با سلام: به چه علت بعضی از ماههای سال حرام اعلام شده است و با عنایت به اینکه در تصادفات رانندگی فردی بطور سهوی فوت می کند از روی عمد نمی باشد چرا مقدار دیه پرداختی به وارثین متوفی در ماههای حرام دوبرابر در نظر گرفته شده است ؟ وچه فرقی مابین مرده ماههای حرام و غیره حرام میباشد؟ آیا این موضوع با فلسفه عدالت تناقضی ندارد؟ با تشکر

بخش اول پرسش:
نکته اول اینکه: مسائلی که مربوط به حوزه احکام می باشند تعبدی هستند. به همین سبب اگر بدنبال علت یا حکمت حکمی از احکام الهی هستیم تنها از طریق قرآن و روایات معصومین(ع) که عالم به احکام و مصالح و مفاسد واقعیه ماورائ احکام هستند می توانیم به حکمت بعضی احکام دست پیدا کنیم.البته گاهی می شود بعض مصلحتها را و لو در بیانات معصومین هم نیامده باشد. اما با ظن و گمان مطرح کرد. ولی باید توجه داشت که احتمالات را نباید به دین واحکام دینی تحمیل کرد.
نکته دوم اینکه:اصل حکم حرمت این چهار ماه( رجب، شوال، ذیقعده و ذیحجه )در قرآن اینگونه آمده: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِى کِتَـبِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَـوَ تِ وَالأَْرْضَ مِنْهَآ أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَ لِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلاَ تَظْـلِمُوا فِیهِنَّ أَنفُسَکُمْ ...( شمار ماه ها به نزد خداوند، در کتاب الهى از روزى که آسمان ها و زمین را آفرید، دوازده ماه است چهار (ماه) از آن حرام است. دین درست این است. پس در آن (چهارماه) بر خویشتن ستم می کنید...)(1)چنانچه روشن است سخنی از حکمت آن نیامده.در روایات نیز اشاره به اصل حکم شده اماپیرامون علت یا حکمت آن به وضوح مطلبی نیامده است. اما از آنجا که حرمت ماه هاى حرام به زمان «حضرت ابراهیم» برمى گردد و در عصر جاهلیت به عنوان یک سنت به قوت خود باقى مانده بود و از سوى اسلام نیز به خاطر حکمت و فوایدى که داشته تأیید شد. می توان حکمتهایی برای این حکم بیان کرد.
از جمله فلسفه ها و فواید آن مى توان به احتمال پایان یافتن جنگ ها به خاطر مجال یافتن جنگجویان براى تفکر و اندیشه، دعوت به صلح و آرامش، امکان انجام مناسک حج، تجارت و بسیارى از امور دیگر، اشاره کرد.
نکته مهم آتش بس در جنگ است که حتى براى چند روز یا یک روز هم داراى اثر و فایده است. در دوران جنگ هاى بیست ساله ویتنام، براى آتش بس یک روزه تلاش مى کردند و این حکم، خود نشانه روح صلح طلبى اسلام است. (2)
آخرین نکته در این زمینه اینکه منظور از حرام نمودن این چهار ماه، این است که مردم در این ماه ها از جنگیدن دست بکشند و امنیت عمومى در همه جا حکم فرما شود تا به زندگى خود و فراهم آوردن وسایل آسایش و سعادت خویش بپردازند و به عبادات و طاعات مشغول شوند(3).
بخش دوم پرسش:
شکی نیست که هر جرمی از هر مجرمی با عمد و اختیار، استحقاق جریمه و مجازات را دارد و از سوی دیگر، همه مجرمان، یکسان نیستند و بدون شک، شرایط زمانی، مکانی، روانی و ویژگی های دیگر آنها تفاوت دارد.
به همین دلیل، امروزه در تمام قوانین جهان، اموری را با عنوان عوامل تشدید و تخفیف، در کنار قوانین کیفری و جزایی قرار می دهند؛ مثلاً بیماری روانی را عامل تخفیف و تکرار در جرم را عامل تشدید می دانند.
اسلام نیز از چهارده قرن پیش، عوامل تشدید و تخفیف را به صورتی جامع و جالب، هم در مجازات های دنیوی و هم در مجازات های اخروی، پیش بینی کرده است. در یک بررسی ساده، معلوم می شود که در اسلام، عوامل تخفیف از عوامل تشدید، بیشترند و این به خاطر آن است که اساس دین اسلام، بر رحم و عاطفه و هدفش، مهرورزی و هدایت است.
یکی از عوامل تشدید مجازات در اسلام، مکان و زمان جرم است؛ چنانچه جرمی در مکه مکرمه رخ دهد، مجازات، به علت قداست مکان مکه مکرمه، شدیدتر است. همچنین مجازات در ماه های حرام (ذی قعده، ذی حجه، محرم و رجب)، به علت قداست آنها، بیشتر است.(4)
این نوع مجازات، به خوبی نشان می دهد که اهمیت جرم، تنها مربوط به جنبه ذاتی آن نیست؛ بلکه خصوصیات زمانی و مکانی، کاملاً در آن موثر است.
از سوی دیگر، بدیهی است که اگر کسی حرمت اماکن و زمان های مقدس را نگه نداشت، مشخص می شود که روح طغیان گری و جسارت او بیشتر است و چنین فردی، ضرر و خطرش برای جامعه، بیشتر است.
به علاوه اینکه در زمینه قانون نمی شود با این رویکرد احکام را بررسی کرد که نسبت به بعضی موقعیت ها به ظاهر اجحاف در حق کسی می شود چرا که احکام وقوانین به نسبت تمام جامعه ومصالح کلی جامعه اسلامی در نظر گرفته می شود و از این منظر حرمت ماههایی در میان جامعه بشری می تواند مصالحی داشته باشد از آن جمله که در بالا بیان شد.
پی نوشت ها:
1.توبه(9)آیه(36) .
2. ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ج 7، ص 408.
3.محمد حسین طباطبایی، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، ج‏9، ص: 359
4.بقره(2)آیه(194).