواستم به یکی از دوستای مومن پدرم بگم که نصیحتش کنه ولی اولا روم نمی شه و بعدشم فکر نمی کنم آدم منطقی و تیزی باشه.سنش زیاده و فقط باعث دردسر بیشتر می شه.پدرم به اندازه ی کافی اطلاعات داره.از ازدیاد اطلاعات قاتی کرده!!!
من واقعا موندم چیکار کنم!!!
من برم بگم بابا چرا این کار رو کردی؟ میگه به تو چه! تو دخترمی و باید به حرفم گوش بدی! اسلام گفته به حرف پدرت گوش کن وگرنه عاقت می کنم!!! پس اون کانون گرم خونوادگی ای که از نظر اسلام بچه ها باید در اون با محبت پرورش پیدا کنن چی می شه؟
ولی از اون روز به بعد به همه ی مسایل مذهبی بدبین شدم.وقتی صدای اذون می شنوم و می بینم پدرم می دوه می ره نماز می خونه حالم به هم می خوره.
من چیکار کنم؟
وقتم خیلی کمه.اگه زود جواب بدین واقعا ممنون می شم

با سلام و شادباش فرا رسيدن سال نو و تشکر از ارتباط¬تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

شرايط دشوار و حساس را درك مي كنيم. خاطر نشان مي سازم ما در اين پاسخ كوتاه نه قصد و نه توانايي حل مشكل شما را نداريم و صرفا به بيان چند نكته كلي مي پردازيم:
1. متاسفانه گويا شما پدرتان (به صرف پايبندي به ظواهر دين) را با اسلام يكي دانسته ايد. حال آن كه شايد برخي افكار و رفتار پدر شما فرسنگ ها با اسلام واقعي فاصله داشته باشد. بنده كه دانش اموخته حوزه مي باشم شايد در واقع امر به يك ميليونيم اسلام عمل نكرده ام و چه بسا بسياري از رفتارهاي و اعمال اسلامي من ظاهري صددرصد اسلامي داشته باشند. ولي باطني مرضي يا رياكارانه و تعصب آلود داشته باشند.
من كه در خودم به طور مشهود برخي رويكردهاي مرض گونه به دين را شاهدم و پدر شما هم مسلما تافته جدا بافته از ما مسلمانان معمولي نيست.
به عنوان كارشناس ارشد روان شناسي به شما خواهر گرامي خاطرنشان مي سازم كه در روانشناسي ما دو نوع جهت گيري مذهبي (دروني و بيروني يا درون سو و برون سو) داريم و تنها جهت گيري مذهبي دروني است كه باطني سلامت دارد و جهت گيري بيروني (جهت گيري ابزاري و رياكارانه) باطني بس مرضي دارد. جهت گيري نوع دوم در اغلب مسلمانان جهان به نحوي از انحا وجود دارد و نبايد اين دو را با هم خلط كرد.
2. پدر شما پيش از آن كه مسلمان يا پزشك يا پدر يا ... باشد يك انسان است و انسان مشحون از غرايز جنسي و غير جنسي است. انسان ها در چشم برهم زدني اسير غرايز مي گردند و اين مساله حتي پاكترين و مخلص ترين بندگان خدا را تهديد مي كند. آيا به راستي شما كه اين گونه بر پدر خود مي شوريد در اين مساله خطير مستثنا هستيد. قطعا نه. همه ما در معرض آزمايش هاي ريز و درشت الهي هستيم معلوم نيست چند درصد ما از اين آزمايش ها سر بلند بيرون بياييم پس اگر با ديدي انساني و نه اسلامي به تحليل شرايط پدرتان بپردازيد، قطعا در برخي موارد چاره اي جز پذيرش حقايق تلخ زندگي انساني را نداريد.
3 كشش ها و تمايلات جنسي با توجه بار هيجاني بسيار بالايشان توصيه بردار نيستند و نمي توان با چند جمله موعظه يا تهديد، فردي را از اين تمايلات و غرايز پرهيز داد. چه بسا پدر شما در شروع اين ماجرا بي تقصير بوده، ولي در ادامه چاره اي جز تن دادن به خواسته ها و تمنيات نفساني تحريك شده توسط اين خانم را نداشته است. اگر همچون ما روانشناسان به زير پوست شهر سري بزنيد قطعا از مسائلي اگاه خواهيد شد كه مساله پدرتان در آن گم است. هر چند هم ما و هم همه افرادي كه اين نامه را مي خوانند به شما به عنوان دختر اين پدر حق گلايه و شكايت و ناراحتي مي دهند ولي اگر از بالا به قضاياي پدرتان بنگريد چه بسا بهتر بتوانيد رفتارهاي ناهنجار ايشان را درك نماييد.
4 از نظر شرعي و عقلي جوازي بر پرده دري از راز مگوي پدر در نزد مادرتان نداريد بهتر است در بدترين شرايط اين راز توسط شما بر ملا نگردد در بسياري موارد صرف مرور زمان و گذر ايام، حلال پيچيده ترين مشكلات بوده است و شما نبايد به هيچ وجه شتابزده و عجولانه به حل اين مهم همت گماريد. چه بسا اين رابطه به خاطر مسائل و مشكلات از قبل پيش بيني نشده از هم گسسته شود و يا سر پدر شما به هر دليلي به سنگ بخورد و يا اين كه پدر شما از جانب فردي غير شما مورد فشار و تهديد و باج خواهي قرار گيرد يا اين كه كه پدر شما بعد از مدتي بدون هيچ دليل خاصي از اين زن (به احتمال زياد از برخي اختلالات رواني بي نصيب نيست) دلزده گردد و يا اين كه ....
همه اين احتمالات در ميان مراجعان ما مصداق داشته است پس حتما نبايد تنها گزينه ورود مستقيم به ماجرا را تنها راه حل ماجرا بدانيد.
5. همواره به ياد داشته باشيد كه با محكوم كردن ما يا ساير متصديان امور فرهنگي- ديني يا حتي دين اسلام دردي از شما دوا نخواهد شد. اگر نيك بنگريد همان طور كه پدر شما در معرض يك ازمايش بزرگ قرار گرفته است شما خواهر گرامي نيز در معرض ازمايشي به مراتب بزرگتر از آزمايش پدر قرار گرفته ايد. دنيا دار آزمايش هاي ريز و درشت است و ما بايد با چشماني باز جاي پاي شيطان را در زندگي خود بنگريم. چه بسا آزمايش پدر بخشي از ازمايش شما خواهر گرامي باشد تا مشخص شود شما تا چه حد در برخورد با اين رخدادهاي تلخ خانوادگي دينتان را زير سوال مي بريد يا اين كه جهت گيري مذهبي شما دروني است يا خداي ناكرده بيروني. آيا دينداري شما متناسب با شرايط افزايش و كاهش مي يابد و يا حتي فرو مي پاشد و يا اينكه دينداري شما استوار و پا برجاست.
در هر صورت نكات بسياري باقي ماند كه نه مجالي براي گفتن آن وجود دارد و نه حالي براي شنيدن آن توسط شما. ما هم به نوبه خود با شما خواهر گرامي ابراز همدردي مي نمايم و به نيكي آگاه هستيم كه اين گونه جواب ها در شرايط اشوبناك فعلي دردي از دل پر درد شما دوا نمي كند به عنوان يك روانشناس به شما توصيه مي كنم فارغ از اين رفتار پدر شما مورد تاييد اسلام است يا نه (كه قطعاً بسياري از رفتارهاي پدر مورد تأييد اسلام عزيز نيست) از هر گونه تمركز اسيب زا و تلخ كننده بر رفتار ايشان به شدت پرهيز نماييد. سعي كنيد در حد امكان تمركزتان را بر روي خودتان و زندگي شخصيتان ببريد و از هر گونه فروپاشي دروني به شدت حذر نماييد به احتمال زياد مرور زمان راه هاي درست حل مشكل را به شما خواهر گرامي نشان خواهد داد.
شايان ذكر است در موارد اضطراري كه احتمال از هم گسستن خانواده وجود دارد فرد مي تواند از راه كارهاي پيچيده يا پيش پا افتاده مانند تهديد فرد به افشاگري از طريق يك تلفن همراه ناشناس (مانند يك تلفن ايرانسل) و صرفا از طريق پيامك (مثلا فرد خود را يكي از همسايگان يا همكاران جا مي زند و باقي ماجرا) و...
باز تاكيد مي گردد در حد امكان از هر گونه ورود مستقيم يا غير مستقيم آسيب زا در اين ماجرا پرهيز نماييد.