ضمن عرض سلام و خدا قوت به شما عزیزان تلاشگر سایت تبیان ،بنده چند تا سوال دارم اگر لطف کنید ومثل همیشه جوابهایش را برای ایمیلم ارسال کنید ممنون میشوم% با تشکربی نهایت از شما

1-نام سالی که عایشه قبر پیامبر را واسطه بین مردم و خدا پیشنهاد داد؟
2-قبلة «خاص الخاص» اشاره به چه چیزی دارد؟
3-خانة حضرت علی چند درب داشت و رو به کجا باز میشد؟
4-به فرموده رسول خدا، كشتي نجات و باب توبه امت چيست؟
5- حج و عمره براساس چه صورت میگیرد؟ منظورم این است که براساس زحمت است یا قسمت و دعوت؟
6-به گفته ابو حامد غزالی «کسانی که مرگ را نابودی میپندارند» پندار چه کسانی است؟
7 - نخستین کسی که در مسجدالحرام لبیک گفت چه کسی بود؟
8- این جمله از کدام عالم است: «زیارت پیامبر و ائمه اطهار، اظهار اخلاص و تجدید عهد ولایت است...»؟
9-آیاحقیقت مختص حج و عمره فرار به سوی خداو فرشته شدن است؟
10-موارد اسرار پوشیدن لباس احرام چیست؟
11- رمزهای توحیدی کدامند؟ وآیا تشهد وتسبیح هم جزو آن رمزهاست؟
12- نام پیامبر را در حرم مطهرش با چه القابی یاد میکنیم؟
13-چقدر حسنه را خداوند برای حاضران در مسجدالحرام قرار داده است؟ یعنی چه مقداربرای افراد طواف کننده وچه مقدار برای افراد نمازگزار در آنجا؟
14-حرمهای خداوند کدامند؟ آیادل مومن وسرزمین عرفات هم از حرمهای خداوند است؟
15- چگونه خضوعی در برابر کعبه از جهت سیرت و جهت صورت لازم است؟ و وجود هردوجهت لازم است؟
16- «تكتف» به چه معنا است؟ وآیا جهت سجده كردن سر بر فرش گذاشتن ،تکتف است؟
17- «اذن دخول» و «توجه به عظمت امامان» جزء کدام یک از آداب سفر زیارتی است؟
18- کلماتی که خداوند هنگام ساخت کعبه به ابراهیم آموخت چه بودند؟
19 - زائر هنگام دیدن سنگ حجرالاسود برای بیعت با خدا چه کارهایی را انجام میدهد؟
20 - جهت انس با قرآن، چه مراتبی باید رعایت شود؟
21- موارد آداب تلاوت قرآن را چیست؟

پرسش 1:
ديني شرح : ضمن عرض سلام و خدا قوت به شما عزيزان تلاشگر سايت تبيان ،بنده چند تا سوال دارم اگر لطف کنيد و مثل هميشه جوابهايش را براي ايميلم ارسال کنيد ممنون مي شوم% با تشکربي نهايت از شما 1-نام سالي که عايشه قبر پيامبر را واسطه بين مردم و خدا پيشنهاد داد؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
دارمي در سنن خود بابي را به عنوان : «باب ما اكرم الله نبيه (ص) بعد موته» قرار داده و از اوس بن عبدالله نقل كرده است كه:
در مدينه قحطي شديدي شد و مردم به عايشه شكايت كردند، عايشه گفت : به قبر پيامبر (ص) توجه كنيد و روزنه اي به سوي آسمان قرار دهيد كه مانع بين قبر و آسمان نباشد.
مردم همين كار را انجام دادند، به قدري باران آمد كه از زمين گياه روييد و شتران بسيار فربه و چاق شدند. (1)
و آن سال را سال چاقي و فربهي ناميدند .
پي نوشت :
1. سنن الدارمي، عبد الله بن بهرام الدارمي، ج 1، ص 43-44، سال چاپ 1349، ناشر مطبعة الاعتدال، دمشق.

پرسش 2:
قبلة «خاص الخاص» اشاره به چه چيزي دارد؟
پاسخ:

هر چند اين مركز از پاسخ به سوالات آزموني و مسابقه اي معذور است؛ اما پاسخي ارائه مي شود :
براي درک ريشه اصطلاح اجازه دهيد بحث را از اين جا آغاز نمايم که عرفاي بزرگ مسلمان معتقدند شريعت، طريقت و حقيقت سه مرتبه از يک واقعيت الهي به نام شرع مقدس هستند. همان گونه که طريقت مکمل شريعت و حقيقت مکمل طريقت است، شريعت نيز شرط و اساس طريقت و حقيقت به حساب مي آيد، چنان که در مقام تمثيل گفته‌اند: همان گونه که دانه گردو و بادام از مغز، هسته و پوست تشکيل شده‌اند و اگر هر يک از آن ها نباشند، بادام و گردو کامل نيستند، شرع مقدس نيز از مراتب سه‌گانه شريعت، طريقت و حقيقت تشکيل شده است،‌ بدين لحاظ در روايتي از پيامبر اکرم (ص) آمده : «الشريعه اقوالي و الطريقه افعالي، و الحقيقه احوالي و المعرفه رأس مالي؛ (1) گفتار من شريعت، کردار من طريقت و حالات من حقيقت و معرفت سرمايه من است».
بر اين اساس مولوي در مقدمه دفتر 5 مثنوي در اين باره گفته:
بدون شمع راه يافت نمي‌شود. طريقت همان راه رفتن و راه پيمودن است، حقيقت به مقصد رسيدن است. شريعت مثل علم کيميا. آموختن از استاد يا از کتاب است. طريقت استعمال کردن داروها و مس را در کيميا ماليدن است،‌ حقيقت زر شدن مس است، شريعت همچو ن علم طب آموختن و طريقت پرهيز کردن و داروها را خوردن است و حقيقت، صحت يافتن ابدي است. (2)
شريعت و طريقت و حقيقت چه شرايطي دارد؟
بهترين سخن در اين باره کلمات فقيه عارف امام خميني است:
بدان که هيچ راهي در معارف الهيه پيموده نمي‌شود. مگر آن که ابتدا کند انسان از ظاهر شريعت و تا انسان متأدب (آراسته) به آداب شريعت حقه نشود، هيچ يک از اخلاق حسنه از براي او به حقيقت پيدا نشود و ممکن نيست که نور معرفت الهي در قلب او جلوه کند و علم باطن اسرار شريعت از براي او منکشف (آشکار) شود و پس از انکشاف حقيقت و بروز انوار معارف در قلب نيز متأدب (آراسته) به آداب ظاهره خواهد بود و از اين جهت دعوى (ادعاي) بعضي باطل است به ترک ظاهر علم باطن پيدا شود يا پس از پيدايش آن به آداب ظاهره احتياج نباشد. (3)
اهل باطن بدانند که وصول به مقصد اصلي و غايت حقيقي جز تطهير ظاهر و باطن نيست و بي تشبّث (چنگ زدن) به صورت و ظاهر به لب و باطن نتوان رسيد و بدون تلبّس (پوشيدن) به لباس ظاهر شريعت راه باطن نتوان پيدا کرد. (4) عرفا از اهل طريقت به خواص و از اهل حقيقت به اخص خواص و يا همان خاص الخاص تعبير مي کنند .
آن ها مدعي اند که در مرحله شريعت انسان رو به کعبه و در مرحله طريقت رو به بيت المعمور که باطن کعبه است و در مرحله حقيقت رو به باطن بيت المعمور که قلب انسان - که محل تجلي نور حضرت دوست است - دارد. (5)
تعبير ياد شده در پرسش اشاره به اين رويکرد است.

پي‌نوشت‌ها:
1. مقدمه دفتر 5 مثنوي معنوي.
2. همان.
3. چهل حديث، ص 8، نشر مؤسسه آثار امام ، تهران 1378 ش.
4. تفسير سوره حمد، ص 77، نشر مؤسسه امام ، همان
5. سيد حيدر آملي، اسرار شريعت، ص235 ، نشر عملي فرهنگي ،تهران، بي تا.

پرسش 3:
خانة حضرت علي چند درب داشت و رو به کجا باز مي شد؟
پاسخ:

از اين كه منزل امام علي (ع) داراي چند درب بوده اطلاع دقيقي در نيست؛ اما با توجه به رواياتي كه در باره دستور بسته شدن تمامي درب ها به سوي مسجد صادر شد - كه ذيلا خواهد آمد - مي توان گفت: داراي دو درب بوده است. يكي به سوي كوچه باز مي شده و ديگري به سوي مسجد النبي.
حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله روزى براى مردم خطبه خواندند و در ضمن خطبه فرمودند: اى مردم! خداوند به موسى بن عمران امر كرد مسجدى بسازد و خودش به اتفاق هارون و دو فرزند وى شبر و شبير در آن جا اقامت كنند، اينك خداوند مرا امر فرموده است كه مسجدى بسازم و به اتفاق على و حسنين در آن جا مسكن كنم و درهائى كه بطرف مسجد باز مى‏شود جز باب على همه را مسدود كنم.
... ابو بكر گفت: پس اجازه فرمائيد از اطاق من سوراخى بطرف مسجد باز باشد، فرمود: به اندازه سر سوزنى نيز به كسى اجازه داده نمي شود. (1)
پي نوشت:
1. إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 160، شيخ طبرسى‏، ناشر: اسلاميه‏، مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1390 ق‏، نوبت چاپ: سوم‏.
پرسش 4:
به فرموده رسول خدا، كشتي نجات و باب توبه امت چيست؟
پاسخ:

در احاديث بيشماري که در کتب شيعه و سني به طريق هاي فراوان ثبت شده ، رسول خدا "اهل بيت" خود يعني امام علي و امامان معصوم را به عنوان "سفينه النجاه"="کشتي نجات" (1) و به عنوان " باب حطه"= "دروازه آمرزش گناهان" معرفي کرده است. (2)
کشتي نجات که در تاريخ مثل شده ، کشتي حضرت نوح بود که هر کس بر آن سوار شد ، از غرق و طوفان نجات يافت و هر کس از سوار شدن بر آن امتناع کرد ، غرق و هلاک گرديد.
رسول خدا "اهل بيت" خود را به کشتي نوح که نجات دهنده از غرق و هلاکت بود، تشبيه مي کند؛ يعني مي فرمايد: کساني که بعد از من تابع اهل بيتم شوند و دين و اخلاق و دستور زندگي را از آنان بگيرند و ديگران را ملجأ و مرجع و مأواي خود نسازند ، به مانند سوار شدگان بر کشتي نوح از گرداب هلاکت در امانند و کساني که اهل بيت را واگذارند و تابع و محب و پيرو و شيعه ديگران گردند ، قطعا مانند سرپيچي کنندگان از سوار شدن بر کشتي نوح ، محکوم به هلاکتند .
همچنين پيامبر "اهل بيت" را به "باب حطه بني اسرائيل"=" دروازه آمرزش" تشبيه کرده است. آيه زير حاکي از باب حطه بني اسرائيل است:
وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزيدُ الْمُحْسِنينَ ؛ (3) و (به خاطر بياوريد) زمانى را كه گفتيم: «در اين شهر [بيت المقدس‏] وارد شويد! و از نعمتهاى فراوان آن، هر چه مى‏خواهيد بخوريد! و از در (معبد بيت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گرديد! و بگوييد: «خداوندا! گناهان ما را بريز!» تا خطاهاى شما را ببخشيم و به نيكوكاران پاداش بيشترى خواهيم داد».
پي نوشت ها:
1. سيد بن طاووس ، طرائف ، - ، قم ، خيام ، 1400 ق ، ج 1، ص 132. (ايشان يک فصل براي اين حديث اختصاص داده است)؛ همچنين ابن بطريق، العمده ، - ، قم ، انتشارات اسلامي ، 1407 ق ، ص 358 - 360.
2. بحراني سيد هاشم ، البرهان ، اول ، تهران ، بنياد بعثت ، 1416 ق ، ج1 ، ص 229؛ ابن مشهدي ، کنز الدقائق ، تهران ، وزارت ارشاد ، 1368ش، ج2 ، 18-19 ؛ عروسي حويزي ، نور الثقلين ، - ، قم ، اسماعيليان ، 1415 ق، ج1 ، ص 82-83؛ سيوطي ، در المنثور ، - ، قم ، کتابخانه آيت الله مرعشي ، 1404؛ ج1 ،ص 71.
3. بقره (2) آيه 58.

پرسش 5:
حج و عمره براساس چه صورت مي گيرد؟ منظورم اين است که بر اساس زحمت است يا قسمت و دعوت؟
پاسخ:

اين مركز مسئوليتي در قبال سئوالات آزموني ندارد .

پرسش 6:
به گفته ابو حامد غزالي «کساني که مرگ را نابودي مي پندارند» پندار چه کساني است؟
پاسخ:

اين مركز از پاسخ به سئوالات آزموني و مسابقه اي معذور است .
پرسش 7:
نخستين کسي که در مسجدالحرام لبيک گفت چه کسي بود؟
پاسخ:

اولين کسي که در خانه خدا تلبيه گفت ، حضرت ابراهيم (ع) بود.
...... وَ أَوَّلُ مَنْ لَبَّى إِبْرَاهِيمُ (ع). (1)
امام صادق فرمود: لبيک را پس از هر نماز واجب مي گويي يا بعد از نافله ،نيز وقتي مرکوبت برمي خيزد و هنگامي که بر بلندي ايستادي يا به دشتي فرو آمدي يا به سواره اي برخوردي يا از خواب برخاستي ،نيز در سحرها. هر چقدر بيشتر مي تواني ، لبيک را بخوان. با صداي بلند بخوان. اگر برخي قسمت هاي لبيک را نخواندي ،اشکالي ندارد؛ اما تمام خواندن آن برتر است. بدان گفتن تلبيه هاي چهارگانه در اول کلام واجب است و به معني ابراز توحيد است. رسولان بدان لبيک گفته....رسول الله بسيار لبيک مي گفت. نخستين کسي که لبيک گفت،ابراهيم بود... .
پي نوشت :
1. شيخ كلينى‏ ، الكافي‏، ج4، ص 336، ناشر: اسلاميه .

پرسش 8:
اين جمله از کدام عالم است: «زيارت پيامبر و ائمه اطهار، اظهار اخلاص و تجديد عهد ولايت است...»؟
پاسخ:

اين جمله از عالم رباني مرحوم مولا احمد نراقي است : (( زيارت ايشان،(پيامبر گرامي اسلام) اظهار اخلاص و تجديد عهد ولايت است و باعث سرور ايشان و رواج امرشان و غمناكي دشمنان است ...(1)
پي نوشت:
1. معراج السعاده، ج2، ص 889، مقصد هفتم : آداب زيارت بعضي از مشاهد مشرّفه.

پرسش 9:
آيا حقيقت مختص حج و عمره فرار به سوي خداو فرشته شدن است؟
پاسخ:

پي بردن به همه اسرار و فلسفه مناسک حج امري دشوار است . و شايد بسياري از اسرار آن با عقل عادي بشر قابل فهم نباشد . از اين رو تعبد در حج بيش از ساير دستورهاي ديني است. چنان که از رسول خدا(ص) نقل شده است که به هنگام لبيک گفتن، به خدا عرض کرد: «لبيک حقا حقا ، تعبدا و رقا ؛ (1) خدا يا ! با بندگي و عبوديت محض لبيک مي گويم و مناسک حج را انجام مي دهم».
حج در لغت به معناي «قصد» است و در آموزه هاي ديني به معناي قصد سفر مکه و مسجد الحرام جهت انجام عبادتي ويژه براي رسيدن به توحيد ناب و خالص و پاک و خالص شدن از هر گونه شرک و کفر و نفاق و انواع بيماري هاي روحي و قلبي است. از اين رو برخي محققان نوشته اند که :هدف نهايي ساختن بيت الله ، رسيدن به توحيد است و نيل به توحيد ناب بدون تبرّي تام از هر شرک و الحاد و انزجار از هر مشرک و ملحد ميسور نيست . (2)
بر اين پايه است که امام معصوم عليه السلام در تفسير آيه شريفه: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ» (3) مي فرمايد : «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ يَعْنِي حُجُّوا إِلَى بَيْتِ اللَّهِ يَا بُنَيَّ إِنَّ الْكَعْبَةَ بَيْتُ اللَّهِ تَعَالَى فَمَنْ حَجَّ بَيْتَ اللَّهِ فَقَدْ قَصَدَ إِلَى اللَّهِ؛ به سوي خدا فرار مي کنيد يعني قصد سفر به سوي خانه خدا کنيد . پس کسي که قصد و نيتش خانه خدا باشد در واقع ( خانه بهانه و واسطه است) هدف اصلي و نهايي رسيدن به خدا ( و توحيد ناب ) است».
بنا بر اين هدف از سفر حج، فرار از غير خدا به سوي خدا است ،فرار به سوي خدا بدين معنا است که: انسان از تعلق و وابستگي به هر چه غير خدا است، رها و خلاص شود و تنها خدارا طلب کند. و با تزکيه روح و تهذيب نفس مراحل اخلاص را پيموده و از شرک آشکار و مخفي رهايي يابد. حج آزمايشگاه اخلاص و يک دوره تعبد محض و امتحان است . محرمات حج براي تطهير و پالايش کساني است که گرفتار عصيان و تباهي مي شوند.
اشاره به برخي اسرار حج:
هر يک از عمال حج داراي حکمت هاي بسياري است که در ذيل با استفاده از روايات تنها به بيان سه نکته از اسرار حج بسنده مي کنيم.
1. در روايتي از امام صادق(ع) که به اسرار باطني حج اشاره شده ، در باره سير صفا و مروه آمده است:
« با وقوف خويش بر کوه صفا روح خود را براي ديدار خداوند در روزي که ديدارش خواهي کرد ،پالوده ساز . در کوه مروه با پيراستگي از گناهان، نسبت به خداوند صاحب مروت و مردانگي باش». (4)
آيت الله جوادي آملي در توضيح اين روايت مي فرمايند:
سعي بين صفا و مروه، هروله اي مخصوص، «من الله» و «الي الله» است . همچنين فرار از خدا به سوي خدا و هجرت از او به سوي اوست ... سعي زائر آن گاه که رو به جانب صفا دارد، اين است که خود را تصفيه کرده، از صفاي الهي برخوردار شود و وقتي به سوي مروه مي رود، سعي مي کند تا مروت و مردانگي به دست آورد؛ زيرا «مروه» رمز مروت و مردانگي و «صفا» نشان تصفيه و تهذيب روح است. (5)
2. پاکسازي و خالص شدن (دورخودسازي) :
حضرت علي (ع) فلسفه محرمات حج را پاکسازي و خالص شدن انسان مي‌داند و مي‌فرمايد: " خدا اين سرزمين (مکّه) را محل آزمون قرار داده که انسان‌ها در پرتو رياضت پسنديده‌اي که به واسطه محرمات احرام و نيز اعمال حج و عمره انجام مي‌دهند، از آلودگي ها و تعلقات پاک و خالص گردند" . (6)
خداوند با حرام کردن بعضي از امور دنيوي، انسان را به سوي کارهاي الهي سوق مي دهد. "محرمات براي اين است که انسان از گناه دوري کرده و شهوات را ترک گويد و با پاک ساختن روح از حالت خود برتر بيني و تکبر و کشمکش هاي نفساني، دست برداشته، حالت اخلاص را در خود ايجاد کند و اصل اخوت و همدلي را زنده و پويا کند".
از اين رو خداوند نزديکي با زنان و دروغ گفتن و مجادله کردن در حال احرام را حرام کرده است: "فلا رفث و لافسوق و لاجدال في‌الحج".(7)
3. شکستن خودخواهي انسان و دوري از کبر و فخر فروشي:
يکي ديگر از فلسفه هاي محرمات حج شکستن خودبيني انسان و دور کردن او از تکبر و فخر فروشي است.
به جهت اين که استفاده از عطر و بوي خوش در حال احرام حرام است، در حالي که به طور کلي استفاده از عطر و بوي خوش فضيلت دارد. همچنين در تماس و مجالست و همراهي با افراد بدبو، يا هنگام عبور از کنار قربانگاه، گرفتن بيني به سبب بو نامطبوع حرام است. (8)
از ديگر محرمات احرام زينت کردن، سرمه کشيدن و نگاه در آينه است. حضرت علي (عليه السلام) در اين باره مي فرمايد: " با موهاي آشفته و بدن هاي پرگرد و غبار در حرکت باشند و لباس هاي خود را (که نشانه شخصيت هر فرد است) درآورند، و با اصلاح نکردن موهاي سر، قيافه خود را تغيير دهند ... تا کبر و خود پسندي را از دل هايشان خارج کرده، جاي آن فروتني بيايد".(9)
اين گونه امور، خودبيني انسان را شکسته و تفاخر و تکبر را روح مي زدايد. (10)

پي نوشت ها:
1. المحدث النوري، مستدرك الوسائل، الناشر: مؤسسه آل البيت، قم، سنه النشر/1408 ه.ق ، ج9 ، ص 181 .
2. ايت الله جوادي آملي ، صهباي حج، ص 126، نشر اسرا. چاپ پنجم ، سال 1383 .
3. ذاريات (51) آيه 50 .
4. العلامه المجلسي، بحار الانوار، الناشر: مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان، سنه النشر/1404 ه.ق ، ج 96، ص 124.
5. صهباي حج، ص 402 .
6. صهباي حج، ص 383.
7. بقره (2) آيه 197.
8. صهباي حج، ص 383 .
9. نهج البلاغه، فيض الاسلام ، خطبه قاصعه، (ش 192) (بند 58 - 65).
10. صهباي حج، ص 383.

پرسش 10:
موارد اسرار پوشيدن لباس احرام چيست؟
پاسخ:

اين مركز از پاسخ به سئوالات آزموني و مسابقه اي معذور است .
پرسش 11:
رمزهاي توحيدي کدامند؟ و آيا تشهد و تسبيح هم جزو آن رمزهاست؟
پاسخ:

اين مركز از پاسخ به سوالات آزموني و مسابقه اي معذور است .
پرسش 12:
نام پيامبر را در حرم مطهرش با چه القابي ياد مي کنيم؟
پاسخ:

سزاوار است به زيارت نامه حضرت رسول اکرم (ص) که در کتاب هاي دعا خصوصا مفاتيح الجنان شيخ عباس قمي وجود دارد، مراجعه نماييد که از اسامي و القاب ايشان مثل رسول الله، خاتم المرسلين ،نبي الله و ... بکار برده شده است.
پرسش 13:
چقدر حسنه را خداوند براي حاضران در مسجدالحرام قرار داده است؟ يعني چه مقداربراي افراد طواف کننده وچه مقدار براي افراد نمازگزار در آنجا؟
پاسخ:

امام صادق (ع) در حديثي مي فرمايد:
« إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَوْلَ الْكَعْبَةِ عِشْرِينَ وَ مِائَةَ رَحْمَةٍ مِنْهَا سِتُّونَ لِلطَّائِفِينَ وَ أَرْبَعُونَ لِلْمُصَلِّينَ وَ عِشْرُونَ لِلنَّاظِرِينَ؛(1)
خداوند يكصد و بيست رحمت خود را به سوى كعبه گسيل مى‏دارد كه شصت رحمت آن مربوط به طواف كنندگان، چهل رحمت ويژه نماز گزاران و بيست رحمت از آن مربوط به نگاه كنندگان به كعبه است».
پي نوشت ها:
1. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت، سال 1409 هـ.ق، ج56‌، ص 263‌ .

پرسش 14:
حرمهاي خداوند کدامند؟ آيا دل مومن و سرزمين عرفات هم از حرمهاي خداوند است؟
پاسخ:

اصطلاح حرم خداوند داراي دو كاربرد فقهي و اخلاقي مي باشد.
كاربرد فقهي حرم، مربوط به كعبه و شهر مكه و اطراف آن است كه داراي محدوده مشخصي مي باشد و خداوند متعال اين منطقه را حرم امن خود قرار داده و داراي آداب و احكام خاص فقهي مي باشد که در کتب فقهي ذکر شده است.
طبق اين اصطلاح منطقه عرفات يا قلب انسان و ... جزء حرم خداوند محسوب نمي شود و خارج از محدوده حرم است.
كاربرد ديگر همان معنايي است كه در روايت وارد شده كه: « الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّهِ ؛ (1) دل حرم خداست غير خدا را در حرم خدا راه مده!».
مراد از اين كه قلب حرم خداوند است اين است كه:
دل و جان آدمي به دليل انتساب به خداوند داراي حرمت و شرافت خاصي است و جان آدمي جايگاه افكار و افراد ناپاك نيست و انسان نبايد بوسيله جا دادن افراد و افكار ناپاك در دل خود حرمت اين حرم را بشكند.
طبق اين کاربرد هر مکاني که به نوعي انتساب به خداوند متعال دارد را مي توان حرم خداوند دانست و لذا حفظ حرمت آن ها لزوم اخلاقي پيدا مي کنند و منطقه عرفات را طبق اين اصطلاح مي توان حرم الهي دانست.
پي نوشت ها:
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء ، سال 1404 هـ ق، ج‏67، ص 25 .

پرسش 15:
چگونه خضوعي در برابر کعبه از جهت سيرت و جهت صورت لازم است؟ و وجود هردوجهت لازم است؟
پاسخ:

اين مركز از پاسخ به سئوالات آزموني و مسابقه اي معذور است .
پرسش 16:
«تكتف» به چه معنا است؟ وآيا جهت سجده كردن سر بر فرش گذاشتن ،تکتف است؟
پاسخ:

تکتف يعني قرار دادن کف يک دست روي دست ديگر هنگام نماز (مانند اهل سنت که دست بسته نماز مي خوانند).(1)

سر بر فرش گذاشتن در سجده تکتف نيست .

پي نوشت:
1. آيت الله شاهرودي ، فرهنگ فقه، ج 2 ، ص 598 .
پرسش 17:
«اذن دخول» و «توجه به عظمت امامان» جزء کدام يک از آداب سفر زيارتي است؟
پاسخ:

اذن دخول با توجه قلبي و عرفان دروني به عظمت امامان عليه السلام ، از آداب ((باطني و معرفتي)) زيارت شمرده مي شود.
توضيح: زيارت ائمه عليهم السلام آداب و مقاماتي دارد . برخي از آداب ظاهري و حسّي است و برخي از آن باطني ، معنوي و معرفتي است.
در بحث آداب باطني، اين حقيقت مطرح مي شود كه زيارت بر اساس ميزان معرفت زائر داراي درجات و مراتب متفاوتي است.
به بيان ديگر ، مقام زيارت ائمه (ع) با توجه به مقام علمي ، عرفاني، تقوا و پرهيزگاري، و درجه اخلاص و يقين زائر و ميزان معرفت او به مقام و منزلت مزور ( شخصي كه زيارت مي شود) در نزد خدا متفاوت است.
بالاترين حض و ثواب و پاداش زيارت از آن كسي است كه تقوا و يقين و اخلاص و عرفانش نسبت به مزور بيشتر باشد.
از اين رو در بسياري از روايات عبارت:« عارفا بحقه» آمده است؛ چنان كه در مورد پاداش و ثواب زيارت حضرت معصومه سلام ا... عليها عبارت: (( عارفا بحقها)) ذكر شده است.
مرحوم شيخ عباس قمي (ره) در كتاب مفاتيح الجنان در فصل اول بيست و هشت ادب براي زيارات ذكر كرده،« اذن دخول و توجه به عظمت امامان » را در ادب نهم آورده و نوشته است: بر در حرم ايستادن و اذن دخول طلبيدن و سعي در تحصيل رقت قلب و خضوع و شكستگي خاطر نمودن ، به تصور و تفكر در عظمت و جلالت ؟ صاحب آن مرقد منور و اين كه (آن حضرت مرا) مي بيند و سلام و كلام مرا مي شنود و جواب مي دهد... .
حاج شيخ عباس قمي با توجه به توضيحاتي كه در اين خصوص ذكر كرده ، مي خواهد اين مطلب را القا كند كه اذن دخول در واقع توجه به شأن و منزلت امام ، و معرفت و باز شناسي گوهر وجودي مزور در پيشگاه خدا است. تا بدين وسيله زيارت عارفانه گردد و زائر بتواند به ((عارفا بحقه)) نزديك شود و ثواب و پاداش زيارت كامل را ببرد.
جهت آگاهي بيشتر به مفاتيح الجنان و كتاب ارزشمند (( ادب فناي مقربان))‌از آيت الله جوادي آملي رجوع شود.

پرسش 18:
کلماتي که خداوند هنگام ساخت کعبه به ابراهيم آموخت چه بودند؟
پاسخ:

پس از آن که ابراهيم خانه ]کعبه را ساخت خداوند به ايشان فرمود که چيزي را با من شريک مساز و خانه مرا براي طواف کنندگان و به نماز ايستادگان و رکوع کنندگان سجده گر پاکيزه کن. (1)
" وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوکَ رِجَالا وَ عَلَي کُلِّ ضَامِر يَأْتِينَ مِنْ کُلِّ فَجّ عَمِيق " .
و در ميان آدميان بانگ حج در ده تا پياده و بر هر شتر لاغري که از هر راه دوري آمده باشد، سوي تو آيند. (2)
مي توان گفت: آن جمله اي كه خداوند به ايشان آموخت دعوت همگان به سوي حج بوده است.
پي نوشت ها :
1 . حج (22) آيه 26.
2 . حج (22) آيه 27.

پرسش 19:
زائر هنگام ديدن سنگ حجرالاسود براي بيعت با خدا چه کارهايي را انجام مي دهد؟
پاسخ:

آداب و مستحبات زائر بيت الله الحرام در رابطه با حجر الاسود : مستحب است وقتى كه محاذى حجر الأسود شد بگويد:
«أشهد أن لا إله إلّا اللَّه وحده لا شريك له و أنّ محمّدا عبده و رسوله آمنت باللَّه و كفرت بالجبت و الطّاغوت و اللّات و العزّى و بعبادة الشّيطان و بعبادة كلّ ندّ يدعى من دون اللَّه».
و هنگامى كه نظرش به حجر الاسود افتاد متوجه بسوى او شود و بگويد:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ سبحان اللَّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللَّه و اللَّه أكبر، اللَّه أكبر من خلقه و اللَّه أكبر ممّا أخشى و احذر، لا إله إلّا اللَّه وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد يحيي و يميت و يميت و يحيي و هو حيّ لا يموت بيده الخير و هو على كلّ شي‏ء قدير، اللَّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد و بارك على محمّد و آله كأفضل ما صلّيت و باركت و ترحّمت على إبراهيم و آل إبراهيم إنّك حميد مجيد، و سلام على جميع النّبيّين و المرسلين و الحمد للّه ربّ العالمين اللَّهُمَّ إنّي أومن بوعدك و أصدّق رسلك و أتّبع كتابك».
و در روايت معتبر وارد است كه:
وقتى كه نزديك حجر الأسود رسيدى، دست هاى خود را بلند كن و حمد و ثناى الهى را به جا آور، و صلوات بر پيغمبر بفرست و از خداوند عالم بخواه كه حج تو را قبول كند. پس از آن حجر را بوسيده و استلام نما. و اگر بوسيدن ممكن نشد استلام (دست کشيدن) نما، و اگر آن هم ممكن نشد، اشاره به آن كن و بگو:
«اللَّهُمَّ أمانتي أدّيتها و ميثاقي تعاهدته لتشهد لي بالموافاة اللَّهُمَّ تصديقا بكتابك و على سنّة نبيّك صلواتك عليه و آله أشهد أن لا إله إلّا اللَّه وحده لا شريك له و أنّ محمّدا عبده و رسوله آمنت باللَّه و كفرت بالجبت و الطاغوت و اللّات و العزّى و عبادة الشّيطان و عبادة كلّ ندّ يدعى من دون اللَّه».
و اگر نتوانى همه را بخوانى بعضى را بخوان و بگو:
«اللَّهُمَّ إليك بسطت يدي و فيما عندك عظمت رغبتي فاقبل سبحتي و اغفر لي و ارحمني، اللَّهُمَّ إنّي أعوذ بك من الكفر و الفقر و مواقف الخزي في الدّنيا و الآخرة». (1)

پي نوشت:
1. امام خميني ، مناسک حج ،ص 216 .
پرسش 20:
جهت انس با قرآن، چه مراتبي بايد رعايت شود؟
پاسخ:

انسان براي مأنوس شدن با هر چيزي نياز به معرفت و شناخت آن چيز دارد و براي مأنوس شدن با قرآن هم بايد معرفت و شناخت خودمان به قرآن را افزايش دهيم و ابزار معرفت در انسان چشم و گوش و عقل مي باشد.
بنا بر اين براي مأنوس شدن با قرآن هم بايد از ابزار بينائي، شنوايي و تفکر استفاده نمائيم.
معرفت قرآن داراي دو مرتبه لفظي و معنوي مي باشد.
مرتبه لفظي قرآن، بوسيله قرائت قرآن و آموزش روخواني و روانخواني و تجويد امكان پذير است.
همچنين با گوش دادن به قرائت قاريان برجسته مي توانيم آشنايي و انس خود به الفاظ قرآن را افزايش مي دهيم.
در مرحله دوم كه مربوط به معناي قرآن مي باشد، بوسيله آموزش زبان عربي (صرف و نحو و بلاغت و لغت و ...) كه زبان قرآن است، قدرت فهم مفاهيم عمومي قرآن را كسب مي كنيم و اگر توانايي آموزش زبان عربي را نداريم ، بوسيله مراجعه به ترجمه ها معناي آيات قرآن را به صورت اجمالي درك مي كنيم.
در مرحله بعد براي درك معارف عميق تر قرآن يا مقدمات و قواعد لازم براي تفسير را خودمان كسب مي نماييم و يا به تفاسير معتبر براي درك معارف والاي قرآن مراجعه مي نمائيم.
بعد از طي نمودن اين مقدمات بوسيله قدرت تعقلي كه خداوند متعال در اختيار ما قرار داده در معارف قرآن تدبر مي نمائيم و اين تدبر را مقدمه عمل به قرآن و فرامين آن قرار مي دهيم تا انس عملي با قرآن حاصل شود.
نكته اي كه لازم به ذكر است اين است كه:
اين مراتب و مراحل به صورت نسبي انجام پذير مي باشد؛ يعني به نسبت به همان مقدار كه آيات را قرائت كرده ايم، مي توانيم براي درك مفاهيم و معارف اقدام و در آن ها تدبر نمائيم و لزومي ندارد كه منتظر اتمام همه قرآن در هر يك از مراحل باشيم.

پرسش 21:
موارد آداب تلاوت قرآن را چيست؟
پاسخ:

با استناد به آيات و روايات آداب زير براي تلاوت شمرده شده:
1. وضو و مسواک و تميز و خوشبو کردن دهان:
گر چه گرفتن وضو گرفتن براي تلاوت واجب نيست؛ ولي چون لمس بدون وضو ممنوع است و براي جنب و نفساء و حائض هم خواندن بيش از هفت آيه (1) کراهت دارد، مستحب است که با وضو و طهارت کامل از حدث (موجبات وضو و غسل ) و خبث و نجاست تلاوت کند. از اين رو امام معصوم مي فرمايد: بعد از بول و شستن و پاک کردن خود و قبل از وضو ، تلاوت قرآن نکند ، بعد از رفع نجاست ظاهري ، وضو گرفته و بعد تلاوت قرآن کند. (2)
پيامبر فرمود: دهان هاي شما راه هاي قرآن است ؛ آن ها را با مسواک پاک و خوشبو کنيد. (3)
2. به هنگام شروع تلاوت اعوذ بالله بگويد و از شيطان به خدا پناه ببرد:
«فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيم‏ ؛ (4) هنگامى كه قرآن مى‏خوانى، از شرّ شيطان مطرود، به خدا پناه بر!».
3. با دقت و تاني و ترتيل و شمرده بخواند:
«وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتيلا ؛ (5) و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان!».
4. در آيات قرآن و مضامين آن تفکر و تدبر کند :
«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ ؛ (6) اين كتابى است پربركت كه بر تو نازل كرده‏ايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند! ».
5. در محضر قرآن به هنگام تلاوت خضوع و فروتني را رعايت کرده و فروتنانه هدايت بطلبد:
«أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ؛ (7) پيامبر فرمود قرآن را با حزن بخوانيد و به هنگام تلاوت گريه کنيد يا حالت گريه به خود بگيريد». (8)
6. قرآن را با صوت زيبا و محزون بخواند. پيامبر فرمود:
قَالَ النَّبِيُّ (ص): « لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ حِلْيَةٌ وَ حِلْيَةُ الْقُرْآنِ الصَّوْتُ الْحَسَنُ؛ (9) هر چيزي زيوري دارد و زيور قرآن صداي زيبا است».
پي نوشت ها:
1. بني هاشمي سيد محمد حسن ، توضيح المسائل مراجع ، پانزدهم ، قم ، انتشارات اسلامي ، 1386 ش، ج1 ، ص 212.
2. مجلسي ، بحار الانوار ، هشتم ، بيروت ، الوفا، 1403 ق ، ج 89 ، ص 210.
3. محمدي ري شهري محمد ، ميزان الحکمه - ، قم ، دار الحديث ، 1416 ق ، ج3 ، ص2527.
4. نحل (16) آيه 98.
5. مزمل (73) آيه 4.
6. ص (38) آيه 29.
7. حديد (57) آيه 16.
8. ميزان الحکمه ، ج3 ، ص 2529.
9. الكافي ، كليني ،دار الكتب الاسلاميه ، سال 1365 ، ج2 ، ص 615 ، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن .