مدتی است یکی از رفقا بین دو راهی زرتشت و اسلام مخیر شده . چه پیشنهاد می کنید ؟ کتاب یا مقاله ی مختصری معرفی کنید تا بخوانم و بدانم و پاسخگو باشم

در این رابطه به گفتاز زیر توجه نمائید :
از تاریخ ادیان الهی و برخی روایات اسلامی به دست می‌آید: زرتشت از ادیان الهی و این دین منسوب به زرتشت می باشد. زرتشت پیامبری از پیامبران الهی است، اگر چه محل و تاریخ تولد وی روشن نمی باشد. این ابهام تا حدی است که عده‌ای ظهور او را در قرن یازدهم قبل از میلاد و برخی در قرن ششم یا هفتم ذکر کرده‌اند . در مورد محل تولد او نیز، برخی محققان او را آذربایجانی و عده‌ای او را اهل خوارزم و بلخ می‌دانند.
(مولون)زادگان او را سیستان و (تاین بى)ظهور زرتشت را در حوزه بین النهرین و بالأخره بعضی او را اهل شهر ری می‌دانند.(1)
اما با همه اختلاف عجیبی که در تاریخ و محل ظهور و تولد او وجود دارد، چند نکته را از لحاظ تاریخی، می‌توان قطعی تلقی نمود:
1- زرتشت پیامبری از انبیای الهی و از سرزمین ایران باستان بوده است.
2- او دارای کتاب آسمانی بوده و کتابش از بین رفت، با تکیه بر خاطرات و اذهان و به اصطلاح آن چه که در سینه اشخاص بود، مطالبی جمع آوری شد و به نام کتاب مقدس تکثیر گشت.
3- زرتشت به دست قوم خویش کشته شد.
جهت شفاف تر شدن مطلب در چند روایت زیر دقت نمایید.
در برخی روایات می‌خوانیم: مشرکان مکه از پیامبر(ص)تقاضا کردند از آن‌ها جزیه بگیرد و اجازه بت پرستی به آن‌ها بدهد. پیامبر فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمی گیرم. آن‌ها در پاسخ گفتند: چگونه چنین می‌گویی در حالی که از مجوس منطقه هجر، جزیه گرفته‌ای ؟ پیامبر فرمود: مجوس پیامبر و کتاب آسمانی داشتند، پیامبرشان را به قتل رساندند و کتاب او را آتش زدند.
اصبغ بن نباته می‌گوید: وقتی علی(ع) بر فراز منبر فرمود: از من سؤال کنید، پیش از آن که مرا نیابید. اشعث بن قیس (منافق معروف ) برخاست و گفت: ای امیرمؤمنان ! چگونه از مجوس جزیه گرفته می‌شود، در حالی که کتاب آسمانی بر آن‌ها نازل نشده و پیامبری نداشته‌اند؟ فرمود: خداوند کتابی بر آن‌ها نازل کرد و پیامبری مبعوث نمود.
بر اساس روایتی از امام زین العابدین (ع)پیامبر فرمود: با مجوسی‌ها طبق سنت اهل کتاب رفتار نمایید.(2)
مرحوم علامه طباطبایی می‌فرماید: «مراد از مجوس قوم معروفى هستند که به زرتشت گرویده‌اند. این لفظ درقرآن یک بار به کار رفته است، در قرآن (3) مجوس در صف و در ردیف اهل کتاب، یعنى یهود و نصارا و در برابر مشرکان قرار گرفته‌اند. بنابراین از این آیه
استفاده می‌شود. زرتشتی ها، پیروان پیامبر الهی بودند، امّا همانند سایر ادیان، دین آن‌ها منسوخ و کتاب آسمانی آن‌ها تحریف شد.(4)
آنچه امروز به نام «اوستا» و از زرتشت در دست پیروان او وجود دارد، تنها بخشی از آن کتاب است که مورد تحریف قرار گرفته، از جاهای پراکنده به دست آمده است و اعتبار آن قطعی نیست.
زرتشت برخلاف نظریه بعضی از زرتشتیان متاخر، آفرینش تمام موجودات را برحسب مشیت و اراده متعال اهورامزدا می‏دانست. در آیه آخر گات‏ها صراحتاً اهورامزدا را موجب و موجد نور و ظلمت - هر دو - می‏داند.(در مطالعه اوستا هر چه از گات‏ها - که مربوط به زمان زرتشت است - دور می‏شویم، از توحید و لحن اهورامزدای واحد و یگانه و زرتشتی که اهورامزدا را خالق همه چیز می‏داند فاصله می‏گیریم. بدین ترتیب در اواخر کتاب عهد ساسانی و مقارن با اسلام، به طور روشنی جهان به دو نیم می‏شود و خدای واحد به دو بخش خیر و شر تقسیم می‏گردد.)(5)
آنچه از منطق و فلسفه زرتشت در کتب دینی می‏توان استنباط کرد، این است که او خود آتش نمی‏پرستیده و بر آن عقیده‏ای که پیشینیان و نیاکان او بر آن بوده‏اند، نبوده است. هم چنین معتقدات او با آنچه بعدها آتش پرستان عنوان کرده‏اند، اختلاف دارد. و آتش را فقط رمزی قدوسی و نشانی گرانبها از اهورا مزدا می‏دانسته است.
مذهب فعلي زرتشت ، مذهب دوگانه پرستی است؛ مذهب «اهورا» و «اهریمن»؛ «خیر» و «شرّ». هر که و هر چه خوب باشد، جز «سپنتامئی نو» و اهورا است اما اگر بد باشد، جزء «انگرمئی نو» و اهریمن است. این هر دو همواره در حال نبردند.البته نویسندگان جدید زردشتی که می‌بینند ذهن امروز جهان، توحید را می‌ستاید و می‌پرستد، تلاش می‌کنند از آن چهره توحیدی بسازند. (6)
در ضمن می توانید برای مطالعه بیش تر به کتاب هاي : « خدمات متقابل اسلام و ایران » ص 152- 272، نوشته شهید مطهری ، تاریخ ادیان و مذاهب جهان،،ج‏1 ،عبدالله مبلغی، راهنماي ادیان زنده جهان ،جان ر .هينلز ،ترجمه عبد الرحيم گواهي ،و نیز کتاب « زرتشت ، حکومت ، مزدیسنا » نوشته مهندس جلال الدین آشتیانی و نیز کتاب « زرتشتیان باورها و آداب دینی »اثر مری بویس مراجعه کنید.
پی‌نوشت‌ها:
1.عبدالله مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 1 ،ص 334ـ 336، منطق، قم، 1373.
2.ناصر مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 14 ص 45ـ 46 ، دار الکتب الإسلامیة، تهران ،‏1374 ش‏.
3.حج (22) آیه 17.
4.المیزان، ترجمه فارسی، ج 14 ،ص 532ـ 537 ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسین ، قم‏ ، 1374 ش‏( با تلخیص).
5. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، همان،ج‏1، ص 341.
6.،همان، ج 1، ص 327،