با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما سروران و تبریک به مناسبت عید سعید فطر
چندی قبل مطلب خواندم پیرامون بهشت و توصیفات آن که برای من و امثال من جای سوال داشت ، این مطلب این بود :
((دربهشت) توان بدنی انسان درکامیابی از زنان به اندازه صد نفر می گردد. کتاب کنزالعمال، جلد14، ص 468بهترین چیزهایی که مردم در دنیا و آخرت از آنها لذّت می‌برند، لذت آمیزش و بهره برداری از زنان می‌باشد. (کتاب وسائل، جلد14، ص 468) پیامبراکرم(ص): همانا بهشتیان به چیزی بیشتراز نکاح اشتها ندارند و لذت نمی‌برند. (کتاب لثالی، ص 503) حوری از خیمه خود بیرون آید و روی به تخت مؤمن بخرامد و چون به نزد مؤمن می آید با پانصد سال ازسالهای دنیا همدیگر را بوسه زنند که برای هیچ کدامشان ، خستگی و ملال حاصل نمی گردد. هرمؤمنی را هفتاد زوجه از حوران می دهند و چهار زن از آدمیان، که ساعتی با حوریّه صحبت می‌دارد و ساعتی با زن دنیا و ساعتی باخود خلوت می کند و بر کُرسیها تکیه زده‌اند و بایکدیگر صحبت می‌دارند. (بحارالانوار،ج 8، ص 157، ح 98) بیشتر نهر های بهشتی از نهر کوثر است که در کناره آن دختران نار پستان (مانند گیاه) می‌رویند. در بهشت نهری وجود دارد که در دو طرفش دختران باکره سفید روی و سفید پوش نشسته‌اند و مشغول تغنی (آواز خواندن) هستند. (بحارالانوار،ج۸،ص۱۹۶) دوشیزگان با چنان صدایی می خوانند که خلایق تا کنون چنین صدایی را نشنیده‌اند و این نعمت، بالاترین نعمات بهشتی است این دوشیزگان به تسبیح (ذکر صفات الهی) تغنی میکنند. (بحارالانوارص۱۲۷) هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه معلوم است. از جماع با هر یک ازآن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد. (بحارالانوار،ج 8، ح 205) پس آن مؤمن با قوّت صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است. (بحارالانوار،ج 8، ح 205) هیچ مؤمنی داخل بهشت نمی شود مگر آنکه خداوند غنیّ ، پانصد حوری به او عطا می‌فرماید که با هر حوری هفتاد غلام وهفتاد کنیز نیز می‌باشد که هریک مانند لؤلؤ منثور و لؤلؤ مکنون می‌باشند. (بحارالانوار،ج 8، ح 205) )
با توجه به اینکه این مطالب با ذکر منابع معتبر آورده شده سوالاتی و شبهاتی داشتم که میخواستم مرا راهنمایی کنید :
1- چرا در توصیف بهشت ، جایگاهی که در دنیا آرزوی همه انسانهای باتقواست اینقدر به مسائل مادی و شهوانی اشاره شده آیا برآوردن نیاز جنسی بالاترین و یا دوست داشتنی ترین خواسته بهشتیان است که اینقدر به آن توجه شده است ؟
2- برای زنان با ایمان ، بهشت به چه صورت است چرا توجه اصلی بر روی پاداش بهشتی برای مردان شده است ؟ لذت بهشتی برای زنان بهشتی به چه صورت است ؟
3- با توجه به اینکه همسران باایمان در بهشت در کنار هم هستند ، آیا تعصب و غیرت و یا مسائل از این قبیل در آنجا وجود ندارد ؟ آیا همسران در آنجا نسبت به هم حس مالکیت ندارند و باز هم با توجه به اینکه در بهشت صفات قبیحی چون حسادت که در ما زنان زیاد است وجود ندارد .
4- چرا به جای تمرکز اصلی به مسائل والای بهشتی و با توجه به اینکه مواردی که در توصیف بالا قید شد(توجه به امور جنسی و شهوانی )جزء موارد نهی شده در دنیا می باشد چرا برای جذب مردم از اینگونه مثالهایی استفاده می شود . شاید این توصیفات برای مردان لذت بخش و جذاب باشد ولی برای زنان چندان صورت خوشی ندارد .
لطفا در این مورد توضیحات لازم را مبذول فرمایید و خیل زیادی از خوانندگان این مطلب را که تا قبل از این آرزومند بهشت بودند اما حالا کمی تردید دارند از شک و تردید و دو دلی رها سازید .البته این مطلب جنبه مزاح داشت ولی با توجه به اینکه همه میدانیم در بهشت مقام والای بهشتیان برتر از این است که توجه به اینگونه مسائل معطوف باشد لطفا راهنمایی بفرمایید.
با تشکر

پرسش 1:
توضيح در مورد بهشت
شرح : با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت شما سروران و تبريک به مناسبت عيد سعيد فطر چندي قبل مطلب خواندم پيرامون بهشت و توصيفات آن که براي من و امثال من جاي سوال داشت ، اين مطلب اين بود: ((دربهشت) توان بدني انسان درکاميابي از زنان به اندازه صد نفر مي گردد. کتاب کنزالعمال، جلد14، ص 468
بهترين چيزهايي که مردم در دنيا و آخرت از آنها لذّت مي‌برند، لذت آميزش و بهره برداري از زنان مي‌باشد. (کتاب وسائل، جلد14، ص 468)
پيامبراکرم(ص): همانا بهشتيان به چيزي بيشتراز نکاح اشتها ندارند و لذت نمي‌برند. (کتاب لثالي، ص 503)
حوري از خيمه خود بيرون آيد و روي به تخت مؤمن بخرامد و چون به نزد مؤمن مي آيد با پانصد سال ازسالهاي دنيا همديگر را بوسه زنند که براي هيچ کدامشان ، خستگي و ملال حاصل نمي گردد. هرمؤمني را هفتاد زوجه از حوران مي دهند و چهار زن از آدميان، که ساعتي با حوريّه صحبت مي‌دارد و ساعتي با زن دنيا و ساعتي باخود خلوت مي کند و بر کُرسيها تکيه زده‌اند و بايکديگر صحبت مي‌دارند. (بحارالانوار،ج 8، ص 157، ح 98)
بيشتر نهر هاي بهشتي از نهر کوثر است که در کناره آن دختران نار پستان (مانند گياه) مي‌رويند. در بهشت نهري وجود دارد که در دو طرفش دختران باکره سفيد روي و سفيد پوش نشسته‌اند و مشغول تغني (آواز خواندن) هستند. (بحارالانوار،ج?،ص???)
دوشيزگان با چنان صدايي مي خوانند که خلايق تا کنون چنين صدايي را نشنيده‌اند و اين نعمت، بالاترين نعمات بهشتي است اين دوشيزگان به تسبيح (ذکر صفات الهي) تغني ميکنند. (بحارالانوارص???)
هريک ازآن حوريان، هفتاد حلّه پوشيده اند و سفيدي ساق ايشان از زير هفتاد حلّه معلوم است. از جماع با هر يک ازآن حوريان لذّت صد مرد را مي يابد که هريک چهل سال خواهش مجامعت و آميزش داشته باشند و برايشان ميسّر نشده باشد. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)
پس آن مؤمن با قوّت صد جوان با آن حوري جماع و آميزش کند و يک آغوش با او هفتاد سال طول مي کشد. مؤمن متحيّر مي باشد که نظر به کدام اندام حوري بکند، بر روي او يا بر پشت او يا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه مي کند از شدّت نور و صفا، روي خود را درآن مشاهده مي نمايد. پس دراين حال زن ديگري بر او مشرف ميگردد که خوشروتر و خوشبويتر از اوّلي است. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)
هيچ مؤمني داخل بهشت نمي شود مگر آنکه خداوند غنيّ ، پانصد حوري به او عطا مي‌فرمايد که با هر حوري هفتاد غلام وهفتاد کنيز نيز مي‌باشد که هريک مانند لؤلؤ منثور و لؤلؤ مکنون مي‌باشند. (بحارالانوار،ج 8، ح 205) )
با توجه به اينکه اين مطالب با ذکر منابع معتبر آورده شده سوالاتي و شبهاتي داشتم که ميخواستم مرا راهنمايي کنيد :
1- چرا در توصيف بهشت ، جايگاهي که در دنيا آرزوي همه انسانهاي باتقواست اينقدر به مسائل مادي و شهواني اشاره شده آيا برآوردن نياز جنسي بالاترين و يا دوست داشتني ترين خواسته بهشتيان است که اينقدر به آن توجه شده است ؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي، با سلام و سپاس از ارتباط­تان با مرکز ملي پاسخگويي به سوالات ديني
در قرآن و روايات راجع به نعمت هاي جسماني بهشت زياد سخن گفته شده و يکي از نعمت هاي مهم که در تشويق انسان ها به ايمان و عمل صالح تاثير فراوان دارد و در قرآن و روايات به وفور ذکر شده، همسران پاک و زيبا رو و جذاب بهشتي است. اما اين بدان معنا نيست که نعمت هاي جسماني بهشت و از جمله همسران پاک و زيبا رو و رعناي بهشتي، بهترين نعمت بهشت است و نعمتي بالاتر از آن در بهشت وجود ندارد؛ بلکه اين بيانات با توجه به فهم و درک مخاطبان قرآن است. مخاطب قرآن عموم مردم هستند و عموم مردم هم درکشان در حد نعمت هاي جسماني است و همتشان از خواهش هاي جسماني فراتر نمي رود.
وقتي عموم مخاطبان در اين سطح هستند و سخن گفتن از نعمت هاي معنوي و فرا مرتبه بهشت از درک و فهم آن ها بالاتر است و در آنان چندان ايجاد انگيزه و طلب و حرکت نمي کند، آيا صحيح است که قرآن بيش از توصيف نعمت هاي جسماني بهشت، به توصيف آن ها بپردازد؟
روايات هم معمولا خطاب به همين مردم عادي و سطحي نگر صادر شده و براي جذب آن ها به بهشت بوده است از اين رو مطابق فهم و درک و نياز آن ها سخن گفته اند.
البته قرآن در توصيفاتي گذرا به آن نعمت ها تصريح کرده و ارزش والاي آن ها را يادآوري نموده و از آن فروگذار نکرده، ولي پرداختن بيش از آن حد را لازم و مفيد نديده است. (العاقل يکفيه الاشاره = اگر در خانه کس است يک حرف بس است)
به يادآوري نعمت هاي غير جسماني بهشت در قرآن توجه کنيد :
احترام و کرامت فوق العاده بهشتيان که ملائکه آنان را استقبال مي کنند و خوشامد مي گويند و ... :
«وَ سيقَ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدين؛ (1) و آنان را كه از پروردگارشان ترسيده‏اند گروه گروه به بهشت مى‏برند. چون به بهشت برسند درهايش گشوده شود. و خازنان بهشت گويندشان: سلام بر شما، بهشتتان خوش باد، به درون بياييد، همواره در اينجا خواهيد بود».
بنا بر اين آيه بهشت را براي بهشتيان آماده کرده و درها گشوده و بهشتيان را با احترام به سوي بهشت روانه ساخته و ملائکه خوش آمد گويان استقبال مي کنند و مطابق آيات ديگر بعد از ورود هم بر آنان وارد شده و از جانب خداي رحمان و رحيم به بهشتيان خوشامد مي گويند: «وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ؛ (2) و فرشتگان از هر در به نزدشان آيند. سلام بر شما به خاطر آن همه شكيبايى كه ورزيده‏ايد. سراى آخرت چه سرايى نيكوست».
«سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيمٍ؛ (3) و سلامى كه سخن پروردگار مهربان است».
در آنجا محيط صلح و صفا و دوستي و امنيت است و هيچ خوف و هراسي در کار نيست از جمله هراس از مرگ که ريشه کن شده است:
«لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ؛ (4) براى آن ها در نزد پروردگارشان، خانه آرامش است. و به پاداش كارهايى كه مى‏كنند، خدا دوستدار آن هاست».
«وَ نَزَعْنا ما في‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى‏ سُرُرٍ مُتَقابِلينَ لا يَمَسُّهُمْ فيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجين؛ (5) هر كينه‏اى را از دلشان بركنده‏ايم، همه برادرند، بر تختها رو به روى همند. هيچ رنجى به آن ها نمى‏رسد و از آنجا بيرونشان نرانند.
«إِنَّ الْمُتَّقينَ في‏ مَقامٍ أَمين؛ (6) پرهيزگاران در جاى امنى هستند»، در بهشت از نعمت همنشيني با پيامبران و اوليا و صلحا برخوردارند:
«وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقا؛ (7) و هر كه از خدا و پيامبرش اطاعت كند، همراه با كسانى خواهد بود كه خدا نعمتشان داده است، چون انبياء و صديقان و شهيدان و صالحان. و اينان چه نيكو رفيقانند».
در آن محيط جز زيبايي و مهر و محبت و صفا نيست و از زشتي و دشنام و بي مهري خبري در آن نمي باشد:
«لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا تَأْثيماً إِلاَّ قيلاً سَلاماً سَلاماً؛ (8) در آنجا نه سخن لغو شنوند و نه گناه‏آلود. جز يك سخن: سلام، سلام».
شادابي و شادکامي و چهره هاي بشاش و سرزنده و با طراوت حاصل اين آرامش روحي و رواني است:
«تَعْرِفُ في‏ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعيم؛ (9) بر چهره‏هاشان طراوت نعمت را بشناسى».
و نعمت بزرگ لقاء الله و ديدار خدا:
«وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى‏ رَبِّها ناظِرَةٌ؛ (10) در آن روز چهره‏هايى هست زيبا و درخشان، كه سوى پروردگارشان نظر مى‏كنند».
و بالاخره رضايت خدا از آنان که بالاترين نعمت ها مي باشد:
«رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ (11)
دا از آنان خشنود است و آنان نيز از خدا خشنودند. و اين كاميابى بزرگى است».
«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ (12) خدا به مردان مؤمن و زنان مؤمن بهشتهايى را وعده داده است كه جويها در آن جارى است، و بهشتيان همواره در آنجايند و نيز خانه‏هايى نيكو در بهشت جاويد. ولى خشنودى خدا از همه برتر است كه پيروزى بزرگ، خشنودى خداوند است».
اينها نمونه اي از نعمت هاي غير جسماني بهشت است که با نعمت هاي جسماني بهشت قابل قياس نيستند؛ ولي غالب مخاطبان از درک و ارزش آن ها غافل و نسبت به آن ها کم توجه اند از اين رو مانور بيشتر بر روي نعمت هاي جسماني است که براي مخاطبان قابل فهم و شوق انگيز تر است.
پي نوشت ها:
1. زمر (39) آيه 73.
2. رعد (13) آيه 23-24.
3. يس (36) آيه 58.
4. انعام (6) آيه 127.
5. حجر (15) آيه 47-48.
6. دخان (42) آيه 51.
7. نساء (4) آيه 69.
8. واقعه (55) آيه 25-26.
9. مطففين (83) آيه 24.
10 . قيامت (75) آيه 22- 23.
11. مائده (5) آيه 119.
12. توبه (9) آيه 72.
پرسش 2:
براي زنان با ايمان ، بهشت به چه صورت است چرا توجه اصلي بر روي پاداش بهشتي براي مردان شده است ؟ لذت بهشتي براي زنان بهشتي به چه صورت است ؟

پاسخ:

در توصيف بهشت و نعمت هاي بهشتي توجه بر روي مردان يا زنان نيست بلکه در تمام نعمت هاي بهشتي توجه بر روي فرد مؤمني است که بهشتي مي شود و از آن نعمت ها بهره مند مي گردد خواه مرد باشد يا زن. حتي در توصيف همسران بهشتي هم، فرد بهشتي مد نظر است که همسر خواهد داشت، خواه مرد باشد يا زن:
«لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فيها خالِدُون؛‏ (1)
براى آنان همسرانى پاك و پاكيزه است، و جاودانه در آن خواهند بود».
حتي بعضي مفسران "حور عين" را به معناي همسر بهشتي اعم از مذکر و مؤنث دانسته و گفته اند زنان و شوهران بهشتي را بدان جهت "حور عين" ناميده که چشماني بسيار درشت و زيبا و گيرا دارند. سياهي مردمک کاملا سياه است . در سفيدي کاملا سفيد قرنيه قرار گرفته و جلوه بسيار زيبايي دارد. چون زيبايي چشم سهم بسيار زيادي در زيبايي فرد دارد، به زيبايي چشمان توجه شده و تاکيد گرديده است. (2)
تا اين جا وعده همسران پاک و زيبا چشم بود ،هم براي مرداني که بهشتي مي شوند و هم براي مرداني که بهشتي مي شوند.
در قرآن و روايات هم شوهران بهشتي توصيف شده اند و هم زنان بهشتي . در هر دو به ويژگي هايي که از نظر جنس مخالف اهميت دارد، اشاره شده است.
البته در بيان اين مسائل حيا را تا حد لازم رعايت کرده و با توجه به روحيه زنان کم تر به توصيف مردان بهشتي پرداخته و در توصيف ها هم عفت و حيا لحاظ شده است.
در روايات راجع به مردان و شوهران بهشتي فرموده:
«إن أهل الجنة جرد مرد مكحلين ، مكللين ، مطوقين ، مسورين مختمين ، ناعمين ، محبورين ، مكرمين ، يعطى أحدهم قوة مائة رجل في الطعام و الشراب و الشهوة و الجماع ، قوة غذائه قوة مائة رجل في الطعام و الشراب و يجد لذة غدائه مقدار أربعين سنة، و لذة عشائه مقدار أربعين سنة ، قد ألبس الله وجوههم النور و أجسادهم الحرير بيض الألوان، صفر الحلي ، خضر الثياب؛ (3) مردان بهشت جواناني هستند که بدن شان موي زايد ندارد. سرمه کشيده اند. تاج بر سر دارند . طوق هاي زينتي بر گردن و دست بندها بر دست و انگشتر هاي زيبا بر انگشت و چهره اي شاداب و مسرور و با کرامت دارند. هر کدام قوه خوراک و نوشيدن و جماع ده نفر را دارند. چهره اشان نوراني است. بر اندام شان لباس هاي حرير سفيد و زيرهاي طلايي و پوشش هاي سبز است.
اما زنان بهشتي را در قرآن توصيف نکرده و اجمالا زيبايي آن ها در توصيف به "حور عين" آمد و ذکر شد، ولي در زن چند چيز مطلوب جامعه و افراد است که قرآن روي آن ها مانور داده است:
1. پوشيده بودن زن:
زن به مثابه گوهري درخشان مي ماند که زيبايي و جلاي اين گوهر در آن است که پوشيده باشد و با بهاي فراوان ديده شود. زيبايي و درخشاني در سفره عام گذاشته نشود. قرآن روي اين ويژگي تاکيد مي کند و مي فرمايد:
«حور مقصورات في الخيام؛ (4) حوريانى كه در خيمه‏هاى بهشتى مستورند!».
يا مي فرمايد:
«كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ؛ (5) گويى از (لطافت و سفيدى) همچون تخم‏مرغ هايى هستند كه (در زير بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانى هرگز آن را لمس نكرده است)!».
2. زني مطلوب است که فقط دلبسته شوهر باشد و به هيچ مرد ديگري دل نبسته و نبندد؛ به اين ويژگي هم در زنان بهشتي تاکيد شده است:
َ«و عِِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْف عينٌ؛ ‏(6) نزد آن ها همسرانى زيبا چشم است كه جز به شوهران خود عشق نمى‏ورزند».
يا مي فرمايد:
«لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ؛ (7) هيچ انس و جنّ پيش از ايشان با آن ها تماس نگرفته (و دوشيزه‏اند)!».
يا مي فرمايد:
«فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً؛ (8) و همه را دوشيزه قرار داديم‏».
براي زنان اهميت چنداني ندارد که مردشان قبل از آن ها با زن ديگري ازدواج نکرده باشد يا بسياري از آنان وجود همسري ديگر را ناپسند نمي دانند. از اين رو اين ويژگي ها براي مردان بهشت ياد نشده است و لزومي به يادآوري آن نيست.
پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 25.
2. مکارم شيرازي ، پيام قرآن ، تهران ، اسلاميه ، 1383 ش ، ج6 ، ص261.
3. مفيد ، اختصاص ، بيروت ، دار المفيد ، 1414 ق ، ص 358.
4. رحمن (55) آيه 72.
5. صافات (37) آيه 49.
6. همان، آيه 48.
7. رحمن، آيه 74.
8. واقعه (56) آيه 36.

پرسش 3:
با توجه به اينکه همسران باايمان در بهشت در کنار هم هستند ، آيا تعصب و غيرت و يا مسائل از اين قبيل در آنجا وجود ندارد ؟ آيا همسران در آنجا نسبت به هم حس مالکيت ندارند و باز هم با توجه به اينکه در بهشت صفات قبيحي چون حسادت که در ما زنان زياد است وجود ندارد .

پاسخ:

بهشت جايگاه طهارت و بهشتيان پاکيزه و پاکيزه جو و پاکيزه خويند. خداوند فلسفه شريعت و دين و احکام را به طهارت و پاکيزگي رساندن معرفي مي کند و مي فرمايد:
«ما يريد الله ليجعل عليکم من حرج و لکن يريد ليطهرکم و ليتم نعمته عليکم؛ (1) خداوند نمي خواهد (با اين اوامر و نواهي) شما را به زحمت اندازد بلکه مي خواهد شما را پاک کند و نعمتش را بر شما تمام گرداند».
پس آنان بايد طاهر و پاکيزه شوند تا بهشتي گردند و در بهشت هم همسراني مطهر و پاکيزه دارند. (2)
آنچه در دنيا حرام شده به جهت خباثت و پليدي اش بوده و اگر چيزي خبيث و پليد نبود و طيب و پاکيزه بود، حرام نمي شد بلکه حلال مي گشت.
يا مي فرمايد:
«يحل لهم الطيبات و يحرم عليهم الخبائث؛ (3) پاکيزه ها را براي آنان حلال کرده و ناپاک ها را براي آنان حرام مي کند».
تعصب يعني خواهان پاکي ها بودن و از زشتي ها، حرمت ها و ناپاک ها متنفر و بيزار بودن ، صفت مؤمنان در دنيا و آخرت است. در بهشت جلسات انس و همنشيني با اوليا و صلحا برقرار مي باشد که در آن مجالس، شهوت و فساد نيست (هم چنان که چنين مجالسي در دنيا هم بين مؤمنان هست) و مؤمنان نسبت به حضور همسرانشان در اين جلسلت تعصبي ندارند. زيرا اين جلسلا جايگاه زشتي و فساد نمي باشد.
چند همسري هم براي مردان در اين دنيا اجازه داده شده و اين دليل بر آن است که خبيث و ناپاک نيست و در همين دنيا هم زنان مؤمنه با ازدواج دوم همسر خود که خدا اجازه داده، مخالف نيستند و با آن ستيز ندارند و طبيعي است که در آن دنيا هم مخالف نباشند.
صفات انحصارطلبي،حسادت، غيرت بيجا ، کينه و ... ، از رذايل اخلاق هستند و در بهشت وجود ندارند و يکي از خصوصيات "شراب بهشتي" اين است که طاهر و طهارت آور مي باشد:
مي فرمايد:
«يطهّرهم عن كلّ شي‏ء سوى اللّه؛ (8)آنان را از هر چه غير خداست ، پاک مي کند».
بنا بر اين در نه جلسات انس بهشت، گناه و خلافي صورت مي گيرد تا شوهران بهشتي نسبت به حضور همسر خود در آن جلسات احساس تعصب و غيرت کنند و از حسد و غيرت بيجا هم در روح و روان بهشتيان خبري نيست تا زنان بهشتي از بودن زن دوم در کنار همسر خود احساس ناخوشايندي داشته باشد.
اما علت اعتراض خانم ها به چند همسري مردان يا به خاطر بي عدالتي مردان است و يا به خاطر آشنا نبودن با مصلحت ها و علت هاي اين حكم و يا به خاطر حس حسادت كه هيچ كدام در بهشت نيست.
پي نوشت ها:
1. مائده (5) آيه 6.
2. بقره (2) آيه 25.
3. اعراف (7) آيه 157.
4. فيض کاشاني ، الاصفي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1418 ق ، ج 2 ، ص 1388.

پرسش 4:
چرا به جاي تمرکز اصلي به مسائل والاي بهشتي و با توجه به اينکه مواردي که در توصيف بالا قيد شد(توجه به امور جنسي و شهواني )جزء موارد نهي شده در دنيا مي باشد چرا براي جذب مردم از اينگونه مثالهايي استفاده مي شود . شايد اين توصيفات براي مردان لذت بخش و جذاب باشد ولي براي زنان چندان صورت خوشي ندارد . لطفا در اين مورد توضيحات لازم را مبذول فرماييد و خيل زيادي از خوانندگان اين مطلب را که تا قبل از اين آرزومند بهشت بودند اما حالا کمي ترديد دارند از شک و ترديد و دو دلي رها سازيد.البته اين مطلب جنبه مزاح داشت ولي با توجه به اينکه همه مي دانيم در بهشت مقام والاي بهشتيان برتر از اين است که توجه به اين گونه مسائل معطوف باشد لطفا راهنمايي بفرماييد. با تشکر

پاسخ:

همان طور که در جواب هاي قبل آمد، قرآن هم بر روي مسائل والاي بهشت مثل رضوان خدا و ديدار خدا و هم نشيني با پيامبران و صالحان و ... که ارزش آن ها مافوق تصور ما آدميان است، تمرکز دارد و هم بر رروي نعمت هاي جسماني بهشت که در سطح فهم عموم مردم است و چون غالب مخاطبان فهم و درکشان در سطح همين امور جسمي و جنسي است، از اين رو مانور بيشتري روي آن ها داده است.
ديگر اين که نعمت هاي بهشت همه پاک و طيب اند و مشابه آن ها در اين دنيا به مؤمنان داده شده است:
مي فرمايد:
«وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ؛ (1) به آنان كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند، بشارت ده كه برايشان بهشتهايى است كه در آن نهرها جارى است. و هر گاه كه از ميوه‏هاى آن برخوردار شوند گويند: پيش از اين، در دنيا، از چنين ميوه‏هايى برخوردار شده بوديم، كه اين ميوه‏ها شبيه به يكديگرند. و نيز در آنجا همسرانى پاكيزه دارند و در آنجا جاودانه باشند».
و چيزي که در اين دنيا خبيث و حرام بوده ، در آن دنيا حلال و طيب نمي شود. بله از تکاليف و واجبات در آنجا خبري نيست همچنان که حرام و خبيث در بهشت راه ندارد. بهشت طيب و طاهر و جايگاه طيبان و طاهران است.
در آنجا بهشتيان از لحاظ روح و روان هم طيب و طاهرند و بينش هاي باطل و اخلاق فاسد در وجود آن ها نيست و همان گونه که گذشت روح و روان آن ها با نوشيدن شراب بهشتي ، طيب و طاهر مي گردد و هيچ زشت و خبيثي را نمي طلبند تا نوبت به نيافتن برسد.
پي نوشت ها :
1. بقره (2) آيه 25.