آیا این مطلب درست است؟

گفته ی حسین بن علی در مورد ایرانیان : ما از تبار قریش هستیم و هوا خواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانیان هستند.روشن هست هر عربی از هر ایرانی بهتر وبالاتر و از دشمنان ماهم بدتر است.ایرانیان را باید دستگیر کرد و به مدینه اورد.زنانشان را بفروش رساند و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت….حسین بن علی امام سوم شیعیان(سفینته البحار ومدینته الااحکام)ازحاج شیخ عباس قمی صفحه 164

با سلام و تشکر به خاطر ارتباطتان با اين مرکز
حدیثی که نوشته اید، در همان صفحه از سفینه البحار آمده و از امام صادق (ع) است؛ زیرا در روایات امام صادق به کنیه اش، یعنی "اباعبدالله" معروف است و در کتب روایی از امام حسین(ع) روایات معدودی داریم. در هر حال، فرقی نمی کند؛ زیرا امامان همگی نور واحد هستند. روایت این است:
«نحن قریش و شیعتنا العرب و عدونا العجم». در ادامه مطلب که نوشته اید: "هر عربی از هر ایرانی... غلامی اعراب گماشت" در روایت نیست و با مبانی دینی و اسلامی سازگار نمی باشد و از جعلیات و دروغ هایی است که درست می کنند و در اینترنت به عنوان روایت نشر می دهند. اتفاقاً در همین صفحه تمجید بزرگی از امام علی(ع) راجع به ایرانیان دارد و بنا بر آنچه در همین صفحه و بعد از همین حدیث آمده، وقتی اسرای ایرانی را به نزد خلیفه دوم آوردند، او می خواست زنان اسیر را بفروشد و مردان را برده و بنده عرب ها سازد تا زنان ناتوان و پیران سالخورده و مریض ها را در طواف بر دوش خود حمل کنند، ولی امام علی (ع) فرمود: «رسول خدا(ص) فرمود: بزرگ هر قوم را بزرگ بدارید، هرچند با شما مخالف باشند و این فارس ها حکیم و کریم هستند و به اختیار خود تسلیم شده اند و به دین ما رغبت نشان داده اند و من به حق خودم و بنی هاشم از این اسیران برای رضای خدا آزاد کردم و... ».
ظاهراً آورنده مطلب در اینترنت، به خیال خود مطلبی علیه ایرانیان یافته و چون خیلی ذوق زده شده، سخن و خواست عمر را به عنوان سخن حسین بن علی(ع) نقل کرده است.
روایاتی دیگر هم در این معنا (عرب خواندن شیعیان و عجم خواندن مخالفان)، از امامان رسیده که در کتب معتبر حدیثی ثبت شده اند؛ به شرح زیر:
- «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع نَحْنُ بَنُو هَاشِمٍ وَ شِيعَتُنَا الْعَرَبُ وَ سَائِرُ النَّاسِ الْأَعْرَابُ‏». (1)
- «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع نَحْنُ قُرَيْشٌ وَ شِيعَتُنَا الْعَرَبُ وَ سَائِرُ النَّاسِ عُلُوجُ الرُّوم‏». (2)
- «ضُرَيْسِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ نَحْنُ قُرَيْشٌ وَ شِيعَتُنَا الْعَرَبُ وَ عَدُوُّنَا الْعَجَمُ». (3)
البته این احادیث از لحاظ سندی ضعیف هستند؛ ولی معنایش تأیید برتری نژادی و فضیلت دادن عرب بر عجم نیست.
اولا، "الاعجم" یعنی کسی که در زبانش گیر هست و روان صحبت نمی کند و مفردش می شود: "الاعجمی" و "العجم"، یعنی غیر عرب از جمله فارسیان که به یک فرد آن گفته می شود "عجمی"، و جمع آن می شود "عجم". (4) بنابراین، ترجمه "عجم" به ایرانی، غلط است و عجم، به معنای غیر عرب است.
ثانیا، از اصول مسلم قرآن و سنت این است که نژاد هیچ موضوعیتی ندارد. این آیه قرآن نفی کننده همه تبعیضات نژادی موهوم است:
«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»؛ (5)
«اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره‏ها و قبيله‏ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اين ها ملاك امتياز نيست). گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شما است. خداوند دانا و آگاه است».
نه تنها نژاد، بلکه نسب هم فضیلت ذاتی نمی آورد و خداوند فرزند نوح را با این که از نسل او است و بدون واسطه از او متولد شده است، به جهت این که رنگ اعتقادی و اخلاقی و عملی او را ندارد، از اهل نوح نمی شمارد. (6)
پیامبر اکرم(ص) بعد از فتح مکه، اصول اساسی دعوت خود را اعلام کرد، از جمله به صراحت به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر فرمود:
«الحمد لله الذي صدق عبده، وأنجز وعده، وغلب الأحزاب وحده، إن الله أذهب نخوة العرب وتكبرها بآبائها، وكلكم من آدم وآدم من تراب، وأكرمكم عند الله أتقاكم»؛ (7) «حمد و سپاس خداوندی را که به عبدش وفا کرد و به وعده اش عمل کرد و او را به تنهایی بر احزاب و گروه های متحد (عرب و قریش) پیروز نمود. به راستی، خدا نخوت و خودبینی و تکبر عرب و افتخار او به پدرانش و برتر شمردن نسل خود را از بین برد. همه شما از آدم هستید و آدم از خاک بود و برترین شما با تقواترین شما است».
بنا به نقل دیگر، حضرت در حج وداع اصول اساسی دعوت و میراث خود را چنین بیان فرمود:
«يا أيها الناس ألا إن ربكم واحد، ألا إن أباكم واحد، ألا لا فضل لعربي على عجمي، ألا لا فضل لاسود على أحمر إلا بالتقوى، ألا قد بلغت؟ قالوا: نعم، قال: ليبلغ الشاهد الغائب»؛ (8) «ای مردم! خدای شما یکی است و پدر شما یکی. هیچ فضلی برای عرب بر عجم (غیر عرب) نیست و نه برای سیاه بر سرخ؛ مگر به تقوا. بعد حضرت خطاب به مردم فرمود: آیا این اصل را ابلاغ کردم و رساندم؟ همگی عرض کردند: آری. سپس حضرت فرمود: پس شاهدان به غایبان این اصل را برسانند».
با توجه به این صراحت بی نظیر الغای امتیازات نژادی، نمی توان با توسل به ظاهر چند حدیث ضعیف این اصل را خدشه دار کرد و امامان را که وارثان میراث رسول خدایند، طرفدار تبعیض نژادی شمرد.
بنابراین، احادیث فوق اگر از امامان صادر شده باشند، دارای معانی ای هستند که با تبعیض نژادی ربطی ندارد و نمی خواهد شأن عرب را به عنوان یک قوم، بالا ببرد؛ ضمن این که آیات و روایات در مذمت عرب، بسیار است که آن ها را دارای صفاتی چون: نخوت، عصبیت و... می شمرد.
در شرح این احادیث گفته شده:
اولا، منظور از "نحن"، "بنی هاشم" است و منظور از "بنی هاشم" رسول خدا و اهل بیت ایشان و پیروان صادق و مؤمن آن ها هستند. خواه از لحاظ نسب ظاهری به هاشم برسند یا نرسند؛ زیرا اینان نسب واقعی و همرنگ اعتقادی و اخلاقی و رفتاری هاشم و فرزندان صادق او، یعنی رسول خدا و اهل بیت ایشان هستند و بقیه هر چند از نسل هاشم باشند، از جمله بنی عباس؛ ولی دیگر به بیان قرآن، از اهل بیت هاشم و از نسب او به حساب نمی آیند.
در این بیان ها امام می فرماید: ما فرزندان صالح هاشم و شیعیان ما "عرب" به شمار می آییم و غیر ما و شیعیانمان، "اعراب" یا "علوج الروم" یا "عجم" هستند. در این جا و در این کلام، "عرب" و "عجم" دو واژه برای معرفی اهل دو زبان نیست؛ بلکه دو واژه برای معرفی اهل دو حزب است؛ حزب صالحان که آنان را "عرب" نامیده و حزب طالحان و ظالمان که آن ها را "عجم، اعراب و علوج" نامیده است.
اعراب، جمع اعرابی، یعنی بادیه نشین بی ادب، وحشی، خشن و دو رو است. قرآن می فرماید:
«الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيم‏»؛ (9) «باديه‏نشينان عرب، كفر و نفاقشان شديدتر است و به ناآگاهى از حدود و احكامى كه خدا بر پيامبرش نازل كرده، سزاوارترند و خداوند دانا و حكيم است».‏
و یا فرموده است: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُمْ»؛ (10) «عرب هاى باديه‏نشين گفتند: ايمان آورده‏ايم. بگو: شما ايمان نياورده‏ايد، ولى بگوييد اسلام آورده‏ايم؛ امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است».
"علوج"، یعنی کافران غیر عرب. (11) در روایتی از امام کاظم(ع) آمده است:
«الناس ثلاثة عربي و مولى و علج فأما العرب فنحن و أما المولى فمن والانا و أما العلج فمن تبرأ منا و ناصبنا»؛ (12) «مردم سه دسته اند: عرب، موالی و علوج. عرب ما بنی هاشم (اهل بیت مؤمن پیامبر به محوریت امامان) هستیم و موالی (آزاد شدگان) که شیعیان و محبان و پیروان مایند و علوج ( کافران و منافقان و ظالمان اند) که همان کسانی هستند که از ما بیزاری جسته و دشمن ما شده اند».
بنابراین، این نوعی نامگذاری برای اهل ایمان و اهل کفر و نفاق است و اصلا به ملیت و زبان افراد نظر ندارد. آن که مسلمان و مؤمن است را عرب و موالی نامیده است؛ حتی اگر ایرانی، رومی یا غیر آن باشد، مانند ابوذر که از بنی هاشم نبود و سلمان که ایرانی بود و بلال و صهیب که رومی بودند، و آن کسی را که مسلمان و مؤمن نیست، عجم و اعراب و علوج نامیده است؛ حتی اگر از بنی هاشم باشد، مانند ابولهب بن عبد المطلب بن هاشم و بنی (فرزندان) عباس بن عبد المطلب بن هاشم.

پی نوشت ها:
1. کافی، ج 8، ص 166.
2. همان.
3. معانی الاخبار، صدوق، ص 403.
4. کتاب العین، ج 1، ص 237؛ مجمع البحرین (شش جلدی)، ج 6، ص 111.
5 حجرات (49) آیه 18.
6. هود (11) آیه 46.
7. بحار الانوار، ج 70، ص 287.
8. کنز العمال، ج 3، ص 699.
9. توبه (9) آیه 97.
10 . حجرات (49) آیه 14.
11. مرآة العقول، ج 26، ص 36.
12. معانی الاخبار، ص 403.