در مورد آيات ذيل ميخواستم تفسير و توضيحشان را بدانم.آيا از نظر دين اسلام جان غير مسلمانان ارزشي ندارند و يا حتي محکوم به مرگ هستند . يا اين آيات تفسير ديگري دارند؟ با تشکر از وقتي که مي گذاريد.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
در اسلام جان انسان ها ارزش دارد و جز مفسدان و قاتلان را نمی توان کشت و زنده کردن یک انسان به سان زنده کردن همه انسان ها و کشتن یک انسان بی گناه و به ناحق ، مساوی کشتن همه انسان ها است:
«أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعا؛ (1) هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته و هر كس، انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است».
در این آیه به صراحت فقط کشتن کسانی که در زمین فساد می کنند و قاتلان اجازه داده شده است.
«فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا لَقِيا غُلاماً فَقَتَلَهُ قالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً نُكْراً ؛ (2) به راه خود ادامه دادند، تا اينكه نوجوانى را ديدند و او آن نوجوان را كشت. (موسى) گفت: «آيا انسان پاكى را، بى آنكه قتلى كرده باشد، كشتى؟! براستى كار زشتى انجام دادى!».
در این آیه هم وقتی آن بنده برگزیده خدا نوجوانی را کشت، حضرت موسی او را به خاطر کشتن نوجوانی بی گناه توبیخ کرد و عبد صالح هم توبیخ او را بیجا نشمرد؛ بلکه فرمود که تو از دلیل آن خبر نداری و بعد که دلیل را توضیح داد، حضرت موسی قانع شد.
هیچ جای قرآن و سنت به مسلمانان اجازه کشتن انسان بی گناه به خاطر این که مسلمان نیست، داده نشده و قتل انسان بی گناه غیر مسلمان از گناهان بزرگ به حساب می آید.
آیات قتال و جهاد هم فقط ناظر به جهاد دفاعی یا جهاد آزادیبخش است. اسلام فقط جنگ و کشتن انسان هایی را اجازه داده که:
برای کشتن و به بردگی گرفتن مسلمانان به آنان هجوم آورده اند. آیات قتال و جهاد ناظر به مبارزه با چنین کسانی است که از خود دفاع کنید و آنها را بکشید تا شکست قطعی بخورند و بعد آنان را اسیر کنید و مطابق تشخیص حاکم اسلامی آنان را به منت یا در قبال گرفتن فدیه آزاد کنید:
«فَإِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً ؛ (3) و هنگامى كه با كافران (جنايت‏پيشه) در ميدان جنگ رو به رو شديد گردنهايشان را بزنيد، (و اين كار را هم چنان ادامه دهيد) تا به اندازه كافى دشمن را در هم بكوبيد در اين هنگام اسيران را محكم ببنديد سپس يا بر آنان منّت گذاريد (و آزادشان كنيد) يا در برابر آزادى از آنان فديه [غرامت‏] بگيريد» .
غالب آیات قتال و جهاد مربوط به جنگ دفاعی است در برابر مهاجمان.
دیگر این که اگر در جایی مسلمانانی تحت ستم کافران و مشرکان قرار گرفته و از عمل به وظایف دینی ممنوع شوند و آن مسلمانان مظلوم یاری بطلبند و نجات آنان جز به قتال ممکن نباشد، در اینجا نیز برای نجات آنان باید با ستمگران جنگید:
«وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيرا ؛ (4) چرا در راه خدا، و (برای نجات) مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعيف شده‏اند، پيكار نمى‏كنيد؟! همان افراد (ستمديده‏اى) كه مى‏گويند: «پروردگارا! ما را از اين شهر، كه اهلش ستمگرند، بيرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، يار و ياورى براى ما تعيين فرما!».
«وَ دَخَلَ الْمَدينَةَ عَلى‏ حينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذي مِنْ شيعَتِهِ عَلَى الَّذي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسى‏ فَقَضى‏ عَلَيْه؛ (5) او به هنگامى كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد ناگهان دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغولند يكى از پيروان او بود (و از بنى اسرائيل)، و ديگرى از دشمنانش، آن كه از پيروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى كمك نمود موسى مشت محكمى بر سينه او زد و كار او را ساخت».
مورد دیگری که قتال و جنگ و کشتن انسان ها جایز است زمانی است که کافران و مشرکان مانع رسیدن معارف و احکام حیاتبخش اسلام به جامعه ای شده و مردم مظلوم را در جهل و بی خبری و دور از هدایت نگه دارند تا بتوانند سلطه خود را بر آنان حفظ کنند.در اینجا هم باید شمشیر کشید و انسان های ظالم و ستمگری که مانع رسیدن معارف و احکام حیاتبخش به انسان های تشنه هدایتند، را کشت یا به تسلیم وا داشت.
این مربوط به غیر مسلمانان بیرون از جامعه اسلامی، اما غیر مسلمانان درون جامعه اسلامی که با حکومت پیمان بسته و اهل ذمه هستند، نیز محترمند و هیچ کس حق تعرض بدانان را ندارد و اگر هم جرم و خلافی مرتکب گردند، باید به محکمه اسلامی معرفی شده و مطابق با قانون به کیفر برسند.
کسی که مرتکب قتل ذمی شود، مرتکب گناه کبیره شده که در صورت توبه نکردن مورد قهر خدا قرار می گیرد:رسول خدا فرمود: هر کس غیر مسلمانی که با مسلمانان عهد و پیمان دارد (چه عهد ذمه و چه با حاکم اسلام پیمان صلح و عدم تعرض داشته و چه در امان مسلمانی باشد) را بکشد، بوی بهشت به مشامش نمی رسد. (6)
و با استناد به روایات فقیهان اسلام فتوا داده اند که چنین کسی توسط حاکم عقوبت و تنبیه شده و باید به خانواده مقتول دیه بدهد. (7)
پی نوشت ها:
1. مائده (5) آیه 32.
2. کهف (18) آیه 74.
3. محمد (47) آیه 4.
4. نساء (4) آیه 75.
5. قصص (28) آیه 15.
6. بیهقی، سنن الکبری، بیروت، دار الفکر ، ج 8، ص 133.
7. شیخ مفید، مقنعه، دوم، قم، انتشارات اسلامی، 1410 ق، ص 739.