فصل هفتم (عزادارى در سیره امامان معصوم)
در بخثهاى پیش به برخى از سخنان ائمه معصومین (ع) اشاره شد. در این فصل شایسته است به سیره عملى آنان نیز پرداخته شود. بدون تردید در مصیبتها و بویژه مصیبت امام حسین (ع) شیوههاى امامان معصوم (ع) این بوده که عزادارى و مجالس سوگوارى داشته باشند. در اینجا به نمونههایى از آن اشاره مىشود:
1. امام زین العابدین (ع)
بزرگى شخصیت امام سجاد، بلکه سایر امامان (ع) بر کسى پوشیده نیست؛ از اینرو تمامى مسلمانان رفتار و گفتار آنان را الگو و سرمشق زندگى خویش قرار دادهاند. یکى از ویژگیهاى امام سجاد (ع) صبر و شکیبایى ایشان در برابر سختى و مصایب بوده است. حادثه جانسوز عاشورا و جریان اسارت آن حضرت در دست دژخیمان پسر ابىسفیان و دفاع از آرمانهاى شهداى کربلا در برابر یزید؛ استوارى ایمان و شجاعت آن حضرت را مىرساند. ایشان به دیگران نیز توصیه مىفرمایند که در برابر ناملایمات زندگى شکیبا و مقاوم باشند؛ «یا بنى اصبر على النوائب». (1) اما با وجوداین شکیبایى، آن حضرت زیاد گریه مىکرد به گونهاى که ایشان را یکى از بکائون نامیدهاند. آن حضرت در سجدههاى طولانى آن چنان اشک مىریخت که سنگ ریزهها خیس مىشد اما این گریه خوف الهى بود. آن حضرت بر مظلومیت پدر بزرگوارش حسین بن على (ع) نیز بسیار گریه مىکرد، سالها اشک ریخت و دیگران را نیز تشویق فرمود تا بر حسین بن على بگریند و از اهرم گریه براى افشاى چهره ستمگران اموى استفاده نمایند؛ بدین جهت آن بزرگوار از هر فرصتى براى رسوایى ستمکاران استفاده مىکردند. گاهى که نوبت غذا و طعام مىرسید، چشمان مبارکشان پر از اشک مىشد. روزى یکى از خدمتگزاران آن حضرت عرض کرد: یابن رسول اللّه! آیا هنوز پایان حزن و اندوه شما فرا نرسیده است؟ فرمود: «ویحک! ان یعقوب (ع) کان له اثنى عشر ابناً فغیب اللّه واحداً منهم فابیضت عیناه من الحزن و کان ابنه یوسف حیاً فى الدنیا و انا نظرت الى أبى و أخى و عمى و سبعة عشر من اهل بیتى و قوماً من انصار أبى مصر عین حولى فکیف ینقضى حزنى؟»؛ (2) واى بر تو! یعقوب (ع) داراى دوازده فرزند بود. خداوند یکى از آنان را از جلوى چشمش دور و پنهان نمود - در حالى که - فرزندش حیات داشت، چشمان یعقوب از اندوه سفید شد. اما من در جلو چشمانم شاهد بودم که پدرم، برادرم، عمویم، هفده تن از اهل بیتم و گروهى از یاران پدرم را به قتل رساندند و سرهایشان را از تن جدا کردند. چگونه اندوه من پایان یابد؟ در روایت دیگر فرمود: «کیف لا أبکى و قد منع ابى من الماء کان مطلقاً للسباع و الوحوش»؛ (3) چرا گریه نکنم در صورتى که پدرم را از آبى منع کردند که براى تمام درندگان و حیوانات آزاد بود؟
امام صادق فرمود: «بکى على بن الحسین عشرین سنة و ما وضع بین یدیه طعام الا بکى»؛ (4) امام سجاد (ع) بیست سال گریه کرد و هرگاه در جلو آن حضرت غذایى گذاشته مىشد مىگریست.
روزى خدمتکار آن حضرت به ایشان گفت: «به فدایت اى پسر رسول خدا! مىترسم که اگر به این صورت گریه را استمرار دهید تلف شوید! فرمود: در پیشگاه خداوند اندوه دارم و مىدانم آنچه را تو نمىدانى. هرگاه جریان شهادت فرزندان فاطمه (ع) را به یاد مىآورم، گریه گلویم را مىگیرد به گونهاى که نزدیک است گلوگیر شوم».
با فرا رسیدن ماه رمضان، هر افطار آن حضرت به یاد شهداى کربلا و شهادت پدر مىافتاد و مىفرمود: «واکربلا! واکربلا!» و این جمله را همواره تکرار مىکرد که: «کشته شد پسر رسول خدا در حالى که خایف بود! کشته شد پسر رسول خدا در حالى که تشنه بود!». این جملهها را با خود زمزمه مىکرد و اشک مىریخت تا این که لباس آن حضرت از اشک خیس مىشد. (5)
2. امام باقر (ع)
وضعیت دوران امام باقر (ع) به گونهاى بود که جلسات عزا بسیار سخت و دشوار برگزار مىشد. بنىامیه روشى اتخاذ کرده بود که از هر نوع حرکت و برنامهاى که در راستاى بیدارى امت اسلام و افشاگرى چهره ستمگران اموى باشد، جلوگیرى گردد؛ به همین جهت امام باقر (ع) مجالس عزادارى را در خفا و با حضور افراد خاصى برگزار مىکردند و از شعراى معروف آن زمان دعوت مىنمودند تا اشعارى بسرایند. یکى از آن شاعران کمیت بن زید اسدى (م 126 ه.ق) بود که بیشتر شعرهاى خود را در مدح بنىهاشم و یادآورى مصایب آلرسول مىسرود.
مالک جهنى مىگوید امام باقر (ع) درباره روز عاشورا فرمود: «ولیندب الحسین و یبکیه و یأمر من فى داره بالبکاء علیه و یقیم فى داره مصیبته باظهار الجزع علیه و یتلاقون بالبکاء علیه بعضهم فى البیوت و لیعز بعضهم بعضاً بمصاب الحسین فأنا ضامن على اللّه لهم اذا احتملوا ذلک أن یعطیهم ثواب الفى حجة و عمرة و غزوة مع رسول اللّه و الائمة الراشدین.»؛ (6) در روز عاشورا براى امام حسین مجلس عزا برپا نموده و بر مصایب آن حضرت همراه با خانواده بگریید و جزع و ناراحتى خویش را ابراز کنید. ضمن دیدار و ملاقات همدیگر بر آن حضرت گریه کنید و یگدیگر را تعزیت دهید و بگویید: «اعظم اللّه اجورنا بمصابنإ؛ححّّ بالحسین (ع) و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدى من آل محمد(ص)». هر کس این عمل را انجام دهد، براى او در نزد خدا ثواب دو هزار حج و عمره و جهاد در رکاب رسول خدا (ص) و امامان راشدین را ضمانت مىکنم.
در یکى از مجالس عزا با حضور امام باقر (ع)، کمیت شعر مىخواند، وقتى به اینجا رسید که: «و قتیل بالطف غودر منهم بین غوغاء أمة و طعام»، امام باقر (ع) گریه زیادى کرد فرمود: «لو کان عندنا مال لاعطیناک و لکن لک ما قال الرسول (ص) لحسان ثابت، لازلت مؤیداً بروح القدس ما ذببت عنا اهل البیت»؛ (7) اگر سرمایهاى داشتیم در پاداش این شعر کمیت به او مىبخشیدیم اما جزاى تو همان دعایى است که رسول خدا (ص) درباره حسان بن ثابت شاعر معروف صدر اسلام فرمودند که همواره به خاطر دفاع از ما اهل بیت مورد تأییدات فرشته روحالقدس خواهى بود.
شیخ طوسى مىگوید امام باقر (ع) وظیفه ما را در روز عاشورا چنین بیان مىفرماید: «ان البعید یؤمى الیه بالسلام و یجتهد فى الدعا على قاتله و یصلى من بعده رکعتین قال ذلک فى صدر النهار قبل ان تزول الشمس ثم لیندب الحسین و لیبکه و یأمر من داره ممن لا یتبعه بالبکاء علیه و یقیم فى داره المصیبة باظهار الجزع علیه»؛ (8) کسى که در راهى دور قرار دارد،- جهت زیارت - کافى است که به سوى کربلا اشاره نماید و سلام و درود بفرستد و در دعا و نفرین کشندگان شهداى کربلا بکوشد، آنگاه دو رکعت نماز بپا دارد باید این اعمال را پیش از زوال خورشید انجام دهد و پس از آن اهل خانه را جمع کند و مجلس عزا برگزار نماید و بر آن حضرت همگى بگریند.
3. امام صادق (ع)
ابو بصیر از یاران خاص امام صادق (ع) مىگوید: «در محضر آن حضرت بودم، ناگاه یکى از دختران امام حسین وارد شد، حضرت فرمودند: مرحبا! آنگاه او را مورد نوازش و مهربانى قرار داده و بوسید. فرمود: حقراللّه من حقرکم و انتقم ممن و ترکم و خذل اللّه من خذلکم و لعن اللّه من قتلکم و کان اللّه لکم ولیاً و حافظاً و ناصراً فقد طال بکاء الانبیاء و الصدیقین و الشهداء و ملائکة السماء ثم بکى و قال یا أبا بصیر اذا نظرت الى ولد الحسین أتانى مالا أملکه بما اوتى الى ابیهم و الیهم یا ابا بصیر ان فاطمة لتبکیه؛(9)
خداوند کوچک و پست گرداند کسى را که شما را تحقیر کرد و انتقام گیرد از کسى که نسبت به شما ستم روا داشت و خوار گرداند آن که را که شما را خوار کرد.- خداوند لعنت کند کسانى را که پدران شما را به شهادت رساندند. خداوند متعال سرپرست و نگهدار و یاور شماست. همانا پیامبران، صدیقان، شهدا و فرشتگان الهى بر حسین فراوان گریستند. آنگاه خود حضرت گریه کردند و فرمودند: اى ابو بصیر هر زمان چشمم به یکى از فرزندان و نسل حسین مىافتد به خاطر آن حادثهاى که براى پدرشان و یارانش پیش آمد حالتى به من دست مىدهد که نمىتوانم تاب بیاورم. اى ابوبصیر حتى فاطمه (ع) نیز بر فرزندش حسین مىگرید.
معاویه بن وهب یکى دیگر از یاران امام صادق (ع) مىگوید: «روز عاشورا خدمت مولاى خودم جعفر بن محمد (ع) رسیدم و آن حضرت را در محراب عبادت و سجده یافتم. انتظار کشیدم تا عبادت آن حضرت پایان یابد. سجده امام بسیار طولانى بود. در حال سجده گریه مىکرد و با پروردگار خویش مناجات مىنمود و براى خود و برادران و زایران امام حسین (ع) طلب آمرزش داشت، آنگاه به من فرمود: یا وهب زر الحسین من بعید أقصى و من قریب أدنى و جدد الحزن علیه و اکثر البکاء علیه...الى أن قال... ثم بکى الصادق (ع) حتى أخضلت لحیته بدموعه و لم یزل حزیناً کئیباً طول یومه ذلک و أنا ابکى لبکائه و أحزن لحزنه؛ (10) پسر وهب! حسین را از راه دور و نزدیک زیارت کن، اندوه و حزن خود را تجدید و زیاد گریه کن. آنگاه خود امام (ع) بسیار گریستند، به گونهاى که قطرات اشک محاسن مبارکشان را فرا گرفت. آن روز تا پایان محزون و اندوهناک بود. من نیز همراه آن حضرت گریستم و بر اندوه ایشان اندوهناک بودم».
زید شحام مىگوید: «همراه جماعتى از اهل کوفه در خدمت امام صادق (ع) بودیم. یکى از شعراى عرب به نام جعفر بن عفان وارد شد. آن حضرت او را احترام نموده و در نزدیک خود جاى داد، آنگاه فرمود اى جعفر! عرض کرد: لبیک! به فدایت گردم. فرمودند به من گفتهاند که تو اشعار نیکى درباره حسین (ع) سرودهاى. عرض کرد: آرى. فرمود: اشعار خود را بخوان. او شعر مىخواند و امام و اطرافیان مىگریستند، به گونهاى که قطرات اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جارى بود. سپس امام فرمودند: یا جعفر و اللّه لقد شهدت ملائکة اللّه المقربین هاهنا یسمعون قولک فى الحسین و لقد بکوا کما بکینا أو اکثر و لقد أوجب اللّه تعالى لک یا جعفر فى ساعته الجنة یأسرها و غفراللّه لک»؛ (11) اى جعفر! فرشتگان الهى حضور دارند و صداى تو را شنیدید و چنانکه ما گریه کردیم، آنها نیز گریستند بلکه بیشتر از آن. خداوند در این ساعت براى تو بهشت را واجب کرده و تو را ببخشد.
ابن قولویه مىگوید: «هرگز دیده نشد که نام امام حسین (ع) در نزد امام صادق برده شود و آن روز بر لب مبارکش خنده مشاهده شود».
امام صادق (ع) فرمود: «حسین مایه عبرت و گریه هر مؤمنى است»؛ «ان البکاء و الجزع مکروه للعبد فى کل ما جزع ما خلا البکاء على الحسین بن على (ع) فانه فیه مأجور». (12)
مرحوم محدث قمى نوشته است: «ابوهارون مردى نابینا و شاعرى توانا و از اصحاب امام صادق (ع) بود و گاهى براى امام حسین مرثیه مىخواند او مىگوید: روزى خدمت امام صادق (ع) رسیدم، فرمود: ابوهارون از آن شعرهایى که در مرثیه جدم سرودهاى براى ما بخوان. عرض کردم: اطاعت مىشود. آن حضرت فرمود: بگویید زنها هم پشت پرده بیایند و استفاده ببرند. ابوهارون اشعار خود رإ؛خخّّ که تازه سروده بود آغاز کرد با آن پنج مصرع بیشتر نبود، غلغهاى از خانه امام صادق 7 بلند شد و اشک از چشمان مبارک امام جارى بود، شانههاى مبارکش به شدت حرکت مىکرد و فریاد ناله و گریه از منزل به گوش مىرسید.
أمرر على جدت الحسینفقل لا عظمه الزکیّةءأعظماً لازلت منو طفاء ساکبة رویةو اذا مررت بقبرهفاطل به وقف المطیةو أبک المطهر للمطهرو المطهرة النقیةکبکاء معولةأتتیوماً لواحدها المنیة (13)
اى باد صبا! گذر کن به قبر حسین و پیام دوستان و عاشقان او را برسان.
اى باد صبا پیام ما را به استخوانهاى مقدس و پاک حسین برسان.
بگو، اى استخونها! شما همیشه با اشک دوستان حسین سیراب هستید.
این اشکها مىریزند و شما را سیراب مىکنند. اگر یک روزى شما را از آب منع کردند و اگر حسین را با لب تشنه شهید کردند این شیعیان و دوستان، اشک خود را نثار شما مىکنند. اى باد صبا! اگر از جسد این پاکان گذر کردى، تنها به رساندن پیام قناعت مکن؛ بلکه آنجا مرکبت را نگهدار، خیلى هم بایست، و یاد مصایب حسین را در خاطرت زنده کن و اشک بریز، مانند آن زنى که یک فرزند بیشتر ندارد، او چگونه در مرگ تنها فرزندش اشک مىریزد، تو هم آن گونه اشک بریز و گریه کن براى آن انسان پاک، فرزند پاک و مادر پاک.
4. امام کاظم و امام على بن موسى الرضا (ع)
دوران امام کاظم (ع) دوران فشار و مراقبت بنى عباس بود. از این رو آن حضرت بیشتر زندگى خود را در زندان سپرى نمود. عزاداریها رونق و نمودى نداشت. با فرا رسید ایام عاشورا آن حضرت محزون و غمناک بود و آن روز را، روز غم، اندوه و گریه مىدانست. امام رضا (ع) مىفرماید: «کان ابى اذا دخل المحرم لایرى ضاحکاً و کانت الکابة تغلب علیه حتى تمضى منه عشرة ایام فاذا کان الیوم العاشر منه کان ذلک الیوم یوم مصیبة و حزنه و بکائه»؛ (14) با فرا رسیدن ماه محرم پدرم موسى بن جعفر با چهره خندان دیده نمىشد و حزن و اندوه سراسر وجودش را فرا مىگرفت تا روز دهم فرا مىرسید. آن روز روز مصیبت، اندوه و گریه آن حضرت بود.
دعبل خزاعى از شعراى بزرگ و علاقمند به اهل بیت پیامبر (ص) است. وى در سال 198 در شهر مرو به خدمت امام رضا (ع) رسید. او مىگوید: «در شهر مرو بر آقایم على بن موسى الرضا (ع) وارد شدم در حالى که یاران آن حضرت پیرامون او نشسته بودند. حزن و اندوه از چهره امام پیدا بود. با ورود من به مجلس فرمود: خوشا به حالت اى دعبل که ما را به وسیله دست و زبانت یارى مىنمایى! آنگاه مرا احترام نموده و در نزد خود جاى داد. فرمود: دوست دارم که براى من شعر بگویى، این روزها، روز حزن و اندوه ما اهل بیت (ع) و روز شادى دشمنان ما بویژه بنى امیه است؛ فان هذه الایام ایام حزن کانت علینا اهل بیت و ایام سرور کانت على اعدائنا خصوصاً بنى امیه ثم انه نهض و ضرب ستراً بیننا و بین حرمه و أجلس أهل بیته من وراء الستر لیبکوا على مصاب جدهم الحسین ثم التفت الى و قال یا دعبل ارث الحسین فانت ناصرنا و مادحنا ما دمت حیاً قال دعبل فاستعبرت و سالت دموعى و أنشات.
أفاطم لو خلت الحسین مجدلا و قد مات عطشاناً بشط الفرات...و بکى الامام الرضا حین أنشد دعبل القصیدة و بکت معه النسوة و الاطفال. (15)
پس از آن امام رضا (ع) پردهاى را جهت حضور خانواده در مصیبت جدشان حسین (ع) آویزان کرد و به من فرمود: اى دعبل مرثیهسرایى کن. تا تو زنده هستى یاور و ستایشگر اهل بیت پیامبر (ص) خواهى بود! آنگاه گریستم به گونهاى که قطرات اشک بر صورتم جارى شد و این شعر را سرودم.
أفاطم لو خلت....
امام رضا (ع) و خانواده و فرزندان آن حضرت به شدت گریستند».
نمونه هایى که از سیره امامان ارایه مىشود، گویاى این واقعیت است که بزرگان دین با همه سختیها و دشواریها، عزادارى سالار شهیدان را پاس داشته و از آن به خوبى نگهدارى مىنمودند؛ اگر چه در سیر تحول تاریخى آن فراز و نشیبهایى بسیارى دیده مىشود.
5. امام جواد، امام هادى، امام حسن عسگرى و امام زمان -(س)
در عصر امام جواد (ع) عزادارى براى امام حسین (ع) به صورتى آشکار در منازل علویان برگزار مىشد، اما پس از معتصم عباسى دیگر جانشینان وى از اقامه عزادارى و حتى از زیارت قبور امامان و شهیدان کربلا به شدت جلوگیرى کردند.
امام هادى (ع) در محیطى خفقانآور زندگى مىکرد. متوکل عباسى - حاکم وقت - دشمنى خاصى با امام و شیعیان آن حضرت داشت. وى به اندازهاى در زشتکارى پیش رفت که قبر امام حسین (ع) را ویران ساخت و آثار آن را از میان برد. (17)
ابوالفرج اصفهانى مىگوید: «متوکل نسبت به خاندان ابوطالب بسیار سخت گیر بود و به شدت از رفتار و اعمال علویان مراقبت مىکرد، بغض و کینه فراوانى از ایشان در سینه داشت و بر این اساس تهمتهاى ناروایى به آنان نسبت مىداد. سختگیرى متوکل به جایى رسید که هیچ یک از خلفاى پیش به اندازه وى تندروى نکرده بودند. به دستور وى قبر امام حسین (ع) را تخریب کردند به طورى که هیچ آثارى از آن بر جاى نماند. وى پایگاههایى در مسیر قبر آن حضرت ساخته بود تا هر کسى را که به زیارت آن حضرت مىرود دستگیر و مجازات نمایند». (18)
این وضعیت تا عصر امامت امام حسن عسکرى استمرار داشت اما شیعیان و علویان هرگز ترس به خود راه ندادند و همواره در طول تاریخ با ستمگران اموى و عباسى مبارزه کردند خواه از راه مبارزه مثبت و یا منفى؛ از راه زیارت قبور و نفرین بر کشندگان آنان، یا از راه عزادارى و گریه بر مظلومیت شهیدان بویژه شهداى کربلا.
بى شک امام زمان - سلام اللّه علیه - سیره پدران بزرگوار خود را استمرار بخشیده و بر جد بزرگش حسین بن على (ع) مىگرید. چنان که در زیارت ناحیه مقدسه آمده است که آن حضرت خطاب به جدشان امام حسین - سید شباب اهل الجنه - مىفرماید: «لاندبنک صباحاً و مساًء و لا بکین علیک بدل الدموع دماً»؛ (19) هر صبحگاه و شامگاه بر تو اى جد بزرگوار مىگریم و آن چنان گریه مىکنم که به جاى اشک خون از چشمانم جارى شود. و این شیوه تا ظهور حضرتش ادامه خواهد داشت و انشاءاللّه با ظهورش جهان را پر از عدل و داد نموده و ریشه ظلم و ظالمان را از جهان خواهد کند.
--------------------------------------------------------------------------------
(1) - مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 179، فصل فى کرعه و صبره و بکائه (ع).
(2) - همان، ج 4، ص 180، همان فصل.
(3) - همان.
(4) - همان.
(5) - همان.
(6) - کامل الزیارات، ص 174 باب 71، ثواب من زار الحسین (ع) یوم العاشورا و مصباح المتهجد، زیارت
(7) - مصباح المهتجد، ص 713.عاشورا.
(8) - همان.
(9) - کامل الزیارات، باب 28، ص 88 و بحارالانوار، ج 45، ص 208، باب ما ظهر یعد شهادة الحسین(ع).
(10) - تاریخ النیاحة على الحسین، ص 157.
(11) - بحارالانوار، ج 44، ص 282، باب و تاریخ النیاحة على الحسین، ص 160.
(12) - همان، ج 44، ص 291، باب ثواب البکاء على مصیبة و کامل الزیارات، ص 100.
(13) - نفس المهموم، محدث قمى ص 46 و حماسه حسینى، مرتضى مطهرى، ص 280.
(14) - امالى، صدوق، مجلس 27 و بحارالانوار، ج 44، ص 284، ثواب البکاء على مصیبة.
(15) - بحارالانوار، ج 45، ص 257، باب من قیل من المراثى فیه و تاریخ النیاحة على الحسین (ع)، ص 164.
(17) - کامل ابن اثیر، ج 5، ص 287 ذکر ما فعله المتوکل لمشهد الحسین بن على ابن ابیطالب (ع) و زندگى
(18) - مقاتل الطالبین، ص 478، ذکر ایام متوکل جعفر بن محمد المعتصم.تحلیلى
(19) - بحارالانوار، ج 98، ص 320، باب کیفیة زیارة الحسین (ع) یوم عاشوراء.