می خواستم بدانم ملاک برتری مردم نسبت به هم چیست ؟
اگر تقوا هست معیارش چیست ؟
در ضمن کسی که دروس حوزوی می خواند یا کسی که دروس علمی می خواند تقوایشان چگونه است؟ مثلا آنکه دروس دکتری را می خواند تقوایش کمتر است از کسی که دروس حوزوی می خواند ؟
اگر چنین نیست چرا روحانیون برای خود برتری هایی قائل شده اند در تمامی زمینه ها مثلا در مدت خدمت سربازی کسی که دروس علمی خوانده مجبور به گذراندن دوره سربازی است ولی روحانیون اینطور نیستند ؟ یا روحانیون و طلاب برای خواندن حقوق می گیرند و حجره دارند ولی محصلین دروس علمی باید پول بدهند و مکانی برای گذراندن اجاره کنند ؟ مگر ملاک برتری تقوا نیست ؟ یا در ... دیگر
مثلا روحانیون در سر سال که می خواهند زکات و خمس را حساب کنند چند روز قبل مالی را به همسر یا معتمدی قرض می دهند تا سال دینی خود که گذشت کمتر زکات یا خمس بدهند ولی این گون هاحکام یا همان کلاه شرعی و دور زدن ها را به مردم آموزش نمی دهند ؟ در ضمن این گونه دور زدن احکام خداوند سبب می شود تا خداوند اینگونه اعمال را قبول داشته باشد و بپذیرد ؟ یا ما بیشتر از این که اعمال را انجام بدهیم خودمان را گول میزنیم ؟
لطفا بدون تعصب جواب بدهید تا جواب خلط نشود . ممنون

@@@@پرسشگر گرامی با سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز
پاسخ را در قالب چند نکته بیان می کنیم .
الف-ملاک برتری مردم نسبت به هم چیست ؟ اگر تقوا هست ،معیارش چیست ؟
از نظر اسلام ملاک برتری مردم تقوا است. تقوایی که مبتنی بر معرفت و شناخت صحیح و ایمان و اعتقاد قلبی و عملی باشد .
‌راغب اصفهانی در المفردات فی غریب القرآن در مورد مفهوم تقوا می نویسد: تقوا از ماده «وقایه» به معنی حفظ کردن چیزی در برابر آفات و
آسیب ها است. محفوظ داشتن روح و نفس از آن چه بیم می رود به آن ضرر و زیان برساند، تقوا نامیده می شود. در شرع تقوا به معنای پرهیزگاری و خویشتن داری در برابر گناه و محرّمات است. کمال آن به ترک بعضی از مباحات مشکوک می باشد . (1)
بنا براین معیار با تقوا بودن افزون بر داشتن ایمان و اعتقاد قلبی مبتنی بر معرفت و شناخت ، انجام واجبات و ترک محرمات و دوری از گناهان است.
ب- نوشته اید: کسی که دروس حوزوی می خواند یا کسی که دروس علمی می خواند ،تقوای شان چگونه است؟
منظورتان از دروس علمی دروسی است که در دانشگاه ها تدریس می شود . زیرا دروسی که در حوزه های علمیه تدریس می شود،نیز دروس علمی است. در گذشته و تا چند قرن اخیر تمامی دروس از علوم پایه مثل ریاضی و هندسه و فیزیک و شیمی و تمام رشته ها و گرایش های علوم زیستی و علوم پزشکی و غیر آن، هم چنین علوم انسانی در حوزه های علمیه تدریس می شد . در چند قرن اخیر با تأسیس دانشگاه قسمتی از علومی که در حوزه تدریس می شد، موضوع درس دانشگاه ها قرار گرفت. در نتیجه به دلیل تدریس آن علوم در دانشگاه ها و پرهیز از کار موازی و گستردگی نیاز بشر به علوم اختصاصی حوزه ها، آن دروس در حوزه های علمیه از عنوان درس اصلی حذف شد،اما گروهی مانند علامه طباطبایی ، علامه حسن زاده آملی، آشتیانی و برخی از مراجع فعلی و سایر فضلای حوزه به دلیل احساس نیاز یا شوق ذاتی، کنار علوم اختصاصی حوزه، به تدریس و تدرس آن اشتغال ورزیدند .بعضی تا سر حد متخصص و صاحب نظر از آن علوم بهره مند شده اند.
ملاک تقوا حفظ از گناه و انجام واجبات است. قطعا هر چه این ملاک با معرفت بیش تر و عمیق تر همراه باشد، از ارزش بیش تری برخوردار است. خواه فرد این زمینه را در حوزه های علمیه به دست آورده باشد یا در دانشگاه و یا در محل کار در بازار ، کارخانه یا مزرعه .
ج - نوشته اید : چرا روحانیون برای خود برتری هایی قائل شده اند در تمامی زمینه ها مثلا در مدت خدمت سربازی کسی که دروس علمی خوانده، مجبور به گذراندن دوره سربازی است،ولی روحانیون این طور نیستند ؟ یا روحانیون و طلاب برای خواندن حقوق می گیرند و حجره دارند، ولی محصلان دروس علمی باید پول بدهند و مکانی برای گذراندن اجاره کنند ؟
اولا - طلاب همانند سایر افراد خدمت سربازی دارند. این خدمت را در بسیج ، یا تیپ ویژه امام جعفر صادق (ع) و یا در سپاه و ارتش مانند سایر جوانان می گذرانند. جهت آگاهی بیش تر می توانید از شورای مدیریت حوزه علمیه یا از نظام وظیفه سؤال کنید.
ثانیا - اما در مورد دریافت حقوق: جهت روشن شدن مطلب بیان مقدمه زیر را لازم می بینیم .
یکی از واقعیت های انکار ناپذیر این است که هر موجود زنده ای ، برای تداوم زندگی نیازمند به غذای مناسب خویش است. در میان آن ها انسان که موجودی دو بعدی است ،نیازمند دو گونه غذای مادی( برای جسم ) و معنوی و فکری و فرهنگی ( برای روح) است. با توجه به تنوع نیازهای جسمی و مادی، و نیازهای امنیتی، جانی ، مالی و حیثیتی از یک سو ، هم چنین نیازمندی انسان به انواع غذاهای روحی و معنوی، فکری و فرهنگی از سوی دیگر، و محدودیت عمر و تجربه و توانایی های جسمی و فکری انسان از جهت سوم، هیچ انسانی نمی تواند همه نیازهای مادی و امنیتی و معنوی و فکری خود را به تنهایی تأمین کند.
این جاست که بشر با توجه به آن تنوع و این محدودیت به کمک خرد و فراست و زیرکی خویش دریافت که باید به سمت تقسیم کار و حرفه برود . عده ای برای خود کار می کنند و درآمد کارشان نیز مال خودشان است .عده ای نیز برای خود و جامعه کار می کنند و در استخدام افراد حقیقی یا حقوقی قرار دارند و بابت کارشان حقوق دریافت می کنند، مثلا نیروی نظامی و انتظامی برای ایجاد امنیت اجتماعی تشکیل شد . آنان حقوق می گیرند تا اگر وقتی اشخاص یا کشورهایی قصد ایجاد اختلال در امنیت جامعه و کشور داشته باشند ،اقدام کنند. اگر چه روزها یا ماه ها بلکه سال ها ممکن است حقوق بگیرند و هیچ کار مهمی انجام ندهند. عده ای کار خدماتی و بدنی و فیزیکی می کنند، بابت آن حقوق می گیرند. عده دیگری کار مدیریتی و سرپرستی را به عهده دارند، بدون آن که کار فیزیکی و دستی خاصی انجام دهند، ولی به خاطر حضورشان در محل کار و مأموریت و اظهار نظر و کار فکری خود ، ماهانه حقوقی بیش تر از حقوق کارگران دریافت می کنند .
عده ای نیز درس می خوانند تا در علم خاصی تخصص پیدا کنند و بتوانند در موقع مناسب نیازهای فکری و فرهنگی، مادی و معنوی خود و جامعه را تأمین کنند. اساتید ، دانشجویان ، دانش آموزان و طلاب مانند همه اقشار دیگر مشغول کار و فعالیت هستند. منتهی فعالیت فکری و عقلانی . نتایج فعالیت آنان نیز به صورت مستقیم از راه معاشرت و تماس و ارتباط با افراد اجتماع یا به عهده گرفتن تربیت و سرپرستی افراد و گروه هایی، یا غیر مستقیم از طریق تدریس ، تبلیغ ، سخنرانی، نوشتن کتاب ، مقاله و جزوه و نظیر آن به جامعه بر می گردد .
دولت ها و مجالس قانون گذاری در هر کشوری در هر سال هنگام برنامه ریزی و تنظیم بودجه کشور برای هر دانش آموز و دانشجویی سرانه ای در نظر می گیرد. سرانه ها در اختیار ادارات آموزش و پرورش و مدیران و مدارس مربوطه و دانشگاه ها گذاشته می شود تا در امور مربوط به آن ها هزینه کنند. برای اساتید ، هیئت های علمی ، معلمان ، مربیان ، مشاوران ،کادرهای اجرایی و خدماتی نیز حقوق متناسبی مقرر می کنند . پس هر دانش آموز و دانشجو و استاد و معلم بابت درس خواندن و درس دادن و کار علمی و فکری کردن از دولت حقوق یا کمک هزینه دریافت می کند.
اما در حوزه های علمیه :
اولا- حقوق به معنای خاص امروزی وجود ندارد . زیرا آن چه به عنوان شهریه دریافت می کنند، نه از جهت کمیت به اندازه حداقل دریافتی حقوق بگیران است و نه مبلغ دریافتی آن ها تضمین شده است . زیرا تا زمانی که مراجع معظم تبلیغ زنده اند و پولی به عنوان خمس و سهم امام معصوم و مانند آن به دست شان می رسد، آن را بین طلاب تقسم می کنند. اگر نرسید، طلاب چیزی دریافت نخواهند کرد. از این رو گاهی دریافتی ها آن ها کم و گاهی زیاد می شود.
دوم - دریافتی ماهانه طلاب چیزی در حد کمک هزینه تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان است که دولت ها به عنوان سرانه تعیین می کنند. منتهی سرانه را دولت ها در اختیار مدیران و مسؤلان می گذارند تا برای آن ها هزینه کنند ، ولی در حوزه های علمیه تحت عنوان شهریه مستقیما در اختیار طلبه گذاشته می شود .
سوم - شیوه تعلیم و تعلم در حوزه ها با آن چه در آموزش و پرورش و آموزش عالی وجود دارد ،متفاوت است . در حوزه های علمیه طلبه هم درس می خواند و هم تدریس می کند . یعنی هم شاگرد است و هم معلم . آن چه را که به عنوان شهریه دریافت می کند، بابت هر دو است ،در حالی که در همه نظام های آموزشی دنیا معلم و استاد بابت تدریس حقوق قابل قبولی می گیرد .
چهارم - بسیاری از دولت ها ، دانشگاه ها ، نهادها و مؤسسات دولتی و غیر دولتی، دانشجویان و حتی دانش آموزانی را بورسیه می کنند؛ یعنی هم هزینه تحصیلی به آن ها می دهند تا درس بخوانند ؛ هم ماهانه حقوق می دهند تا فرصت ها و فکر و ذهن آنان به درس و تحقیق و پژوهش متمرکز گردد،و دغدغه زندگی و معیشت نداشته باشند . مضافا افراد بورسیه شده از زمان دانشجویی در استخدام افراد حقوقی یا حقیقی هستند .
پنجم - در زندگی نامه خواجه نصیر الدین طوسی آمده است :
وقتی پست وزارت دربار دولت هلاکو خان مغول را پذیرفت، برای همه دانش آموزان و دانشجویان رشته های علوم پایه مثل ریاضیات و هندسه و فیزیک و نجوم و علوم طبیعی و زیست، هم چنین علوم انسانی از قبیل فقه و فلسفه و ادبیات ، شهریه تعیین کرد . از این رو دریافت شهریه از آن زمان ،بلکه پیش تر از آن در مراکز علمی یونان قدیم پیش از میلاد حضرت مسیح نیز وجود داشته است. جهت آگاهی بیش تر به گزارش زیر که مربوط به چندین قرن پیش، یعنی دوران اقتدار و عظمت کشورهای اسلامی است و توسط شرق شناسان مسیحی تهیه شده ، توجه کنید:
« دانشگاه هایی مانند دانشگاه قاهره ، بغداد ، قسطنطنیه ، قرطبه ، اسکندریه و جندی شاپور با بهترین امکانات تحقیق و مطالعه پذیرای دانشجویان از نقاط مختلف دنیا بود . در این دانشگاه ها رشته های مختلف علمی تدریس می شد . امکاناتی از قبیل لباس ، مسکن ، کتاب ، بهداشت و حتی کاغذ و قلم مجانی در اختیار دانشجویان قرار می گرفت . در دانشگاه مستنصریه علاوه بر حقوق ماهیانه استادان به هر شاگرد و دانشجو ماهیانه یک دینار طلا داده می شد.
آشپزخانه دانشگاه به همه استادان و شاگردان روزانه مقدار معینی نان و گوشت می داد.» (2)
توجه دارید که هر دینار برابر است با یک مثقال طلای بیست و چهار عیار که قیمت امروز آن در دنیا بیش از چهارصد و سی تومان است .
پس با این توضیحات شهریه اندکی که در اختیار طلاب به عنوان کمک هزینه گذاشته می شود ،در همه جا مرسوم است . منتهی از آن اطلاع نداشتید.
د- اما در مورد خمس و کلاه شرعی منکر نمی شویم . چون عده ای بر اساس مبنا معتقدند که کلاه شرعی در خمس جایز است .در نتیجه خود یا افراد مقلد بر این مبنا عمل می کنند اما عده ای آن را جایز نمی دانند.در نتیجه برای پرداخت خمس که آثار مادی و معنوی فراوانی دارد و مال امام معصوم علیه السلام است، پیشقدم می شوند . جهت آگاهی از آثار خمس به یک روایت توجه کنید . امام علیه السلام در پاسخ نامه فردی که از خمس پرسیده بود ، نوشت:
لَا يَحِلُّ مَالٌ إِلَّا مِنْ وَجْهٍ أَحَلَّهُ اللَّهُ ؛تصرف در مال، حلال نیست ،مگر از راهی باشد که خدا حلال کرده باشد .
سپس در باره فواید و آثار خمس فرمود :
وَ إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَى دِينِنَا ....وَ لَا تَحْرِمُوا أَنْفُسَكُمْ دُعَاءَنَا مَا قَدَرْتُمْ ...فَإِنَّ إِخْرَاجَهُ مِفْتَاحُ رِزْقِكُمْ وَ تَمْحِيصُ ذُنُوبِكُمْ وَ مَا تُمَهِّدُونَ لِأَنْفُسِكُمْ لِيَوْمِ فَاقَتِكُمْ ؛ خمس وسیله ای است که با آن دین را تقویت می کنیم .پس خودتان را از دعای خیر ما محروم نکنید . پرداخت خمس کلید توسعه رزق و روزی شما و سبب پاک شدن گناهان تان است. پرداخت خمس شما را برای ورود به روز قیامت که روز فقر و نیاز است ، آماده می سازد . (3)
کسی که خمس مالی را که تصرف کرده ،پرداخت نموده، مشمول دعای خیر امام زمان علیه السلام قرار می گیرد .رزق و روزی اش توسعه
می یابد . گناهانش آمرزیده می شود. این کار سبب پاک شدن روح و روان او و آمادگی برای ورود به قیامت می شود. ان شاء الله . موفق باشید.
پی نوشت ها :
1. راغب اصفهانى ،حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن،ص 542، دارالعلم الدار الشامية،دمشق، 1412 ق.
2. بغداد در زمان عباسی، جی - لواسترانژ، چاپ آکسفورد ، ص 267 به نقل از معارف اسلامی پیش دانشگاهی، کد 1/285، ص 121و 122.
3. ثقه الاسلام كليني، الكافي، دار الكتب الاسلاميه، طهران، 1365 ه.ش ، ج 1 ، ص547.