خواهشا با چند مثال عامیانه زیبا که ما سکوت را بر حمله و دعوا مقدم می داریم بزنید
هم چنین پاسخ حلی بدهید نه نقضی مثلا نگویید چون پیامبر صلی الله علیه وآله هم در حالی که آسیه را می زدند سکوت کردند سوال اصلی همین است چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله سکوت کردند
نگویید در کتاب سلیم ابن قیس داریم:عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعله‏ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:
يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مى‌كنند»!
علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مى‏دانستى كه تو نمى‏توانى به خانه من داخل شوى»
الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.
یعنی حضرت علی علیه السلام جواب آنها را دادند اما دقیقا قبل از زدن حضرت به عمر ضرت سکوت کردند یعنی حضرت نباید می گذاشتند حتی عمر با تازیانه به حضرت زهرا بزند تابخواهند حالا بعدش بلند شوند و او را به زمین بکویند
نگویید جو بد بود درست است جو به نفع عمر بود اما حضرت فقط بر می خواستند و او را به زمین می زدند تا این جسارت را نکند دیگه کسی بر حضرت خرده نمی گرفت
نگویید حضرت تسلیم وصیت رسول خدا بودسوال این است چرا رسول خدا صلی الله علیه وآله چرا این چنین وصیتی کردند؟
خلاصه غیرت هیچ مردی اجازه به این چنین کاری نمیدهد مگر بگویید دست حضرت بسته بود و آن را اثبات کنید آن وقت حرف شما درست است
نگویید وحدت به هم می خورد و رومیان شاید حمله می کردند یک دفاع از همسر که واجب است دیگر این قدر معضلات ندارد
جواب اغنایی بدهید من تمام پرسشات سایت و پاسخات سایت را تقریبا مطالعه کردم همش یه جوری بهش اشکال وارد است برخی اشکالاتش همینها ست که گفتم

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
1. مطالب متعددي را درباره سكوت علي (ع ) دربرابر اهانت به حضرت زهرا (س )- بيان كرديد كه بحث درباره صحت و سقم و بحث درباره همه آن موضوعات نياز به فرصت ديگر دارد. كاش سوال خود را در محور خاص مطرح مي نموديد تا در همان زمينه جواب لازم ارائه مي گرديد.
2. از اول سوال تا آخر آن ياد آوري نموديد كه جواب چنين و چنان و يا مستند به قول و وصيت رسول خدا( ص )و... نباشد. اين گونه طرح سوال مخالف معيار و اصول پاسخگويي و تدوين آثار علمي و پژوهشي است ، زيرا اثبات يك موضوع و صحت و سقم یک اثر مبتني بر آن است كه مطابق دستورات اسلام ، سيره و گفتار معصومان و اصول علمی باشد . اگر اين گونه نباشد ،چه معيارها و اصولی براي اثبات يا رد يك موضوع وجود دارد؟
3. در آخر سوال تان ياد آور شديد كه تمام سايت هاي مربوطه را مطالعه كرديد و از جواب آن ها قانع نشده ايد. اين امر مي طلبد درباره موضوع مورد سوال تحقیقات بیش تر انجام دهید، زيرا برخي از سايت ها هستند كه مطالب مفيد و قانع كننده داشته باشند.
4. درسته که امامان ما علم غیب داشتند ، ولی در امور فردی ،سیاسی و اجتماعی ، از علم غیب بهره نمی گرفتند.اگر این گونه بود ،دیگر نمی توانستند الگو باشند. بر این اساس باید گفت : امام وظیفه نداشت که از علم غیب بهره گرفته و از همسرش دفاع نماید. ظواهر نشان از آن داشت که عمر به حضرت زهرا (س) اهانت نمی کند ، زیرا حفظ حرمت امام علی (ع) و فاطمه زهرا (س) بر همگان واجب بود، امام از کجا می دانست که عمر بنا دارد به خانه او حمله کند و به حضرت زهرا (س) صدمه بزند که در کوچه یا خانه خود را آماده کند و جلو عمر را بگیرد ؟
5. براي سكوت امام در برابر اهانت به حضرت زهرا( س) باید گفت :
در اينكه امام شجاع و باغيرت ترين انسان مي باشد، ترديد نكنيد. چرایی سکوت امام را در این امر باید در عوامل دیگر جستجو کرد. سكوت امام يا بدان جهت بوده كه حضرت قدرت دفاع را نداشت و یا در این امر مصلحتی بوده است . چگونه امكان دارد انسانی مانند امام علي در برابر ظلم به همسرش سكوت كند؟ داده هاي تاريخي نشان از آن دارد كه حضرت قدرت دفاع نداشت. طبیعی است تکلیف از کسی که قدرت دفاع ندارد، بر داشته شده است . چنان که دفاع از جان و ناموس و مال واجب است ، اما اگر کسی قدرت دفاع نداشته باشد، دفاع بر او واجب نیست ، کسی هم بر چنین انسانی خرده نمی گیرند که چرا وی دفاع نکرده است . بر این اساس علی (ع) قدرت دفاع از حضرت زهرا (س) نداشت . نمی توان بر حضرت خرده گرفت که چرا به دفاع از حضرت زهرا (س) نپرداخت.
در اين جا قسمتی از كتاب فروغ ولايت، آيت الله جعفر سبحاني را مي آوريم. اين مطالب نشان از آن دارد كه حضرت قدرت دفاع از همسرش را نداشت :
بعد از شكل گيري سقيفه، عمر به همراه برخي افراد ديگر به دستور ابابكر به خانه علي(ع) هجوم بردند تا از حضرت و تعداد كمي كه متحصن شده بودند، بيعت گيرند .مأموران خليفه خطاب به متحصّنان گفتند: هر چه زودتر خانه را ترك كنند، ‌ولي آنان از خانه بيرون نيامدند. در اين هنگام مأمور خليفه هيزم خواست تا خانه را بسوزاند. ابن عبد ربه اندلسي مي نويسد:
"خليفه به عمر مأموريت داد كه متحصنان را از خانه بيرون كند .اگر مقاومت كردند، با آنان بجنگد. از اين رو، عمر آتشي آورد كه خانه را بسوزاند. در اين موقع با فاطمه رو به رو شد. دخت پيامبر به او گفت: فرزند خطّاب، آمده اي خانه ما را به آتش بكشي؟! وي گفت: آري، مگر اين كه همچون ديگران با خليفه بيعت كنيد .
مأمور خليفه آتشي بر افروخت و فشاري به در آورد و وارد خانه شد، ولي با مقاومت فاطمه رو به رو گرديد . برخي از مورخان شيعي نوشته اند كه متأسفانه عوامل حكومت با وضع دلخراش و دردناك حضرت علي(ع) را به مسجد بردند، كه چهل سال بعد، معاويه آن را به صورت طعن و انتقاد نقل مي كند. معاويه خطاب به علي(ع) گفت:
تا آن جا كه دستگاه خلافت تو را مهار كرده و همچون شتر سركش براي بيعت به طرف مسجد كشاندند ؛يعني نه تنها در مورد حضرت فاطمه(س) بلكه حتي نسبت به خود هم قدرت دفاع از حضرت سلب شده بود.(1)
اين مسئله در پاسخ حضرت علي(ع) به فاطمه (س) در همين موضوع مطرح شده است . حضرت زهرا(س) بعد از بيان خطبه در مسجد نبي(ص) خطاب به علي(ع) عرض نمود:
اي فرزند ابي طالب!‌آيا مانند كودكي كه در جنين است،‌پرده پوشيده و در خانه نشسته اي، مانند كسي كه به او تهمت زده شده است؟! شاه پرهاي بازها را در هم مي شكستي، اما اكنون از پر و بال هاي مرغان ناتوان فرو مانده اي! اينك فرزند ابي قحافه... آشكارا با من دشمني مي ورزد و به سختي در سخن من مي‌تازد؟! (2)
علي(ع) در جواب فرمود: ... غم و اندوه تان را فرو نشان اي دختر برگزيده عالميان و يادگار پيامبر آخر الزمان!‌من كه در دينم هرگز سستي نورزيدم و از حدّ توانم دور نشده ام... آن چه را كه براي شما (در آخرت) مهيا و آماده شده، برتر از آن است كه از دست شما گرفتند. بنابراين مسأله را به خدا واگذاريد.(3)
پی نوشت ها :
1. فروغ ولايت، جعفر سبحانی ص182- 187، انتشارات صحیفه ، 1368، قم.
2.عزالدين حسيني زنجاني، شرح خطبه حضرت زهرا(س)، ج 2، ‌ص 332 ، موسسه بوستان کتاب،قم ،1383.
3. همان، ص 333، 334.