و به وسیله آن (قرآن)، کسانى را که از روز حشر و رستاخیز مى‏ترسند، بیم ده! (روزى که در آن،) یاور و سرپرست و شفاعت‏کننده‏اى جز او ( خدا) ندارند; شاید پرهیزگارى پیشه کنند(51 انعام)
ايا در روز حشر بغير از خدا یاور و سرپرست و شفاعت‏کننده‏اى وجود دارد
امام رضا فرموده اگر كسي به زيارت من بيايد من او راسه جا شفاعت ميكنم كه يكي از انها در روز قيامت است . ايا اين درست است

پرسشگر گرامی، با سلام و سپاس از ارتباط شما با این مرکز.
در ابتدا باید گفت گرچه در برخی آیات قران نظیر آنچه در پرسش اشاره شده مسله شفاعت از آن خداوند دانسته شده، ولی این با مسله شفاعت غیر خدا نظیر اولیا الهی منافت ندارد چون در برخی دیگر شفاعت به اذن الهی را برای غیر خداوند نیز مطرح نمود ه مثلا آیاتی که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا می کند: « مَن ذَالّذی یَشفَعُ عِندَهُ اِلّا بِاذْنِهِ...؛ (1) چه کسی می تواند جز به اذن خدا شفاعت کند؟».
« وَ لا تَنْفعُ الشفاعَة عِنْدَهُ اِلّا لِمَن اِذْنِه لَه...؛ (2) شفاعت جز برای کسانی که خداوند اذن (اجازه) دهد سودی ندارد...».
و برخی دیگر آیاتی است که شرایطی را برای شفاعت شونده (مشفوع) بیان کرده است،گاهی این شرط را رضایت و خشنودی پروردگار معرفی می کند: «وَ لا یَشْفَعونَ اِلّا لِمن ارْتَضی...؛ (3) و جز برای کسی که [خدا] رضایت دهد شفاعت نمی کنند...».
و گاه شرط آن را گرفتن پیمان و عهد نزد خدا معرفی می کند: « لا یَملِکونَ الشّفاعة اِلّا مَن اتّخَذَ عِندَالرّحمنِ عَهداً...؛(4) کسی به شفاعت دست می یابد که به خداوند و به پیامبر ایمان داشته باشد و نزد خدا تعهد و پیمان بسته باشد...».
زمانی هم صلاحیت شفاعت شدن را از بعضی مجرمان و گناهکاران سلب می کند: « ما لِلظّالِمینَ مِن حَمیم وَ لا یَشفَع یطاع؛ (5) برای ستمگران نه یاوری هست و نه شفاعتگری که مورد اطاعت باشد».
گفتنی است که در خواست شفاعت از اولیا ءالله و پیامبر (ص) به معنای درخواست دعا از آنان است و درخواست دعا از اولیا به خصوص پیامبر امری مستحب است. لذا در قران آمده :
«و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما ؛ (6) هرگاه آنان که به خویش ستم کرده بودند، به حضور تو می آمدند و از خداوند طلب آمرزش می کردند و پیامبر نیز در باره آنان درخواست آمرزش می کرد، خدا را توبه پذیر و رحیم می یافتند».
در نتیجه آنچه از امام هشتم در باب شفاعت نقل شده با مسله شفاعت الهی منافات ندارد و
این آیات به صراحت وجود شافعانی را در قیامت خبر می دهد که شفاعت آن ها به اذن خدا جاری و نافذ است،
پس اجمالا قرآن شفاعت را ثابت کرده ، بندگان خالص که به شهود حق مطلق نائل شده اند از جانب خدا اذن دارند و مورد رضای خدایند و مرضی خدا سخن می گویند آنها شافع شمرده شده پس معلوم است که رسول خدا و اهل بیت او در این میدان سابق بر همه مخلوقاتند . به شهود حق مطلق رسیده ، کلام آنان در شفاعت بندگان خدا به اذن خدا و مورد رضایت خداست.
چه این اشاره شد در قرآن شفاعت رسول خدا هم ذکر شدهبقیه جزئیات و معرفی مصداقی شافعان به رسول خدا واگذار شده است.
البته روایات معتبر که با ملاک های تعیین شده توسط پیامبر( مطابقت با قرآن و عقل و..) اعتبار دارند، توسط راویان شناخته شده با سند های متعدد و قوی نقل شده و شافعان در آن ها به صورت مصداقی معرفی گردیده اند.
اصولا مسائل مربوط به خاندان پیامبر (مثل امامت، ولایت، خلافت، عصمت و...)به دلایل متعددی که کم و بیش با دقت و تامل دانسته می شود، کم تر به صراحت در قرآن بیان شده ، شفاعت هم که بعد از رسول خدا به این خاندان می رسد، به همان دلایل به صورت مشخص و با ذکر نام در قرآن نیامده است.
ما شیعیان با توجه به آیات فوق، اصل شفاعت را قطعی می دانیم . رسول خدا و اهل بیت معصومش را برترین افرادی می یابیم که اوصاف قرآنی شافعان بر آنان صدق می کند.
پی نوشت ها:
1. بقره (2) آیه 255.
2. سباء (34) آیه 23.
3. انبیاء (21) آیه 28.
4. مریم (19) آیه 87.
5. غافر (40) آیه 18.
6. نساء (4) آیه 64.