آیا در قرآن از اهل بیت و امامان به طور واضح نامی برده شده است؟

نخست توجه شما را به یک واقعیت تاریخی جلب میکنیم و آن این که پس از پیامبر(ص) نزاع سیاسی بین مسلمانان پدید آمد و بدین جهت مسلمانان به دو گروه تقسیم شدند:
دسته‏ای پیرو مکتب خلافت و دسته‏ای پیرو مکتب اهل بیت قرار گرفتند. دسته‏ای که پیرو مکتب خلافت بودند، از نشر حدیث پیامبر(ص) جلوگیری کردند، چون دلیل شیعه برای اثبات حقانیت امام علی(ع) به طور روشن در روایات پیامبر بود. این امر سبب شد که هم از جانب ابوبکر به احادیث پیامبر(ص) بیمهری صورت گیرد و هم از سوی خلیفه دوم (عمر).
ابوبکر پانصد حدیث پیامبر را که در زمان حضرت نوشته شده بود، در آتش سوزاند و به صحابه سفارش کرد که روایات پیامبر را نقل نکنید و اگر مردم از شما سؤال شرعی کردند، از قرآن پاسخ دهید، نه از روایات‌. عمر نیز همین فرمان را صادر کرد، نیز دستور داد همه روایات مکتوب را سوزاندند و نگارش روایات پیامبر(ص) را ممنوع نمود. هر دو میگفتند: کتاب خدا برای ما کافی است (حسبنا کتاب الله) جالب این است که اگر چه این بی مهری را در مورد روایات نموده‏اند، اما هر جا که به نفع‏شان بود، به نوعی از آن استفاده میکردند، مانند جریان سقیفه که با نقل روایت "الائمه من قریش" حکومت را خود به دست گرفتند و با نقل روایت "انا معاشر الأنبیاء و لا نورّث" حضرت فاطمه را از فدک محروم کردند.
حال برمیگردیم به بحث مورد نظر: اگر همان گونه که در روایات پیامبر(ص) دلیل روشن درباره امامت امام علی(ع) و دیگر امامان شیعه وجود دارد، در قرآن نیز وجود میداشت و از امامان(ع) نام برده میشد، ممکن بود همان بی مهریای که به روایات پیامبر روا داشته شد، به آیات نیز روا داشته میشد و آن گروه سیاسی حاکم که نسبت به روایات پیامبر(ص) موضعگیری کردند و گفتند: "حسبنا کتاب الله"، میتوانستند به جای آن بگویند ما کتاب خدا را قبول نداریم و به قرآن بی توجهی کنند و بر اثر همین سیاست، میدان برای تحریف قرآن آماده میشد.
اما خدا خواست که قرآن زنده و پاینده و بدون تحریف و از دستبرد نا اهلان مصون بماند (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون)(1) عدم ذکر اسامی امامان و به صورت مستقیم وارد مباحث یا منازعات سیاسی بعد از پیامبر نشدن، از جمله راهکارها و مصلحت‏اندیشی برای حفظ قرآن است.
در عین حال در بعضی از آیات قرآن خصوصاً آیه پنجاه و پنج سوره مائده کنایه بسیار ظریفی نسبت به اعطای زکات و کمک به فقیر به وسیله امیرمؤمنان علی(ع) وجود دارد. این کنایه رساتر از تصریح است. میفرماید: "ولیّ و صاحب اختیار شما خدا است و رسول و آنان که ایمان آورده‏اند ؛ که نماز میخوانند و در حال رکوع زکات میدهند".
در این آیه خداوند میتوانست نام مبارک علی(ع) را به صراحت ببرد، ولی مطلب را در لفّافه و کنایه قرار داد، تا علاوه بر شیرینی مطلب، اهمیت آن نیز معلوم شود. و در عین حال توجه به مطلب سابق نیز شده‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌باشد.
راجع به دوازده امام(ع) آیة : "ان عدة الشهور عند الله اثنی عشر شهراً فی کتاب الله یوم خلق السموات و الارض منها اربعة حرم ذلک الدین القیّم"(2) قابل توجه است.
معنای آیه : "تعداد ماه‏ها در پیشگاه الله دوازده ماه است، آن هم در کتاب خدا. از روزی که زمین و آسمان را آفرید. چهار ماه حرام است. این است دین قیم و استوار".
اگر به تأکید بیش از حد آیه نگاه کنیم و قیدهای "عندالله" و "کتاب الله" را بنگریم، به اضافه "ذلک الدین القیم" خواهیم فهمید که مقصود آیه بالاتر از ماه‏های سال است.
از این رو در برخی از تفسیرها به امامت دوازده امام تفسیر شده است. در مورد اهل بیت پیامبر نیز آیه تطهیر و آیه مودت و دوستی قربی در قرآن آمده است.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
1 . حجر (15)،‌ آیه 9.
2 . توبه (9)،‌ آیه 36.