با سلام و ارزوی قبولی طاعات و عبادات ایا شخصی که به صورت فاطمه(س) سیلی زد عمر بن خطاب بود؟ چرا شخصی که پیامبر(ص) به ایشان لقب خطاب را داد چنین جسارت بزرگی را به دختر پیامبر(ص) کرد؟ ایا چنین شخصی را اهل سنت قبول دارند؟یا چشمهایشان را به چنین توهین بزرگی بسته اند؟ به این دلیل است که شیعیان عمر بن خطاب را نعلت میفرستند؟ایا تاریخ اینگونه تغییر پیدا کرده که الان نمی توان حق و باطل را تشخیص داد؟با سپاس فراوان

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز؛ و تشکر به خاطر ارتباطتان با این مرکز؛
این مطلب در برخی از منابع آمده و احادیث در این باره فراوان است .نخست به دو حدیث از منابع شيعه اشاره می­کنیم:
1 - در کتاب اختصاص شیخ مفید از عبدالله سنان از امام صادق (ع) روایت می­کند:
ابوبکر در رد فدک برای زهرا نامه نوشت. زهرا درحالی که نوشته را در دست داشت، عمر در راه به او رسید، گفت: دختر محمد! این نوشته چیست؟ حضرت فرمود: این نوشته ای است که ابوبکر در رد فدک برایم نوشته است. عمر گفت: بده به من. زهرا(س) حاضر نشد نوشته را به او بدهد. در این هنگام عمر لگدی به زهرا(ع) که فرزند پسری به نام محسن در شکم داشت، کوبید. در اثر این ضربه زهرا (س) محسن را سقط کرد. سپس عمر او را سیلی زد. گویی اکنون به گوشواره های گوشش می نگرم که در اثر آن سیلی شکست. سپس نوشته را برداشت و پاره کرد. زهرا به خانه رفت و هفتاد و پنج روز بر اثر آن ضربت مریض بود تا شهید شد. (1)
2- مفضل در حدیثی از امام صادق(ع) نقل می کند :
برای بیعت با ابوبکر، عمر با حالتی خشم و غضب با خالد و قنفذ آمدند در خانه علی (ع) .قنفذ دستش را وارد خانه کرد تا در را باز کند . عمر با تازیانه چنان به بازوی زهرا زد که همچون بازوبند روی بازویش حلقه زد . لگدی به درکوبید که به شکم فاطمه (ع)خورد، در حالی محسن شش ماهه را در شکم داشت. سقط شدن محسن و هجوم عمر، قنفذ، خالد بن ولید، چنان به زهرا سیلی زدند که گوشواره اش شکست. فاطمه بلند بلند می گریست. پدر خود را صدا می زد. (2)
آنچه شيعه بيان مي كند، مبني بر هجوم به خانه حضرت زهرا تماما داده هاي تاريخي و احاديثي است كه اهل سنت در متون معتبرشان موجود مي باشد،نظير آن كه ابن أبى دارم در کتاب «میزان الاعتدال»بيان مي دارد.
«احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابى دارم»، محدث کوفى (متوفاى سال 357)، کسى که محمّد بن أحمد بن حماد کوفى درباره او مى گوید: «کان مستقیم الأمر، عامة دهره؛ در سراسر عمر خود پوینده راه راست بود». با توجه به این موقعیت نقل مى کند که در محضر او این خبر خوانده شد:
انّ عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن؛عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى که در رحم به نام محسن داشت، سقط کرد! (3)
عبدالفتاح عبدالمقصود در کتاب «الإمام علی» مي گويد:
عمر گفت:
«و الّذی نفس عمر بیده، لیَخرجنَّ أو لأحرقنّها على من فیها...؛قسم به کسى که جان عمر در دست اوست ! باید بیرون بیایید یا خانه را بر ساکنانش آتش مى زنم».
عده اى که از خدا مى ترسیدند و رعایت منزلت پیامبر(ص) را پس از او مى کردند، گفتند:
«اباحفص، فاطمه در این خانه است».
بى پروا فریاد زد: «باشد!!».
نزدیک شد، در زد، سپس با مشت و لگد به در کوبید تا به زور وارد شود.
على(ع) پیدا شد...
طنین صداى زهرا در نزدیکى مدخل خانه بلند شد... این ناله استغاثه او بود...!» (4)
این بحث را با حدیث دیگرى از «مقاتل ابن عطیّة» در کتاب الامامة و السیاسة پایان مى دهیم . او در این کتاب مى نویسد:
هنگامى که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر و زور بیعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه(ع)فرستاد. عمر هیزم جمع کرد و درِ خانه را آتش زد...(5)
در ذیل این روایت تعبیرات دیگرى است که قلم از بیان آن عاجز است.
نتیجه: با بيان مطالب ياد شده از كتب اهل سنت روشن مي گردد که جريان سيلي،شهادت و به آتش كشيدن خانه آن بانو امري مسلم است .
اما اينكه چرا اهل سنت آن را نمي پذيرند، امري است بسيار عجيب، مانند بسياري از موارد ديگر.
خطاب لقب عمر خليفه دوم نبوده، بلكه نام پدر عمر بوده ، از اين رو پيامبر(ص) اين لقب را به او نداده است.
برای اطلاع بیش تر به کتاب رنج های حضرت زهرا، سید جعفر مرتضی و یورش به خانه وحی، نوشته آیه الله جعفر سبحانی و الدلیل الغراء علی شهاده الزهراء، نوشته آیه الله سبحانی مراجعه نمایید.
پی نوشت ها:
1. رنج های حضرت زهرا، سید جعفر مرتضی عاملی ، ص155، انتشارات تهذیب،قم ،1382 به نقل از اختصاص ، ص185.
2. همان ، 605.
3. میزان الاعتدال،ج 3،ص459.
4. عبدالفتاح عبدالمقصود، امام علی بن ابى طالب،ج 4،ص276-277.بي تا، بي جا .
5. کتاب الامامة و الخلافة، ص 160 و 161، تألیف مقاتل بن عطیّة که با مقدّمه اى از دکتر حامد داود استاد دانشگاه عین الشمس قاهره به چاپ رسیده، چ بیروت، مؤسّسة البلاغ.