2- عمده اختلاف بین شیعه امامیه و اهل سنت در وضو

با توجه به آن چه ذکر شد، می توان گفت که در باره وضو بین شیعه امامیه و مذاهب چهارگانه اهل سنت دو اختلاف عمده وجود دارد. یکی: در کیفت شستن دستها و دیگری: در مسح ویا شستن پاها اینک تأملی در این دو نکته الف: در کیفیت شستن دستها: آیا باید از آرنج شروع کرد و به انگشتان ختم نمود؟ و یا برعکس از انگشتان وکف دست شروع و به آرنج ختم کرد؟ همان گونه که در چند صفحه گذشته ذکر شد شیعه امامیه می گوید در وضو در شستن دستها باید از آرنج شروع شود و به انگشتها ختم گردد. اما مذاهب چهارگانه اهل سنت میگویند به هر گونه شسته بشود صحیح است لیکن بهتر این است که از انگشتان شروع و به آرنج ختم گردد. (7) بنابراین در کیفیت شستن دستها در وضو، آن گونه که شیعیان وضو می سازند، در نزد دیگر مذاهب اسلامی به اتفاق صحیح است. هیچ کدام ازمذاهب چهارگانه اهل سنت ، حنبلی ، حنفی، شافعی و مالکی این گونه شستن را باطل نمی دانند. اما شستن دست به گونه ای دیگر یعنی شروع آن از انگشتان باشد و به آرنج ختم گردد، این را شیعه نمی پذیرد و باطل میداند. اهل سنت که می گویند بهتر است در شستن دست از انگشتان شروع و به آرنج ختم گردد، به جمله "الی المرافق" در آیه ششم از سوره مائده تمسک کرده اند. فخر رازی در ذیل تفسیر این آیه می نویسد: "مستحب است که در هنگام شستن دستها در وضو آب را به روی کف دست بریزد و از کف به آرنج جاری کند و از پایین به بالا بشوید. بر عکس اگر شسته بشود یعنی ریختن آب از آرنج به کف دست، از بالا پایین برخی در این گونه شستن اشکال کرده اند ، برای این که خداوند متعال فرموده است: "و ایدیکم الی المرافق" دراین آیه "مرافق" را غایت و پایان غسل قرار داده است. پس قرار دادن "موفق" به عنوان مبدأ و آغاز غسل برخلاف آیه است. ولی جمهور فقها گفته اند این گونه شستن اشکالی ندارد، گرچه برخلاف استحباب عمل شده است." (8) اما شیعه می گوید: این آیه هیچ اشاره ای به آغاز و پایان شستن ندارد بلکه حد شستن را بیان کرده است. به تعبیری دیگر: جمله " الی المرافق" قید جمله "ایدیکم" است، نه قید" فاغسلو" لفظ " ایدیکم" دراین آیه مشترک است بین کل و جزء هم در کل استعمال می شود و هم در جزء به کف دست ، دست می گویند و تا آرنج را هم می گویند: "دست" تا بازو و کتف را هم می گویند: "دست" . آیه می گوید در وضو دستهایتان را بشویید چون که این دست از نظر مقدار ابهام دارد. و بین کل و جزء ، همه دست یا قسمتی از دست مشترک است، و بین کل و جزء، همه دست یا قسمتی از دست مشترک است، واژه "الی المرافق" این ابهام را می زداید و معلوم می کند که مقدار شستن چه مقدار است به تعبیر فخر رازی ، این جمله " الی المرافق" برای تحدید امر است. (9) برای روشن کردن مقدار شستن است نه بیش ا زاین . (نه جهت شستن) شستنی که به دستها تعلق گرفته است، از نظر کیفیت آن مطلق است ممکن است همان گونه که به همین صورت از آرنج شروع و به انگشتان ختم گردد و ممکن است به عکس آن شسته بشود آیه از این جهت مطلق است و به هیچ یک از این دو نوع شستن اشاره ای ندارد. اما این که چرا شیعه یک نوع شستن را طرد می کند و می گوید باید از بالا به پایین شسته بشود نه برعکس، این نظر فقهی به جهت احادیثی است که از اهل بیت پیامبر (ص) وارد شده است شیعه به پیروی از دستور پیامبر (ص) که فرمود از اهل بیت من جدا نشوید، به اهل بیت و عترت آن حضرت به عنوان "ثقل اصغر" تمسک می کنند و در این تمسک در می یابند که در ساختن وضو باید دستها را از بالا به پایین بشویند نه از پایین به بالا. اما پنجم (ع) می فرماید پیامبر(ص) این گونه وضو می گرفت ، آب را به روی آرنج ریخت و آن گاه ا ز بالا به پایین شست. (10) حالا اگر بگوییم حکم آیه (= فاغسلوا) به "الی المرافق" مقید است یعنی این قید، قید "ایدیکم" نباشد بلکه قید "فاغسلوا" باشد، در این صورت باید شستن از سرانگشتان شروع شود و به آرنج پایان پذیرد نه برخلاف این و اگر از آرنج شروع شود و به انگشتان ختم گردد. باید بگوییم وضو باطل است. در حالی که همه مذاهب اسلامی می گویند که اگر دروضو دستها از آرنج شسته بشود و به انگشتان ختم گردد، این وضو صحیح است، خود این حکم به درست بودن این وضو از سوی مذاهب اهل سنت ، دلیل بر این است که آنان نیز "الی المرافق" را قید برای شستن نمی دانند . هیچ راهی جز این نیست که بگوییم: "الی المرافق" قید "ایدیکم" است نه قید "فاغسلوا" و وقتی که "الی المرافق" قید ایدیکم شد برای شستن از انگشتان دست به طرف آرنج دلیلی وجود ندارد . ب: در مسح و یا شستن پاها: آیا در وضو شستن پاها واجب است یا مسح آن؟ شیعه امامیه می گوید: در وضو لازم است روی پاها با رطوبت دست مسح بشود. اما چهار مذهب اهل سنت می گویند شستن پاها در وضو لازم است، مسح کافی نیست. دلیل اهل سنت درباره شستن پاها در وضو: آنها می گویند: به مقتضای روایات و سنت رسول خدا (ص) باید دروضو پاها شسته بشود، مسح کافی نیست. "مسلم بن حجاج نیشابوری" در کتاب " الجامع الصحیح" از ابوهریره و عبدالله بن عباس نقل می کند که پیامبر اکرم(ص) به شستن پاها در وضو عنایت داشت. (11) نقدی بر این دلیل: این استدلال اهل سنت برای شستن پاها در وضو تمام نیست زیرا: اولاً: روایات دیگری حتی از طرق اهل سنت وجود دارد که پیامبر (ص) در هنگام وضو روی پاها را مسح می کرد و به این کار دستور صادر نمود. در سنن ابن داوود آمده است که پیامبر (ص) در وضو روی دو پای خویش را مسح نمود. (12) "ابن قدامه" در "المغنی" می نویسد: ابن عباس گفت درباره وضو در قرآن مجید دو شستن (شستن دستها و صورت) و دو مسح ( مسح پاها و سر) آمده است. (13) ابن جریر طبری در تفسیر قرآن می نویسد: از ابن عباس درباره وضو پرسشی به عمل آمد وی در پاسخ گفت: وضو دو شستن و دو مسح کردن است. (شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها). بنابراین از خود روایات اهل سنت می توان برای مسح پا استدلال کرد. آنان هم برای شستن پاها روایت دارند و هم برای مسح پاها پس اخذ به این روایات برای شستن پاها در وضو تمام نیست. ثانیاً: روایاتی که می گوید که در وضو باید پاها شسته بشود ، مخالف با قرآن است. قرآن می گوید سرها و پاهایتان را در وضو مسح نمایید حتی اگر روایت بگوید پاهایتان را در وضو بشویید ، چون این گونه روایات با قرآن مخالف است، نمی توان پذیرفت . فخررازی در تفسیرش می نویسد: پیامبر(ص) فرمود: "اذا روی لکم عنی حدیث فاغر ضوه علی کتاب الله فان وافقه فاقبلوه والا فردوه". : " اگر از من روایتی برای شما نقل کردند ، آن را به قران عرضه کنید ، اگر موافق با قرآن بود قبول کنید و آن را بپذیرید و گرنه طردش کنید. (14) دلیل شیعه درباره مسح پاها در وضو شیعه می گوید: به مقتضای آیه قرآن و سنت یا روایاتی که از طریق اهل بیت پیامبر (ص) به ما رسیده است، دروضو روی پاها مسح کشیده بشود. اما از آیه قران درباره مسح روی پاها: قران می گوید: "وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم الی الکعبین ، در وضو به قسمتی از سر و پاها را تا برآمدگی روی پا مسح نمایید. د راین آیه خداوند متعال با صراحت بیان داشته است که در وضو سر و پاها باید مسح بشود. ابن عباس که از مفسران بزرگ قرآن است می گوید در وضو دو شستن و دو مسح لازم است. این روایت را ابن قدامه در مغنی (15) و ابن جریر طبری در تفسیرش آورده است. (16) در وسایل الشیعه ، شیخ حر عاملی از ابن عباس روایتی نقل می کند که گفت: "ان فی کتاب الله المسح و یأبی الناس الا الغسل، در قران آمده است که پاها مسح بشود اما مردم(برخی از مسلمانان) میگویند: نه ، تنها باید پاها را شست." (17) ونیز از "قتاده" نقل شده است که گفت: در وضو خداوند دو غسل و دو مسح را واجب نمود. (18) دفع یک توهم بعضی ها گفته اند استدلال به آیه مذکور برای مسح پا تمام نیست چون که در قرائت خوانده اند و ارجلکم " به نصب" "ارجل" قرائت شده است پس عطف به "برؤوسکم" نیست. بنابراین "ارجل" متعلق فعل "وامسحوا" نیست بلکه متعلق به فعل قبلی یعنی "واغسلوا" است. این سخن درست نیست چرا که در قرائت خواه ارجلکم(به نصب) خوانده شود و دلخواه ارجلکم(به جر) گفته شود، در هر دو صورت به مقتضای قوانین ادبی باید به مسح پاها ملتزم شد نه به شستن آن. شستن بر خلاف دستور قران است . توضیخ این که : در صورت قرائت به جر یعنی "ارجلکم" جای کوچکترین شکی نیست که "ارجل" عطف به "رؤوس " است و همان گونه که مسح سر واجب است مسح پاها نیز واجب است. بنابراین نوشته امام فخر رازی در تفسیر الکبیر: "ابن کثیر" ، "حمزه" "ابوعمرو" و "عاصم" (بنابه روایت ابی بکر از او)، به جر(وارجلکم) قرائت نمودند. در برابر این قرائت عده ای هم مانند "نافع"، "ابن عامر" و "عاصم" (بنا روایت حفص از او) ، به نصب ارجل (وارجلکم) قرائت نمودند. (19) در این صورت نصب "ارجل" نیز به مقتضای قواعد ادبی "ارجل" متعلق به فعل "وامسحوا" است و ارجل عطف به رؤوس است. و همان گونه که در وضو مسح سر لازم است، مسح پا هم لازم است چون که ادبا و نحوییون می گویند در چنین مواردی هم عطف به لفظ جایز است و هم عطف به محل به مقتضای عطف به لطظ"ارجلکم" به جر و به مقتضای عطف به محل " ارجلکم" به نصب خوانده می شود. چون که رؤوس لفظاً مجرور است ولی محلاً منصوب و مفعول به واسطه، برای فعل "امسحوا" است در صورتی که به نصب "ارجل" قرائت شده باشد، ممکن است گفته بشود عطف به "وجوهکم" است حال اگر چنین باشد به مانند "وجوهکم" مفعول به "اغصلوا" است که در نتیجه لازم است پاها شسته شود . در پاسخ به این سخن می گوییم: اولاً: اشکالش این است که در ادبیات، این گونه سخن گفتن برخلاف قانون و برخلاف مقتضای بلاغت است چون که بین دو کلمه "وجوهکم" و "ارجلکم" جمله "وامسحوا برؤوسکم" فاصله شده است هم چنان که در مثال "رایت حسنا" و حسینا" و اکرمت عمروا "و بکرا" گفته نمیشود که نصب بکر به جهت عطف آن به حسن و حسین است. اگر "ارجل" عطف به "وجوهکم" می بود باید گفته می شد "وجوهکم و ایدیکم الی المرافق و ارجلکم الی الکعبین" در بین آن نباید جمله " وامسحوا برؤوسکم" فاصله می شد. ثانیاً: در علم نحو ثابت شده است که چنانچه در کلامی دو عامل با هم در یک معمولی نزاع داشته باشند، معمول به عامل نزدکتر مربوط می شود در این جا کمله "ارجل" که هم می تواند مفعول "وامسحوا" باشد و هم مفعول "فاغسلوا" باید به عامل نزدیکتر مربوط دانست و آن "وامسحوا" است پس مسح پا لازم است نه شستن پا. ثالثاً: عطف "ارجلکم" بر "وجوهکم" این نتیجه را در بردارد که هر یک از این دو قرائت معنایی مغابر با دیگری داشته باشد، زیرا : معنای آن بنا به قرائت نصب و به عنوان عطف به وجوهکم "غسل" و شستن پاها لازم است و اما بنا به قرائت جر مسح آن لازم است. ولی چنانچه "ارجل" به "رؤوس" عطف بشود چه به نصب خوانده بشود و چه به جر معنای آن یکسان است و اولیت با همین عطف و همین یکسانی معنا است. (20) آن چه که ذکر شد مربوط به ظاهر آیه قرآن در این باره است افزون بر این امامان اهل البیت (ع) و عترت و پیامبر (ص) از محتوای آیه همین گونه بیان داشته و تفسیر نموده اند ، و آنان فرموده اند که در وضو مسح پا لازم است و از پیامبر اسلام (ص) نیز روایت کرده اند که آن حضرت در هنگام وضو روی پاهای خود را مسح می کرد. اینک چند روایت در این باره: - از امیر مؤمنان علی علیه السلام و روی پاهایش را مسح کشید. (21) - از ابن عباس درباره وضوی پیامبر(ص) روایت رسیده که گفت: - :" پیامبر (ص) در هنگام وضو روی پاهایش را مسح می کشید. (22) - از امام پنجم، امام باقر – علیه السلام- درباره وضو سؤال شد که آیا باید روی پاها را مسح کشید یا باید آن را شست، حضرت فرمود: "هو الذی نزل به جبرئیل " آن چه که جبرئیل درباره وضو فرود آورده است، مسح روی پاها است ( نه شستن آن) (23) - از امام صادق (ع) روایت رسیده است که فرمود: - "انه یاتی علی الرجل ستون و سبعون سنه ما قبل الله منه الصلاة قلت کیف ذاک؟ قال لانه یغسل ما امرالله بمسحه." : "آدمی ممکن است شصت و یا هفتاد سالش باشد ولی نمازش مورد قبول پیشگاه خداوندی نباشد را وی می گویند پرسیدم: این چگونه می شود؟ حضرت فرمود: به جهت این که خداوند دستور داده است در وضو پاها را مسح کنند، ولی به جای مسح ، پاها را می شویند." (24) - و نیز روایتی دیگر از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: "ان الرجل لیعبدالله اربعین سنه و ما یطیعه فی الوضوء لانه یغسل ما امرالله بمسح." :" ممکن است آدمی چهل سال خدا را عبادت کند ولی وضویش صحیح نباشد چون که به جای مسح روی پاها، آن را می شوید در حالی که خداوند به مسح آن فرمان داده است." (25) ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------- پی نوشتها 7- التفسیر الکبیر، همان، ص 160 8- همان، ص 160 9- همان ، ص 161 10- وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی، کتاب الطهاره، ابواب وضو، باب 15 ، ح 2و 3 ، ج 1، ص 272 11- صحیح مسلم، جلد اول کتاب الطهاره باب وجوب غسل رجلین 12- سنن ابی داود، ج 1، ص 26 13- مغنی ابن قدامه، ص 133 14- التفسیر الکبیر، همان، ص 163 15- مغنی ابن قدامه ، ص 132 16- الجامع البیان فی تفسیر القرآن، محمد بن جریر طبری، ج 6، ص 128 17- وسایل الشیعه ، ج 1، ص 25 ، ح 7 18- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج 3، ص 165 19- تفسیر فخر رازی، ج 11، ص 161 20- در این باره به تفسیر فخررازی ، ج 11، صص 161 و 162 مراجعه شود. 21- وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 1، ص 295 ، ح 5 22- همان ، ح 6 23- همان، ح 4 24- همان، ح 2 25- همان ، ص 297 ، ح 16