تا بعد بیان شود که ما برای رسیدن به این کمال نیاز به پیامبر داریم
یعنی یک راهنما

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
به نظر مي رسد منظور از هدف بودن كمال در خلقت انسان با هدف و فلسفه اصلي خلقت انسان خلط شده است ؛ ما ابتدا به اين فلسفه مي پردازيم و آن گاه مسئله كمال را مطرح مي نماييم :
فلسفه آفرینش انسان، در فلسفه عمومي خلقت همه موجودات تعريف شده است. این دو ماهيتي جداي از هم ندارند. بايد ديد كه هدف خداوند از آفرينش همه موجودات چيست تا آن گاه فلسفه آفرينش انسان و هدف اصلي آن براي ما روشن گردد.
تصور ما از انجام کارها، معمولا به دست آوردن سود یا رفع یک نیاز است؛ زیرا ما انسان ها موجوداتی محدود و ناقص هستیم و همواره اعمال ما به یکی از این دو امر برمی گردد؛ اما خداوند، هیچ نقصی ندارد تا با افعالش، قصد رفع آن را داشته باشد . خدا فاقد هیچ کمالی نیست تا به کمال رسیدن برای او متصود باشد؛ بلکه خدایی او اقتضای آفرینش دارد؛ زیرا «آفریدن» به معنای ایجاد کردن است. هر وجودی، خیر است و لازمه فیاض (بخشنده) بودن خداوند، عطا کردن او است. خداوند در قرآن می فرماید:
«و ما کان عطاء ربک محظورا ؛(1) عطای پروردگارت منع نشده است».
هر چیزی که اقتضای وجود و هستی داشته یا امکان وجود داشتن آن باشد، فیض وجود از خدا دریافت می کند. خداوند بخل در وجود و هستی دادن ندارد تا موجودی که امکان وجود آن است، وجود را دریافت نکند.
جهان هستی با تمام نظم و زیبایی هایش نمادی از لطف، مهربانی، علم، قدرت و حکمت خداست؛ به طوری که بدون آفرینش، صفات جمال و جلال خدا مخفی و پنهان می ماند.
هر «بود»ی، «نمود»ی دارد. نمی شود خدا فیاض باشد، اما فیضی نداشته باشد. همان گونه که نمی تواند نور باشد. اما روشنایی نداشته باشد و رحمت باشد، اما بخشش نداشته باشد. بنا بر این، از همین جا می توان نتیجه گرفت که خلقت جهان و از جمله انسان، نتیجه صفات خداوند است.
خداوند فیض و بخشش دارد و لازمه آن این است که هر چه امکان وجود دارد، فیض و هستی خداوند را دریافت کند. چون قابلیت وجود برای جهان هستی بود، خداوند آن را آفرید. بنا بر این، جهان هستی نشان دهنده و نتیجه صفات خداوند است . از این رو، خلقت جهان هستی با تمامی نظم و زیباییش، جلوه گر جلال و جمال خداست.
خداوند از آن جا که "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بی نهایت دارد، جهان و انسان را آفریده است. لازمه این صفات آن است که اولا، جهان را بیافریند. ثانیا، خلقت او بهترین و کامل‏ترین آفرینش باشد. در مجموعه هستی اگر وجود مخلوقی، زیبایی و کمال آفرینش مجموعه عالم را افزایش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق کند؛ زیرا عدم خلقت آن موجود، ناشی از عدم اطلاع و آگاهی از زیبایی آن است، یا در اثر ضعف و ناتوانی از خلقت آن است. پس غايت خلق خداوند ذات و صفات خود اوست .
البته این موضوع از منظر غایت فاعل و هدفی است که علت ایجاد عالم در آفرینش دارد. در کنار این امر، این عالم و خود مخلوق خداوند هم به نوعی دارای هدف و مقصدی است که در مسیر حرکت خود در نهایت به آن منتهی می گردد كه در پايان توضيحاتي در مورد آن خواهيم داد .
به هر حال حكمت مطلق خداوند و علم و جود بي نهايت او مي طلبد كه هم از خلقت و آفرينش موجوداتي كه امكان آفرينش دارند دريغ نورزد و هم اين آفرينش او در نهايت كمال و زيبايي و حسن باشد و به علاوه مسير تبيين شده براي هر موجودي بهترين مسير براي رسيدن به بالاترين درجات رشد و شكوفايي و كمال آن موجود باشد .
در قرآن در آيه 50 سوره طه تاكيد شده است : « رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى ؛ پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرينش او بوده داده سپس هدايت كرده است‏ » و روشن است كه منظور از اين هدايت تبيين و ترسيم و زمينه سازي براي طي نمودن مسير رشد و شكوفايي و رسيدن به كمال توسط ان موجود است .
در پايان، براي درك حقيقت هدف خداوند تذكر اين نكته ضروري است كه ما دو هدف داریم: یکی هدف فعل و دیگری هدف فاعل. بین این دو تفاوت وجود دارد. به این مثال توجه نمایید:
صنعتگری موتوری را می سازد که قادر به حرکت با سرعت 800 کیلومتر در ساعت است. هدف این موتور که فعل صنعتگر است، رسیدن به سرعت مورد نظر است. اما هدف اصلی سازنده موتور، نشان دادن توانمندی خود یا رسیدن به شهرت و مانند آن است. با این توضیح باید گفت که فارغ از هدف خداوند در خلقت عالم و اقتضای ذات و صفاتش، این عالم هم مسیر و مقصدی را در پیش دارد که هدف آن به شمار می رود. اين هدف، تکامل انسان و رسیدن به غایت نهایی ذات انسانی اوست.
در نتيجه تبيین هدف خلقت انسان از نگاه قرآن وضعيتي به ظاهر متفاوت پيدا مي كند ؛
در سوره ص مى خوانیم: «ما خلقنا السّماء و الارض و ما بینهما باطلاً ذلک ظن الّذین کفروا؛ (1) ما آسمان و زمین و آنچه را میان آن‏ها است، بیهوده نیافریدیم و این گمان (که جهان را بیهوده و بى هدف آفریده‏ایم) گمان انسان‏هاى کافر است».
این آیه صراحتاً اعلام مى کند، خلقت جهان که انسان جزئى از آن است، بى هدف نیست. در سوره ملک مى خوانیم: «الّذى خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملاً؛ (2) او است که مرگ و زندگى را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارتر هستید».
در این آیه هدف از خلقت انسان آزمودن او دانسته شده، در سوره ذاریات آمده است: «و ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون؛ (3) و ما جن و انسان را نیافریدیم مگر براى آنکه عبادت خدا را به جاى آورند».
جمع بندي اين ديدگاه ها:
هدف از خلقت انسان آن است که در فرصت محدود زندگى دنیوى از سرمایه‏هاى وجودى خود بهره گیرد. بیش ترین سودها را به دست آورد، زیرا انسان بیهوده آفریده نشده است.
روشن است که راه اوّل و دوم یعنى آزمایش و عبادت بازگشت به راه سوم خواهد بود، یعنى مى توان گفت انسان پس از آن که از امتحان سربلند بیرون آمد و عمرى را به عبادت و بندگى خدا گذراند، کمال پیدا مى کند و پله‏هاى ترقى را پشت سر مى گذارد. در واقع جمع بندي اين آيات ما را به اين نتيجه مي رساند كه هدف و غايتي كه براي مسير حركت انسان تبيين شده رسيدن به كمال است و اين كمال حاصل نمي شود مگر به تبيين راه و وجود راهنما .

پى نوشت‏ها:
1. ص (38) آیه 27.
2. الملک (67) آیه 2.
3. الذاریات (51) آیه 56.