1-منظور از جنیان و انس چه کسانی هستند؟ایا قبل از انسان ها بوده اند؟ایا الان وجود دارند و کجا هستند و چه کاری انجام می دهند؟چه شکلی دارند؟چه اندازه ای دارند؟ایا مانند انسان هستند؟ایا اصلا وجود دارند؟لطفا درباره جن ها به طور کامل توضیح دهید؟
2-خداوند گفته که در بهشت برای مردان با ایمان هوریان را برای ازدواج با انها افریده است.پس زنانی که به بهشت می روند با چه کسانی ازدواج میکنند؟درباره هوریان توضیح کاملی دهید؟
3-ایا در بهشت حتما باید زن و مرد با هم ازدواج کنند؟ و ایا حاصل این ازدواج فرزندی در پی خواهد داشت؟وچگونه است؟
4-بهشت و جهنم و برزخ و قیامت کجاست و در چه جایی قرار دارند؟در این مورد هم توضیح دهید؟
با تشکر.
درباره جنیان توضیح دهید؟
زنان در بهشت با چه کسانی ازدواج می کنند؟
ایا در بهشت حتما بایدازدواج کرد و ثمره ی این ازدواج چیست؟
بهشت و جهنم و برزخ و قیامت کجاست و چه طور است؟
پرسش 1:
جن و انس چه کساني هستند؟و چند سوال ديگر....
شرح : 1-منظور از جنيان و انس چه کساني هستند؟آيا قبل از انسان ها بوده اند؟آيا الان وجود دارند و کجا هستند و چه کاري انجام مي دهند؟چه شکلي دارند؟چه اندازه اي دارند؟آيا مانند انسان هستند؟آيا اصلا وجود دارند؟لطفا درباره جن ها به طور کامل توضيح دهيد؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
منظور از "انس" انسان ها و نسل آدم عليه السلام مي باشد . منظور از جن هم مخلوقات ديگري هستند که اطلاعات ما نسبت به آن ها محدود مي باشد.
در تفسير نمونه آمده:
در مورد جن اطلاعات ما بنا بر قرآن و روايات به شرح زير است:
"جن" چنان كه از مفهوم لغوى اين كلمه به دست مىآيد ، موجودى است ناپيدا كه مشخصات زيادى در قرآن براى او ذكر شده، از جمله اينكه:
1- موجودى است كه از شعله آتش آفريده شده، بر خلاف انسان كه از خاك آفريده شده است :
وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ؛(1)
جنّ را از شعلههاى مختلط و متحرّك آتش خلق كرد.
2- داراى علم و ادراك و تشخيص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است (آيات مختلف سوره جن).
3- داراى تكليف و مسئوليت است (آيات سوره جن و سوره الرحمن).
4- گروهى از آن ها مؤمن صالح و گروهى كافرند:
وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ (2)؛
ميان ما، افرادى صالح و افرادى غير صالحند.
5- داراى حشر و نشر و معادند:
أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً (3)؛
ظالمان آتشگيره و هيزم دوزخند!
6- آن ها قدرت نفوذ در آسمان ها و خبرگيرى و استراق سمع داشتند، و بعدا ممنوع شدند :
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً (4)؛
پيش از اين به استراق سمع در آسمان ها مىنشستيم. امّا اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند، شهابى را در كمين خود مىيابد.
7- آن ها با بعضى انسان ها ارتباط برقرار مىكردند . با آگاهى محدودى كه نسبت به بعضى از اسرار نهانى داشتند ، به اغواى انسان ها مىپرداختند:
وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً (5)؛
مردانى از بشر به مردانى از جنّ پناه مىبردند، و آن ها سبب افزايش گمراهى و طغيان شان مىشدند!
8- افرادى يافت مىشوند كه از قدرت زيادى برخوردارند، همان گونه كه در ميان انسان ها نيز چنين است :
قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ ؛(6)
يكى از گردنكشان جن به سليمان گفت : تخت ملكه سبا را پيش از آن كه از جاى برخيزى، از سرزمين او به اين جا مىآورم!
9- آن ها قدرت بر انجام بعضى كارهاى مورد نياز انسان دارند :
وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ ... يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ ؛(7)
گروهى از جن پيش روى سليمان به اذن پروردگار كار مىكردند، و براى او معبدها، تمثال ها، و ظروف بزرگ غذا تهيه مىكردند.
10- خلقت آن ها روى زمين قبل از خلقت انسان ها بوده است :
وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ ُ مِنْ نارِ السَّمُوم؛(8)
جن را پيش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق كرديم.
از آيات قرآن به خوبى استفاده مىشود كه بر خلاف آنچه در افواه مردم عوام مشهور است و آن ها را" از ما بهتران" مىدانند، انسان نوعى است برتر از آن ها، به دليل اينكه تمام پيامبران الهى از انسان ها برگزيده شدند . آن ها به پيامبر اسلام كه از نوع بشر بود، ايمان آوردند، و از او تبعيت كردند. اصولا واجب شدن سجده در برابر آدم بر شيطان كه بنا به تصريح قرآن آن روز از بزرگان طايفه جن بود. (9) دليل بر فضيلت نوع انسان بر جن مىباشد.
تا اين جا سخن از مطالبى بود كه از قرآن مجيد در باره اين موجود ناپيدا استفاده مىشود كه خالى از هر گونه خرافه و مسائل غير علمى است، ولى مىدانيم مردم عوام و ناآگاه خرافات زيادى در باره اين موجود ساختهاند كه با عقل و منطق جور نمىآيد، به همين جهت يك چهره خرافى و غير منطقى به اين موجود داده كه وقتى كلمه جن گفته مىشود ،مشتى خرافات با آن تداعى مىشود، از جمله اينكه آن ها را با اشكال غريب و عجيب و وحشتناك، و موجوداتى دم دار و سم دار، موذى و پر آزار، كينهتوز و بد رفتار كه ممكن است از ريختن يك ظرف آب داغ در يك نقطه خالى، خانههايى را به آتش كشند! و موهومات
ديگرى از اين قبيل مي شناسند.
اگر موضوع وجود جن از خرافات پيراسته شود، اصل مطلب كاملا قابل قبول است، چرا كه هيچ دليلى بر انحصار موجودات زنده به آنچه ما مىبينيم، نداريم. علما و دانشمندان علوم طبيعى مىگويند: موجوداتى را كه انسان با حواس خود مىتواند درك كند، در برابر موجوداتى كه با حواس قابل درك نيستند ، ناچيز است.
تا اين اواخر كه موجودات زنده ذره بينى كشف نشده بود، كسى باور نمىكرد كه در يك قطره آب، يا يك قطره خون، هزاران هزار موجود زنده باشد كه انسان قدرت ديد آن ها را نداشته باشد.
نيز دانشمندان مىگويند: چشم ما رنگ هاى محدودى را مىبيند. گوش ما امواج صوتى محدودى را مىشنود. رنگ ها و صداهايى كه با چشم و گوش ما قابل درك نيست ، بسيار بيش از آن است كه قابل درك است.
وقتى وضع جهان، چنين باشد ، چه جاى تعجب كه انواع موجودات زندهاى در اين عالم وجود داشته باشند كه ما نتوانيم با حواس خود آن ها را درك كنيم. وقتى فجر صادقى مانند پيامبر اسلام از آن خبر دهد، چرا نپذيريم؟ (10)
جنيان اعم از مؤمن و کافر در عالم خودشان هستند و به عالم ما کار ندارند. آري بعضي انسان هاي کافر و شرور با يادگرفتن راه و رسم ارتباط با جنيان ، جنيان شرور را به خدمت مي گيرند . کارهايي به ضرر مؤمنان انجام مي دهند . راه در امان ماندن از شر اين افراد هم ، ايمان و تقوا و توکل و پناه بردن به خدا است . اگر کسي به خدا پناه ببرد و در امان خدا واقع شود، هيچ موجودي را توان ضربه زدن به او نيست، مگر اين که خدا براي فتنه و امتحان اجازه دهد . در اين صورت به اراده خدا واقع مي گردد تا ما را بيازمايد . بايد ببينيم در آن صحنه تکليف مان چيست و بدان عمل کنيم تا سربلند بيرون آييم.
پي نوشت ها:
1. رحمن(55) آيه 15.
2. جن (72) آيه 11.
3. همان، آيه 15.
4. همان ، آيه 9.
5. همان ، آيه 6.
6. همان ، آيه 39.
7. سبا (34) آيه 12- 13.
8. حجر (15) آيه 27.
9. كهف (18) آيه 50.
10. مکارم شيرازي ، تفسير نمونه ،چ اول ، تهران ، اسلاميه ، 1374 ش ، ج25 ، ص 154-158.
پرسش 2:
خداوند گفته که در بهشت براي مردان با ايمان هوريان را براي ازدواج با آنها آفريده است. پس زناني که به بهشت مي روند با چه کساني ازدواج مي کنند؟ درباره هوريان توضيح کاملي دهيد؟
پاسخ:
واژه «حور» از نظر لغت به معناى «خروج از حالت سابق و تبديل به گونه جديد» است(1). در تبديل به گونه جديد، دو نظر ميان مفسران هست. گروهى از جمله علامه طباطبايى بر اين عقيدهاند :
دقت و توجه درباره اوصافى که در قرآن مجيد براى «حور» بيان گرديده، چنين استفاده مىشود که اين تبديل به گونه اوصاف زنانه است ،نه موجودى که آثار و اوصاف مردانه را در بر داشته باشد. به همين جهت به نظر مىرسد که مراد از حور طايفه مؤنث باشد، نه طايفه مذکر.(2)
پاداش زنان مؤمن در بهشت چيست؟
در منابع کلامى و روايى آمده که در روز قيامت، اگر همسر زن مؤمن، اهل بهشت بود، او را اختيار مىکند. اگر از اهل جهنم بود، يک مرد را از ميان مردان بهشتى برمىگزيند. شايد فلسفه اين کار اين باشد که زن برخلاف مرد، از نظر طبيعت تعدّدپذير نيست. به همين جهت مردى را انتخاب مىکند.
اما گروهى- از جمله آيتاللَّه مکارم شيرازى در مقابل مدعىاند کهحورالعين مىتواند مذکّر هم باشد. بر اساس اين نظر شايد علت اينکه اوصاف حورى که در قرآن به کار رفته، بر مؤنث دلالت مىکند، به اين جهت باشد که گفت و گو و محاوره در آن آيات، با طايفه مردان مؤمن بوده است، نه با زنان مؤمن دنيوى. از اين رو شيوه محاوره، اقتضا دارد که چنين اوصافى براى اين موجودات، ذکر شود.
از مضمون برخى آيات و روايات، برمىآيد که لذتهاى جنسى، اختصاصى به مردان ندارد، بلکه زنان نيز در بهشت مىتوانند براى خويش شوهرانى دلخواه برگزينند. اصطلاح «حور» نيز اختصاصى به زنان ندارد، بلکه حورهاى مذکر نيز در بهشت وجود دارند.
از اميرمؤمنانعليه السلام روايت شده :
«در بهشت بازارى است که در آن خريد و فروشى نيست. تنها در آن جا تصوير مردان و زنان وجود دارد. هر کس که تمايلى به آنان پيدا کند، از همان جا بر او وارد مىشود»(3).
در بهشت هم حوريان بهشتى وجود دارند که از نعمتهاى بهشتىاند و در دنيا نبودهاند . زنان دنيا- که اهل بهشت باشند ،با زيبايى و شکوهى برتر از حوريان در بهشت حضور دارند. چنانچه مايل باشند، به شوهران خويش مىپيوندند.
پىنوشت ها:
1.حسن مصطفوى، التحقيق فى کلمات القرآن، ج 2، ص 335.
2.الميزان، ج 18، ص 240 و ج 19، ص 223 و 247.
3. بحارالانوار، ج 1، ص 148.
پرسش 3:
آيا در بهشت حتما بايد زن و مرد با هم ازدواج کنند؟ و آيا حاصل اين ازدواج فرزندي در پي خواهد داشت؟ و چگونه است؟
پاسخ:
در زندگى دنيوى خوشى با رنج، حيات با مرگ، لذت با محنت، اندوه با شادى، اضطراب با آرامش آميخته است. اما در آخرت چنين نيست، بلكه گروهى هميشه و از هر جهت متنعم، شاد و آسودهاند . دستهاى ديگر همواره معذب، غمگين و ناراحت اند.(1)
بايدي در ازدواج در کار نيست . نبايد انتظار داشته باشيم كه در عالم قيامت احكام، قوانين و سنن عالم مادى و دنيا جارى باشد . اگر گاهى در آيات و روايات از مواردى چون خوردن، آشاميدن، با زنان جوان زيبا روى بودن در كنار نهرها و زير درختان ياد مىشود، از باب تقريب ذهن ما به دريافت حقايق عالم قيامت است، نه آن كه آشاميدن آن جا مانند آشاميدن اين جا باشد يا خوردن آن جا مانند خوردن اين جا و ....
با توجه به اين دو نكته، پاسخ روشن مىگردد. بر اساس برخى آيات قرآن براى آدمى زنان پاك و باكره، خوش اندام و زيبا هست كه از آن ها لذت مىبرد، ولى لذت همانند لذت جنسى دنيا نمىباشد. چنان كه زنان آن جا مانند زنان اين جا نيستند، بلكه زنانى هستند كه به هيچ وجه دچار عادت ماهانه نشده و همواره باكره خواهند بود.(2)
پاسخ سوال دوم:
اهل بهشت مىتوانند فرزند داشته باشند، ولى اين موضوع به دليل سنن حاكم بر قيامت به شيوهاى كه در دنيا وجود دارد نيست. نظام حاكم بر قيامت نظام دفعى است، نه نظام تدريجى؛ يعنى در قيامت خواستن مساوى است با شدن و تحقق، برخلاف نظام اين عالم كه براى عملى شدن خواستهها، بايد زمينه، اسباب و شرايط آن فراهم شود تا آن آرزو محقق گردد. در دنيا كسى كه فرزند مىخواهد، بايد ازدواج كرده و با جمع شرايط و به تدريج و در زمان معينى داراى فرزند شود. اما در نظام قيامت چنين نيست، بلكه بهشتيان هر چه مىخواهند، براي شان محقق مىشود(3). نياز نيست كه با جمع شرايط و پديد آمدن مقدمات، به تدريج آن خواسته محقق شود. از اين رو، خواستن فرزند در عالم بهشت مساوى است با حضور بچه در همان آن. چنان كه رواياتى در خصوص اين امر وارد شده است.
آيا زن و شوهري در بهشت باقي است ؟
بنا بر آنچه در قرآن کريم آمده است، زنان با ايمان در قيامت در كنار زنان بهشتى (حورالعين) با مردان بهشتى قرين مىباشند. زنان با ايمان با همسران با ايمان خود وارد بهشت مىشوند:
اُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ؛(4)
وارد بهشت شويد ،شما و همسران تان در نهايت شادباش.
منظور از ازواج، زنان با ايمانى هستند كه در دنيا بودند.(5) بودن در كنار همسران با ايمان و مهربان هم براى مردان لذتبخش است و هم براى زنان شان:
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى اَلْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ ؛(6)آن ها و همسران شان در سايههاى قصرها و درختان بهشتى بر تختها تكيه كردهاند.
آياتى كه داخل شدن همسران صالح را به بهشت وعده داده شده است. از جمله:
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ اَلَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ اَلْعَزِيزُ اَلْحَكِيمُ(7)
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ(8)
از اين آيات استفاده مىشود زنان و مردانى كه در دنيا همسر يكديگرند ، هرگاه هر دو با ايمان و بهشتى باشند، در آن جا به هم ملحق مىشوند . با هم در بهترين شرايط و حالات زندگى مىكنند حتى از روايات استفاده مىشود مقام اين زنان برتر از حوريان بهشت است ،به خاطر عبادات و اعمال صالحى كه انجام دادهاند.
در برخي منابع كلامى و روايى آمده كه در روز قيامت، اگر همسر زن مؤمن، اهل بهشت بود، او را اختيار مىكند . اگر از اهل جهنم بود، يك مرد را از ميان مردان بهشتى برمىگزيند. شايد فلسفه اين كار آن باشد كه زن برخلاف مرد، از نظر طبيعت تعدّدپذير نيست. به همين جهت مردى را انتخاب مىكند. اما گروهى - از جمله آيتاللَّه مكارم شيرازى در مقابل مدعىاند كه حورالعين مىتواند مذكّر هم باشد. بر اساس اين نظر شايد علت اينكه اوصاف حورى كه در قرآن به كار رفته، بر مؤنث دلالت مىكند، به اين جهت باشد كه گفت و گو و محاوره در آن آيات، با مردان مؤمن بوده است، نه با زنان مؤمن دنيوى. از اين رو شيوه محاوره، اقتضا دارد كه چنين اوصافى براى اين موجودات، ذكر شود.
از مضمون برخى آيات و روايات، برمىآيد كه لذتهاى جنسى، اختصاصى به مردان ندارد؛ بلكه زنان نيز در بهشت مىتوانند براى خويش شوهرانى دلخواه برگزينند. اصطلاح «حور» نيز اختصاصى به زنان ندارد؛ بلكه حورهاى مذكر نيز در بهشت وجود دارند. براى نمونه از امير مؤمنان عليه السلام روايت شده :
«در بهشت بازارى است كه در آن خريد و فروشى نيست؛ تنها در آن جا تصوير مردان و زنان وجود دارد. هر كس كه تمايلى به آنان پيدا كند، از همان جا بر او وارد مىشود».(9)
در بهشت هم حوريان بهشتى وجود دارند كه از نعمتهاى بهشتىاند و در دنيا نبودهاند ؛ هم زنان دنيا - كه اهل بهشت باشند با زيبايى و شكوهى برتر از حوريان در بهشت حضور دارند. چنانچه مايل باشند، به شوهران خويش مىپيوندند.
بنا بر اين لذتهاى بهشت مخصوص مردان بهشتى نيست، بلكه كسى كه داخل بهشت مىشود، از نعمتها و زيبايىها لذت خواهد برد. چنان كه قرآن مىفرمايد:
وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ اَلْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ اَلْأَعْيُنُ؛
در بهشت آنچه دل خواهد و چشم از آن لذت مىبرد ،موجود است(10) . در اين امر بين مرد و زن بهشتى فرقى نيست. هر كدام از آن ها هر نوع لذتى بخواهند ،براي شان موجود است . براى زنان بهشتى نيز مردان بهشتى به دلخواه شان هست.
پي نوشت ها:
1. قلم- آيه 33، رعد- آيه 34، طه- آيه73، زمر- آيه 26، آل عمران- آيه 15، نساء- آيه 77، اعراف- آيه 32، يوسف- آيه 109،
2 . بقره- آيه 25، آل عمران- آيه 15، نساء- آيه 57، صافات- آيه 49 - 48، ص- آيه 52، زخرف- آيه 7، دخان -آيه 54، طور - آيه 20، الرحمن- آيه 56، 74 - 70، واقعه- آيه 23 - 22و37 - 34، نبأ- آيه 33.
3. فصلت، آيه 31 و ق، آيه 35 .
4. زخرف(43) آيه 70 .
5.علامه طباطبايي،تفسير الميزان،ترجمه موسوى همدانى ،ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم،چاپ پنجم، 1374 ش، ج 18، ص 129.
6. يس(36) آيه 56.
7. مؤمن(40) آيه 8.
8.رعد(13) آيه 23 .
9.علامه مجلسى،بحارالانوار، اسلاميه،چاپ تهران، ج 1، ص 148.
10. زخرف، آيه 71 .
پرسش 4:
بهشت و جهنم کجاست و در چه جايي قرار دارند و چه طور است؟ در اين مورد هم توضيح دهيد؟ با تشکر.
پاسخ:
جايگاه بهشت و جهنم :
انساني كه در عالم ماده عنصري زندگي مي كند ، بسياري از داوري ها و انتظارات او هم رنگ عنصري و مادي دارد. او براي هر چيز، جا و مكان مادي تصور مي كند . فرآيند همه امور را در راستاي زمان و مكان طبيعي مي نگرد. حال اگر از او پرسيده شود: جاي مسأله 4 = 2 + 2 كجاست، يا جاي معادله 9 = ايكس+ 4 كجاست؟
خواهد گفت: اين مسأله اي رياضي يا معادله اي جبري است و نمي تواند جايي داشته باشد. امري است كه جنبه متافيزيكي دارد و خارج از محدوده تاريخ و مكان، بلكه علوم و دانش هاي بشري ذاتا مجرد از ماده است . زمان و مكان ندارد . از جان انسان بيرون نيست. از اين رو با رفتن روح از بدن ،علوم هم همراه او مي شوند. بهشت و جهنم نيز از محدوده تاريخ دنيايي و زمان و مكان خارج است .قبل، بعد، كي و كجاي دنيوي بر نمي دارد . چنانچه بخواهيم آن ها را تصور كنيم، بايد به تعبيرهاي قرآن و احاديث معصومين(ع) رو آوريم و بگوييم: بهشت نزد سدره المنتهي است.
در احاديث فراواني كه به برخي از آن ها اشاره شد «سدر المنتهي»، «جنه المأوي»، «عرش»، «كرسي»، «معراج» و «ملكوت» همه كنار هم قرار گرفته ؛ يعني همه در آسمان ها قرار گرفته است.
وجود فعلي بهشت و دوزخ در روايات اسلامي:
بسياري از احاديث اسلامي نيز اين معني را تأييد و تأكيد مي كند كه بهشت و دوزخ هم اكنون مخلوقند، از جمله در حديثي از امام علي بن موسي الرضا(ع) آمده كه يكي از اصحاب او از بهشت و دوزخ پرسيد كه آيا آن ها اكنون مخلوقند؟ امام(ع) فرمود:
آري آفريده شده اند و پيامبر(ص) هنگام معراج وارد بهشت شد و دوزخ را نيز مشاهده كرد».
راوي مي گويد :عرض كردم :گروهي مي گويند آن ها مخلوق نيستند، امام فرمود: آن ها از ما نيستند و ما از آن ها نيستيم. كسي كه آفرينش بهشت و دوزخ را انكار كند، پيامبر را تكذيب كرده و ما را نيز تكذيب نموده است.(1)
در روايات متعددي مي خوانيم كه بهشت اكنون در حال شكل گرفتن و گسترش به وسيله اعمال انسان ها است . پاره اي از اعمال سبب غرس درختان تازه اي در بهشت مي شود. اين گونه اخبار تنها در صورتي مفهوم است كه بهشت اكنون موجود باشد ، از جمله به چند خبر آموزنده زير توجه كنيد:
- در حديثي از ابو ايوب انصاري از پيغمبر اكرم(ص) مي خوانيم كه در شب معراج ابراهيم خليل(ع) بر من عبور كرد و گفت: به امتت دستور ده در بهشت زياد درختكاري كنند، چرا كه زمينش گسترده و خاكش پاك و حاصلخيز است! گفتم: درختكاري بهشت چيست؟ گفت: ذكر لاحول و لا قوه الا بالله .(2)
علامه مجلسي در بحارالانوار ذيل روايات مربوط به بهشت و دوزخ مي گويد: بدان ايمان به بهشت و دوزخ آن گونه كه در آيات و اخبار وارد شده، بدون تأويل كردن آن به معاني ديگر از ضروريات دين است.
اما اين كه آن ها هم اكنون مخلوقند يا نه ، غالب علماي اسلام( مگر گروه اندكي از معتزله) معتقدند كه اكنون مخلوق هستند . آيات و اخبار متواتره سخن آن گروه اندك را نفي مي كند و مذهب آن ها را تضعيف مي نمايد . ظاهر اين است كه احدي از علماي اماميه قائل به اين مذهب نادرست نيست. مگر سخني كه به سيد رضي نسبت مي دهند(3)
خلاصه :
بهترين قول که نياز به تحقيق بيش تر دارد ، آن است که بهشت و جهنم هر دو در درون و باطن همين جهان قرار دارد . حجاب هاي عالم مانع از مشاهده آن ها مي شود ، ولي اولياء الله مي توانند آن را ببينند . پيامبر اسلام(ص) هم با چشم ملکوتي خويش در شب معراج گوشه اي از آن ها را مشاهده کرد. (4)
جهت مطالعه به كتاب تفسير موضوعي قرآن «معاد در قرآن»، جوادي آملي، ج 5 ؛
پيام قرآن، مكارم شيرازي، ج 6،
معاد شناسي جلد ? ? از علامه سيد محمد حسين حسيني طهراني مراجعه نماييد .
پي نوشت ها:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،ناشر اسلاميه، چاپ تهران، ج 8، ص 119، ح 6.
2. همان، ج 8، ص 149 (حديث 83).
3. هملان، ج 8، ص 205، ذيل حديث 62.
4.مكارم شيرازي ، پيام قرآن، ناشر دارلکتب الاسلاميه، تهران، نوبت ششم، 1383ش، ج6 ، ص 341 .
پرسش 5:
برزخ و قيامت کجاست و در چه جايي قرار دارند و چه طور است؟در اين مورد هم توضيح دهيد؟ با تشکر.
پاسخ:
جايگاه قيامت :
اگر انسان در اثر تعليمات الهي و پيروي از دستورات خدا، تزکيه نفس کرد و به مقام طهارت رسيد و درونش را پاک کرد، به طوري که بتواند موجودات عالم بالا را در اين جا ببيند؛ از همين جا و در دنيا حرکتش را به سمت کمال آغاز کرده؛ قيامت برايش حاضر است. از يک چشم به هم زدن به انسان نزديک تر است. رضوان خدا از يک چشم به هم زدن به انسان نزديک تر است. چون برزخ انسان در خود او است، و چون قيامت انسان در خود او است.
قيامت کجاست؟ چه موقع است؟
بين برزخ و قيامت، حجاب صورت فاصله است. از يک چشم بر هم نهادن نزديک تر مي باشد.
« غيب آسمان ها و زمين اختصاص به خدا دارد. امر قيام ساعت قيامت نيست مگر يک چشم بر هم زدن يا نزديک تر. خداوند بر هر چيزي تواناست.(1)
خدا همه جا هست. ملکوت و غيب آسمان ها و زمين نيز همه جا هست؛ پس غيب آن ها در دست خدا و با خدا و براي خداست. چقدر طول ميکشد انسان به قيامت برسد؟ از يک چشم به هم زدن سريع تر و نزديک تر؛ چون هستي و واقعيت نفس انسان، به او از يک چشم بر هم زدن نزديک تر است:
إِنَّ اللَهَ عَلَي” کلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ؛ ميتواند شما را به يک چشم بر هم نهادن يا سريع تر از آن به قيامت برساند.
پس قيامت چه موقع برپاست؟
نميشود گفت: اکنون. برزخ چه موقع برپاست؟ نميشود گفت: اکنون. ولي ميشود گفت: قيامت و برزخ هر دو بر پا هستند و هر دو موجودند.
چه موقع انسان به برزخ مي رسد و آثار آن عالم را ادراک مي کند؟
وقتي که از عالم طبيعت قدم بيرون گذارد، و اسباب و مسبّبات را محکوم در دست خدا ببيند.
چه موقع از عالم برزخ بيرون ميآيد و عالم قيامت را درک مي کند؟
افرادي که در دنيا هستند، مي توانند هم به برزخ برسند و هم به قيامت. مشاهده کنند که عالم برزخ بر اين عالم طبيعت احاطه دارد، و عالم قيامت بر عالم برزخ و دنيا هر دو احاطه دارد.
مؤمنان زودتر از کفّار، و کفّار ديرتر. براي بعضي در عبور از مرحله اي به مرحله ديگر، برزخ شان خيلي طول ميکشد، و براي رسيدن به قيامت مشکلات بسياري در پيش دارند، ليکن براي بعضي آسان است.
براي ائمّة طاهرين عليهم السّلام و اولياي خدا بسيار آسان است. آن ها در دنيا برزخ و قيامت را پيمودهاند. حساب و کتاب و صراط و ميزان و عدل و بهشت و جهنّم، همه را ديده و عبور کردهاند. به مقام فنا در ذات حضرت احديت رسيده و سپس به اين عالم رجوع کرده و براي ما خبر آوردهاند.
از رسول خدا ميپرسند: وعده قيامت را که خدا داده ، کي مي رسد؟ آن چه زماني است ؟ اي پيامبر! بگو: اميد است که نزديک باشد. (2)
قيامت آن هائي که از پيغمبر سؤال مي کردند ، چه ميفهميدند اين معاني چيست؟
شخصي که مشرک بوده و تازه ايمان آورده، يا مشرکي که هنوز ايمان نياورده، و از رسول الله (ص)سؤال مي کند: قيامتي را که وعده مي دهي، چه موقع بر پا مي شود؟ رسول اکرم(ص) در جواب او چه بگويد؟ چگونه متوجّهش سازد که اکنون تو در آتش مي سوزي! سراپايت را آتش فرا گرفته است. امّا درک نميکني! الآن قيامت تو با توست، ولي نميفهمي! بايد دنيا را سپري کني! بروي در برزخ! از عذابهاي سخت برزخي، آن قدر بچشي تا برسي به قيامت! در صور دميده شود، تو را در محشر حاضر کنند، اوّلين و آخرين حاضر شوند در روزي که پنجاه هزار سال به طول ميانجامد، اين مراحل همه بايد طي شود تا بفهمي که قيامت چگونه است!
غير از اين پيغمبر نميتواند بگويد. چقدر عالي و صحيح و حساب شده و طبق واقع جواب داده است، و چقدر نيکو فرموده: قُلْ عَسَي أَن يکونَ قَرِيبًا؛
بگو: شايد نزديک باشد، اميد است نزديک باشد.
مي گويند وعدهاي که مي دهيد، مي گوئيد: بهشتي و جهنّمي هست، جهنّم محلّ کافران و بهشت محلّ مؤمنان است، اگر راست مي گوئيد، وقتش را معين کنيد و بگوئيد چه موقع برپا مي شود.(3)
اي پيامبر! به آن ها بگو: اين است و غير از اين نيست که علمش نزد خداست. من آمدهام شما را از عواقب وخيم کفر و شرک و نفاق و کردار زشت بترسانم. به وضوح و روشني شما را از اين خطر بر حذر مي دارم. برويد خودتان را اصلاح کنيد! چکار به وقتش داريد؟ اطّلاع وقت آن دردي از شما دوا نميکند، خود را درست کنيد که گرفتار نشويد؛ اين مهمّ است!
وقتي ببينند که قيامت نزديک شده است، چهره و سيماي کساني که کافر بودند، سياه و تباه و خراب و بد مي گردد. آن وقت به آن ها خطاب مي شود که اين است همان قيامتي که بطلان و عدم آن را ميپنداشتيد، و بر عقيدة خود که نبودِ آن بود ، صحّه مينهاديد!
2- عالم برزخ کجاست؟
در بسياري از تفاسير از برزخ تعبير به حائل و مانع شده است. حائلي که بعد از مرگ مانع بازگشت انسان به دنيا مي شود .
برزخ در لغت به معناي آن چيزي است که بين دو شيء قرار گيرد. در صحاح اللغه آمده که برزخ شامل آنچه بين دنيا و آخرت است، مي شود از زمان مرگ تا قيامت .
در بسياري از تفاسير از برزخ تعبير به حائل و مانع شده است. حائلي که بعد از مرگ مانع بازگشت انسان به دنيا مي شود :
زماني که مرگ يکي از آنان فرارسد، مي گويد: پروردگار من! مرا بازگردانيد! شايد در آنچه ترک کردم (و کوتاهي نمودم) عمل صالحي انجام دهم!» (ولي به او مي گويند:) چنين نيست! اين سخني است که او به زبان مي گويد . پشت سر آنان مانعي است تا روزي که برانگيخته شوند.(4 )
اما با پاسخ منفي رو به رو مي شوند ،چرا که در اين گونه دوره هاي انتقالي، راه بازگشت وجود ندارد ،همان گونه که جنين به رحم مادر باز نمي گردد . ميوه اي که از درخت جدا شد، هرگز به شاخسار نمي چسبد.
همان طور که جنين وقتي به دنيا آمد، از لحاظ کمال رشد در حد جلوتري قرار مي گيرد و ديگر امکان ندارد که به رحم بازگردد ، انساني که مرد و حقايق عالم برزخ را مشاهده کرد، از لحاظ کمال، جلوتر از زمان حياتش در دنيا قرار مي گيرد و ديگر بازگشتش به طور طبيعي به دنيا امکان ندارد. از اين رو تمام قصه هايي که براي بازگشت مرده به دنيا هر چند براي لحظه اي مرگ را تجربه کرده باشد، بافته شده و دروغ محض است .(5)
بنابراين برزخي مانع بازگشت است ؛مانعي که تا قيامت ممانعت مي کند. پس برزخ به فاصله زماني دنيا و آخرت، و به مکاني که در آن ارواح و اجساد برزخي زندگي مي کنند، گفته مي شود.
عالم برزخ از لحاظ کيفيت حد متوسط بين دنيا و آخرت است. مانند حيات دنيوي ضعيف و بازيچه و فريب دهنده نيست . مانند حيات آخرتي نيز عالي و با شعور نيست. بلکه حد وسط اين دو است :« زندگي دنيا جز لهو و لعب چيزي نيست و سراي آخرت زندگي واقعي است، اگر آن ها مي دانستند».(6)
جهت مطالعه به كتاب تفسير موضوعي قرآن «معاد در قرآن»، جوادي آملي، ج 5 ؛
پيام قرآن، مكارم شيرازي، ج 6،
معاد شناسي جلد ? ? از علامه سيد محمد حسين حسيني طهراني مراجعه نماييد .
پي نوشت:
1 .نحل(16) آيه ?? .
2. اسرا(17) آيه ?? .
3 . ملک(67) آيات ??-?? .
4. مومنون(23) آيه ??? .
5.مکارم ،پيام امام،ج?، ص ???.
6.عنکبوت (29) ?? .