بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم
درصفحه 102 كتاب روح مجرد نوشته علامه محمدحسين حسيني تهراني مي‌خواندم كه آقا سيد حسن مسقطي آتش قوي داشت و توحيدش عالي بود و ... . تا آنجا كه مي‌گويد: اطرافيان مرحوم آيت‌آلله سيد ابوالحسن اصفهاني (قده) به ايشان رساندند كه اگر او به دروس خود ادامه دهد، حوزه علميه را منقلب به حوزه توحيدي مي‌نمايد؛ و همه طلاب را به عالم ربوبي حق و به حق عبوديت خود مي‌رساند. لهذا او تدريس علم حكمت الهي و عرفان را در نجف تحريم كرد؛ و ...
مي‌خواستم بدانم علم توحيد، عرفان و ... به چه مسائلي مي‌پردازد كه اين‌چنين مورد مخالفت قرار مي‌گيرد. ظاهرا مرحوم آيت‌آلله سيد ابوالحسن اصفهاني استاد آيت‌آلله بهجت بوده‌اند و ايشان از آن بزرگوار همواره به تجليل ياد مي‌كردند. ريشه اختلاف بين ايشان و فرد بزرگي همانند مرحوم آيت‌الله قاضي يا شاگردان آن‌ها در چه بوده است؟ مگر اينكه همه طلاب به حق عبوديت برسند در نزد اين فقهاي بزرگ چه اشكالي داشته است؟
در اين زمينه اگر مقدور است كتابي هم معرفي بفرماييد تا بيشتر آشنا شوم.
متشكرم

پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز
پاسخ در دو محور بیان می شود:
الف_ در محور اول باید در باره چیستی عرفان و مسایل مطرح در آن توضیح داده شود:
علم توحید همان معرفت عرفانی است. عرفان به عنوان یک رشته علمی، دارای دو بخش عملی و نظری است.
بخش عملی:
آن قسمت که روابط و وظایف انسان را با خود و با جهان و با خدا بیان می‌کند و توضیح می دهد. در این بخش عرفان شبیه به اخلاق است که علم عملی است. عرفان عملی را علم سیر و سلوک نیز می نامند.
اما بخش نظری عرفان، شبیه به فلسفه است، چون عرفان نظری هم مثل فلسفه به تفسیر هستی می پردازد. درباره خدا و جهان و انسان بحث می نماید.
البته فلسفه در استدلالات خود تنها به مبادی و اصول عقلی تکیه می کند. عرفان، مبادی و اصول به اصطلاح کشفی را مایه استدلال قرار می دهد، آن گاه آن‏ها را با زبان عقل توضیح می‏دهد.
تفسیر عرفان از هستی و به عبارت دیگر، جهان بینی عرفانی هستی با تفسیر فلسفه از هستی، تفاوت‏های عمیقی دارد.
ابزار کار فیلسوف، عقل و منطق و استدلال است، ولی ابزار کار عارف، دل و مجاهده و تصفیه و تهذیب و حرکت در باطن است.(1)
پس موضوع علم عرفان عبارت است از:
خدا و صفات خدا. در اين علم راه هاي شناخت خدا و صفاتش مورد بررسي قرار مي گيرد؛ لكن با ابزاري غير از ابزاري كه در فلسفه براي اين منظور به كار مي آيد.
از دیدگاه عرفا، انسان‏ها به مسافرانی تشبیه شده‏اند که از نقطه عدم به راه افتاده و به سوی لقاء الله و قرب ذات پاک حق پیش می‏روند. در این سفر روحانی، مانند سفرهای جسمانی، دلیل و راهنمای راه و مرکب و زاد و توشه و نبود موانع راه و رویارویی با راهزنان راه و دزدان و دشمنان جان و مال لازم است. (2)
این سفر روحانی دارای منزل‏گاه‏ها و گردنه‏های صعب العبور و پرتگاه‏های خطرناک است که باید با کمک راهنمایان آگاه از آن‏ها گذشت تا به سر منزل مقصود، نایل شد.
قرآن تقوا و پاکی را بهترین زاد و توشه می‏داند. مقصود از علم اخلاق، و عرفان و سیر و سلوک رسیدن به تقوای کامل است.
امیرالمؤمنین‏(ع) در نهج‏البلاغه فرمود: «فتزوّدوا فی أیام الفناء لأیّام البقاء؛(3) در این ایام فانی برای ایام باقی زاد و توشه برگیرید»!
در عرفان عملی (که اصطلاحاً به آن «سیر و سلوک» می‌گویند) روابط و وظایف انسان با خود و با جهان و با خدا مورد بحث قرار می گیرد. توضیح داده می‌شود که عارف سالک برای آن که به قلّة والای انسانیت و مقام خلیفة اللهی برسد و توحید و تجلیات آن را «شهود» کند، باید از کجا آغاز کند؛ چه منازل و مراحلی را یکی پس از دیگری طی کند .عقبه‌ها و گردنه‌های خطرناک آن کجاست.
بنابر این در هر دو بخش عرفان نظری و عملی، عارف برای تبیین و تعلیم و تفهیم، به برهان و استدلال نیاز دارد.
عرفان نظری شناخت معبود از راه تقویت توان فکر و نظر و آگاهی‌بخشی قلب و دل است. عرفان عملی شهود حق از طریق تهذیب نفس و تزکیه روح می‌باشد.
عرفان حقیقی که دارای مراتب و درجات است، نه تنها مورد تأیید اسلام و ائمه است، بلکه هدف بنیادین معارف آسمانی و رسالت اصلی دین الهی ،سوق دادن انسان به سوی واقع بینی و عرفان است .
از نظر علامه طباطبایی عرفان و واقع بینی ریشه در سرشت انسان دارد:
در عین حال که اکثریت قاطع افراد انسان سرگرم تنظیم امور زندگی روزانه هستند و به شکوفایی معنوی خود نمی پردازند، در نهاد هر انسانی غریزه ای به نام غریزه واقع بینی موجود است که گاهی در برخی از افراد به کار افتاده، به یک رشته درک های معنوی وادارش می کند، این همان جذبه عرفانی است که انسان خداجو را به عالم بالا متوجه می‌سازد. گرداگرد همه آرزوهای دور و دراز خود خط می کشد. در حقیقت کشش و جذبه باطنی است که مذاهب خداپرستی را در جهان انسانی به وجود آورده. بنابراین عرفان راهی است برای درک حقایق ادیان در کنار سایر راه‌ها نظیر راه عقلی، ظواهر دینی و مانند آن . از این رو در میان پیروان همه مذاهب و ادیان مختلف افرادی وجود دارند که با التزام به برنامه آیین خود می‌کوشند از طریق عرفان و سلوک باطنی به حقایق هستی راه یابد و حقیقت را بیابند و بدان برسند. (4)
طبق این تحلیل و رویکرد معلوم می شود که عرفان و درک عرفانی پدیده ای است که در نهاد همگان به طور خدادای و فطری وجود دارد .بذر عرفان در نهان خانه جان همه نهفته است، ولی عده‌ای اندک به شکوفایی آن توفیق پیدا می‌کنند. عارفان شیعه امامیه به دلیل اعتقاد و عمل بر اساس قرآن و آموزه‌هایی که در سنت پیامبر و اهل بیت (ع) آمده، بذر عرفان که در جان آنان نهفته، به گونه ای شکوفا و به کمال می‌رسند که به توحید راستین و معرفت زلال نسبت به حقایق هستی بار می‌یابند، چون بذر عرفان را در سرزمین جان پاک و با زمزم ولایت پیامبر و اهل بیت به ثمر رسانده اند.
ب _ محور دوم در باره علت مخالفت برخی فقها با علم عرفان و عارفان است. در این باره جای سخن بسیار است، ولی به طور مشخص در باره تفاوت نظرهای بزرگان مطرح در پرسش باید گفت: مخالفت برزگان چون مرحوم آیت الله اصفهانی با شخص مرحوم قاضی و عرفان اصیل شیعی نبوده، بلکه معتقد بوده که چون عرفان بسیار دشوار و درک آن برای بسیاری از طلاب دشوار است، مصلحت نمی دانسته به صورت عمومی تدریس شود، چون سبب کج فهمی و در نتیجه سوء برداشت برخی شده و به جای عرفان،سر از جریان صوفیانه در می آورند، که نه تنها فقها،بلکه عارفان راستین نیز آن را نمی پذیرند. حافظ گفته است:
نقد صوفی نه همه صافی و بی غش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد (5)
بنابر این مخالفت برخی بزرگان با عرفان و ریاضت های عرفانی از این باب است که متعقدند ممکن است سبب مشکلاتی برای بعض طلاب شود. به جای عرفان سر از تصوف جاهلانه در آورند، چون جای تردید نیست که برخی از سالکان صوفی مسلک، سرزمین جان شان را با آب ولایت تطهیر نکرده و از نور ولایت بر آن نتابیده‌اند. از زمزم ولایت آن بذرها را آبیاری ننموده‌اند. از این رو عرفانی که از رهگذر سلوک صوفیانه به دست می آورند،ناقص و مثل میوه ناسالم است که مصرف آن نه تنها مفید نیست، بلکه چه بسا موجب ایجاد بیماری های خطرناک و کشنده می شود.
چه این که آنچه را مرتاضان سایر ادیان به نام تجربه عرفانی و کارهای خارق العاده به دست می‌آورند، و یا مدعیان دروغین عرفان های نوین و نوظهور ارائه می دهند، و افراد ناآگاه از حقیقت عرفان را به جای نزدیک کردن انسان به خدا او را از خدا دور می کنند ، تلاش شان همانند تلاش سارقان یا جنایتکاران با هوش و تیز هوشی است که استعدادهای طبیعی و خدادادی خویش را در راه ارضای غرایز نفسانی و هوس های شیطانی خود به کار گرفته اند . این ها بذر درک عرفانی را در سرزمین آلوده و با آب های آلوده به تباهی می‌کشند. از عرفان و ریاضت‌های عرفانی‌شان جز رنج و شقاوت آخرت چیزی نصیب‌شان نمی‌شود.
در این باره بهترین کتابی که به طور دقیق و نسبتا جامع در این اواخر به چاپ رسیده، در سنامه عرفان امام خمینی است که از سوی موسسه نشر و تنظیم آثار امام به چاپ رسیده است. این کتاب را می توانید از کتاب فروشی آثار امام خمینی و یا از طریق خرید اینترنتی تهیه نمایید.

پی‌نوشت‌ها:
1.شهید مطهری، آشنایی با علوم اسلامی(کلام و عرفان).نشر صدرا، 1378 ش، ص54 .
2.علی قائمی، مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، نشر مطالعات و تحقیقا ت اسلامی، تهران، 1378 ش، ص 345ـ 346.
3.نهج البلاغه ،نشر موسسه امیر المومنین، قم، 1380ش، خطبه 157 .
4.علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، دفتر انتشارات اسلامی، قم ،ص 109.
5.دیوان حافظ ،نشر دوستان،تهران، 1382 ش، ص159.