سلام علیکم
خسته نباشید
جن ابتدا خلق شد یا انسان؟وهمینطور درباره ملائک؟
آیا بشر هایی که قبل از حضرت آدم خلق شده بودند صاحب روح بودند یا خیر؟
آیا بشر های قبلی روی کرهی زمین زندگی می کردند یا خیر؟
رابطه ی بین عالم زر و دنیای مادی چیست؟آیا ارتباطی بین این دو است؟
ابتد روح انسان خلق شد یا جسم او؟
آب و خاک انسان از کجا تهیه شده است؟و دارای چه ویژگی هایی است؟
ابتدا عالم ملکوت خلق شد یا عالم ملک؟
بنده برای مطالعه بیشتر پیرامون آفرینش جهان به چه کتابهای معتبری می توانم رجوع کنم؟
متشکرم

پرسش 1:
خلقت هستي
1- جن ابتدا خلق شد يا انسان؟همين طور ملائکه؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مرکز.
يقينا هم جن و هم فرشته قبل از انسان آفريده شده اند ، چنان که در قرآن به اين امر تاکيد شده است ؛ در چند جاي قرآن در مورد خلقت انسان آمده که خداوند قبل از اين خلقت خطاب به فرشتگان نکاتي را فرمود و اين اراده را با آنان در ميان گذاشت (1) ؛ پس فرشتگان قبل از انسان آفريده شده بودند .
همچنين ابليس در کنار ساير ملائکه مامور به سجده بر انسان شد و به تصريح قرآن او از جن بود (2) ، پس جنيان هم قبل از انسان خلق شده بودند ؛ جداي از آن که سبقت در خلق جنيان در جاي ديگر قرآن تصريح شده است :
« وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ * وَ الجَْانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُوم (3) ما انسان را از گِل خشکيده‏اى (همچون سفال) که از گِل بد بوى (تيره رنگى) گرفته شده بود آفريديم! * جن را پيش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کرديم! »

پي نوشت ها :
1. بقره (2) آيه 30.
2. کهف (18) آيه 50.
3. حجر (15) آيه 27- 26.
پرسش 2:
آيا بشر هايي که قبل از حضرت آدم خلق شده بودند صاحب روح بودند ؟

پاسخ:

بر اساس آموزه هاي ديني حضرت آدم(ع) که پدر نسل کنوني بشر است، اولين انسان روي زمين نبوده، بلکه قبل از آدم(ع) انسان‌هاي ديگري در زمين مي‌زيسته اند. مرحوم علامه طباطبايي مي‌فرمايد: «از بعض روايات اهل بيت(ع) معلوم مي‌شود که اين نوع (انسان) ادوار زيادي قبل از اين دوره به خود ديده است».(1)
امام پنجم(ع) به يکي از يارانش فرمود :
‌خلقت خداوندي به همين عالم و همين نسل بشر منحصر نمي‌شود. بلکه خداوند هزار هزار جهان آفريد . ‌نيز هزار هزار آدم خلق نمود که اين بشر و اين جهان آخرين آن‌ها است".(2)
امام باقر(ع) فرمود: «خداوند از آن روز که زمين را آفريده، هفت عالَم در آن پديد آورده و انسان‌هاي اين عالَم‌ها از فرزندان آدم نبوده اند . خلقت شان از آديم زمين است . خداوند آن‌ها را يکي پس از ديگري با جهان مربوط به خودشان در زمين منزل داد، سپس آدم ابوالبشر را آفريد و فرزندانش را از او پديد آورد ».(3)
از امام علي(ع) آمده است که پيش از خلقت آدم، موجودي شبيه بشر به نام "‌نسناس" وجود ‌داشت.(4) نسناس در جانورشناسي، نام عمومي گروهي از آدم نمايان است که شبيه به انسان هستند.(5)
روايات ذکر شده در اين که انسان‌هاي گذشته، کاملاً مانند همين انسان‌ها بوده اند، صراحت ندارند. چه بسا انسان هايي که در گذشته بوده ، ‌تنها از بعضي جهات با انسان‌هاي امروزي شباهت داشته اند ولي در مجموع اين نکته به دست مي آيد آن ها نيز داراي روح بوده اند. چون موجود زنده بدون روح نيست و آن ها هرچه بوده، بالاخره موجودات زنده بوده اند .گرچه نحوه حيات آن ها و روش زندگي و نيز تکليف داشتن يا نداشتن آنان و مانند آن چيزهايي است که اطلاع دقيق در باره آن در دست نيست .

پي‌نوشت‌ها:
1. تفسير الميزان(ترجمه) ج 4، ص 239،نشر جامعه مدرسين قم 1377 ش.
‌2. بحارالانوار، مجلسي، ج 54، ص 321، نشر دار الاحيا لتراث العربي، بيروت 1403 ق.
3. تفسير الميزان ( ترجمه) ج4، ص 248.
4. بحارالانوار، مجلسي، ج58، ص 298.
5.دائره المعارف فارسي، ج 2، بخش 2، ص 3027، واژه نسناس نشر مرکز دايره المعارف تهران ، بي تا.

پرسش 3:
آيا بشر هاي قبلي روي کره زمين زندگي مي کردند ؟
پاسخ:

سخني که از وجود نسل هاي قبلي بشر در منايع ديني وجود دارد ، منحصر در موجودات زميني است . فارغ از اين که در کرات ديگر هم چنين حياتي وجود دارد يا خير ، بحث مستقلي است که در برخي منابع به آن ها پرداخته شده است .
در هر حال در برخي از روايات به حيات موجوداتي انسان نما قبل از نسل کنوني بشر در زمين به نوعي تصريح شده است مانند اين که امام باقر(ع) فرمود:
«خداوند از آن روز که زمين را آفريده، هفت عالَم در آن پديد آورده و انسان‌هاي اين عالَم‌ها از فرزندان آدم نبوده اند . خلقت شان از اديم زمين است . خداوند آن‌ها را يکي پس از ديگري با جهان مربوط به خودشان در زمين منزل داد، سپس آدم ابوالبشر را آفريد و فرزندانش را از او پديد آورد».(1)

پي‌نوشت‌ :
1. تفسيرالميزان ( ترجمه) ج4، ص 248.
پرسش 4:
رابطه بين عالم زر و دنياي مادي چيست؟آيا ارتباطي بين اين دو است؟
پاسخ:

در مورد «عالم ذر» منابع محدودي در آيات و روايات وجود دارد. در نتيجه اختلاف در مورد اصل اين عالم و ويژگي هاي آن کم نيست. اما در هر صورت آياتي(1) وجود دارد که مفادش آن است که از فرزندان آدم پيمان بر ربوبيت خدا گرفته شده، اما اين پيمان چگونه و در چه زمان بوده است، توضيحي نمي‏دهد. از اين جهت مفسران درباره پيمان اختلاف کرده‏اند.
در ذيل به برخي از نظريه‏ها اشاره مي‏کنيم:
أ) نظريه محدّثان اسلامي‏
محدثان اسلامي بر اساس فهم برخي از روايات بر اين باورند که خداوند به هنگام آفرينش آدم، تمام فرزندان آينده او را به صورت موجودات ريز در آورد و به آنان گفت: «ألست بربّکم» آنان گفتند «بلي» سپس همگي را به صلب و پشت آدم باز گردانيد. آنان هنگام خطاب الهي داراي عقل و شعور کافي بودند . سخن خدا را شنيدند . پاسخ او را گفتند. اين پيمان به اين خاطر از آنان گرفته شد که راه‏هاي عذر در روز رستاخيز را روي آنان ببندد.(2)
اشکالاتي بر اين نظر وارد شده است که محققان به آن اشاره کرده‏اند. (3)
ب) نظريه برخي مفسران‏
گروهي از مفسران معتقدند بايد آيه را بر توحيد فطري حمل نمود. در توضيح نظريه خود گفته‏اند: انسان با رشته غرائز و استعدادها و انواع تقاضاها و درخواست‏هاي طبيعي و فطري به جهان گام مي‏نهد. آدمي هنگام تولد و خروج از صلب پدر و دخول به رحم مادر و در وقت انعقاد نطفه، ذره‏اي بيش نيست، ولي در اين ذره استعدادهاي فراوان و لياقت‏هاي قابل توجهي است، از آن جمله استعداد و فطرت خداشناسي. با تکامل اين ذره در بيرون رحم، تمام استعدادها شکفته شده و به مرحله کمال و فعليت مي‏رسد.
خدا انسان‏ها را از پشت پدران و رحم مادران بيرون آورد . آفرينش آن‏ها را با خصوصياتي ترکيب داد که پيوسته پروردگار خود را بشناسند و نياز خود را به او احساس کنند.
هنگامي که انسان‏ها به نياز خود به خدا توجه پيدا کردند و خود را غرق در نياز ديدند، گويي به آنان گفته مي‏شود:
من خداي شما نيستم؟ آنان مي‏گويند: چرا گواهي مي‏دهيم که خداي ما هستي.(4)
ج) نظريه علامه طباطبايي‏
علامه طباطبايي معتقدند اين آيه ناظر به وجود و حضور جمعي انسان‏ها در حضور خدا است؛ حضوري که غيبت در آن متصور نيست، گويي همه فرزندان آدم يک جا از پشت پدران گرفته شده، گرد هم جمع آمده‏اند و در برابر خدا حضور دارند. در اين حالت هر انساني خود را حضوري مي‏يابد و يافته‏اش گواهي روشن بر وجود خدا و خداوندگاري او است، ولي قرار گرفتن انسان‏ها در گردونه زمان و تحولات جهان، آدمي را چنان مشغول و از خود بي خود مي‏کند که از آن علم حضوري که به آفريدگار خود داشت، غافل مي‏گردد.(5)
آن چه تا اين جا آورديم، ديدگاه‏هاي برخي از محدثان، متکلمان و مفسران راجع به تفسير آيه ذر بود.
پس از بيان نظريات مختلف مي‏گوييم:
ظاهراً آيه گفت و گويي بين خدا و انسان مي‏باشد. در اين گفت و گو خداوند از انسان‏ها اقرار مي‏گيرد که پروردگار آنان است. اقرار گرفتن براي اتمام حجت بر انسان مي‏باشد که در آينده ادعاي غفلت نکند.
آيا گفت و گو به همين صورت که در آيه آمده، اتفاق افتاده ؟ موطن و عالمي که اين ميثاق گرفته شده، کجا است؟ دنيا يا غير آن؟ آيا اين ميثاق قبل از تولد انسان گرفته شده يا بعد از آن؟
در پاسخ نظريات مختلفي ارائه شده است.
آيت الله جوادي آملي بعد از بررسي نظريات مفسران در آيه، دو احتمال را موجه دانسته‏اند.
أ) بيان تمثيلي:
هر چند ظاهر آيه حاکي از گفت و گويي بين خدا و انسان و گرفتن اقرار است، ولي اين آيه در مقام بيان واقع نيست، بلکه مقصود صرفاً تمثيل است.
خداوند در واقع از فرزندان آدم اقرار نگرفته، بلکه مراد آن است که گويا خداوند از همه انسان‏ها اقرار گرفته است. ربوبيت خدا و عبوديت انسان به قدري روشن است که گويا همه انسان‏ها گفتند «بلي». شيوه بيان اين آيه بيان تمثيلي است مانند آيه يازدهم سوره فصلت که فرمود: «سپس آهنگ آفرينش آسمان کرد و آن بخاري بود، پس از آن
به زمين فرمود: خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمان‏پذير آمديم»(6) آن دو گفتند با رغبت مي‏آييم، در حالي که در واقع گفت و گويي بين خدا و آسمان و زمين واقع نشده است.
پس در آيه ميثاق (عالم ذر) امر و نهي لفظي نيست، بلکه در حقيقت تمثيل است.
قرآن بيان نموده که درصدد تمثيل است:
«اگر قرآن را بر کوهي فرو مي‏فرستاديم، يقيناً آن کوه را از بيم خدا فروتن و از هم پاشيده مي‏ديدي. اين مثل‏ها را براي مردم مي‏زنيم؛ باشد که آنان بينديشند».(7)
در اين آيه خداوند مي‏فرمايد که انزال قرآن بر کوه مثلي است که براي به تفکر واداشتن انسان به کار رفته ، بنابراين احتمال گفت و گوي ذکر شده در آيه ميثاق، صرفاً تمثيلي است براي بيان وضوح ربوبيت خدا و عبوديت انسان.(8)
ب)بيان واقعي:
معناي دوم که بيش تر مورد نظر است، اين مي‏باشد که آيه صرفاً تمثيل نيست، بلکه به لسان گفت و گو از واقعيتي سخن مي‏گويد که در خارج رخ داده ، واقعيت اين است که خداوند با زبان دو حجت خود با انسان سخن گفته است:
يکي زبان عقل (پيمبر دروني انسان) و ديگري زبان وحي از طريق انبيا (پيامبران بيروني). اين دو حجت، خدا را به انسان مي‏نمايانند و ربوبيت او را بيان مي‏کنند. اين دو از هيچ انساني دريغ نشده است.
با وجود اين دو حجت، ديگر انسان نمي‏تواند ادعاي فراموشي و غفلت کند.
نکته‏اي که از آيه به دست مي‏آيد، نوعي تقدم اين ميثاق بر زندگي انسان مي‏باشد. از اين رو حجت باطني (عقل) و ظاهري(وحي) هر چند تقدم زماني بر انسان و اعمال ارادي او ندارد، ولي بر مکلف شدن انسان حداقل تقدم رتبي دارد؛ يعني ابتدا حجت بر عبد تمام مي‏شود، سپس مکلف به تکاليف الهي مي‏گردد. بنابراين مقصود آيه، گفت و گوي لفظي بين خدا و انسان نيست، بلکه اعطاي دو حجت محکم الهي به انسان است.
با توجه به معناي فوق موطن و عالمي که اين ميثاق الهي در آن رخ داده، دنيا مي‏باشد . براي هر انساني بعد از تولد او چنين چيزي رخ مي‏دهد.
بنابراين آيه ميثاق هيچ دلالتي بر ازلي بودن انسان يا حتي هرگونه وجودي قبل از تولد براي آدمي ندارد، بلکه آيه يا صرفاً يک تمثيل است، نه بيان واقع و يا از واقعيت اعطاي حجت باطني و ظاهري سخن مي‏گويد که مربوط به بعد از تولد انسان مي‏باشد.(9)
در نتيجه با ترديد در اصل وجود عالم ذر ، رابطه بين عالم ذر و دنيا يا انتخاب زندگي در دنيا و کيفيت آن در عالم ذر و همه آنچه نظير اين موارد بيان مي شود، قابل قبول نبوده ، دليل و مدرکي ديني در خصوص آن وجود ندارد .
براي آگاهي بيش تر در خصوص عالم برزخ ر.ک:
«فطرت در قرآن» ، تفسير موضوعي قرآن کريم، آيت‏الله جوادي آملي، نشر اسراء قم، فصل سوم؛
روابط، ‌ارتباطات و تعاملات انسان؛ عالم ذر:حسين صدري‌نيا، نشر سايه روش

پي‏نوشت‏ها:
1. اعراف(7) آيه 172 - 174.
2. مجمع‏البيان، ج‏5، ص 390، بيروت، مؤسسه اعلمي؛ تفسير فخر رازي، ج‏15، ص 47 - 46، چ داراحياءالتراث، بيروت.
3. تفسير تبيان، ج‏5، ص 28؛ مجمع‏البيان، ج 4، ص 390.
4. مجمع‏البيان، ج‏4، ص 391؛ تفسير ظلال القرآن، ج‏9، ص 59 - 58؛ تفسير رازي، ج‏15، ص 53.
5. تفسير الميزان، ج‏8، ص 455.
6. فصلت(41) آيه 16.
7. حشر(59) آيه‏21.
8. جوادي آملي، فطرت در قرآن، ص 123 - 126 و 135.
9. همان.

پرسش 5:
ابتد روح انسان خلق شد يا جسم او؟
پاسخ:

ميان صاحب نظران و فلاسفه اسلامي به در اين باره به طور کلي دو نظر وجود دارد:
برخي معتقدند که روح آدمي به عنوان موجودي مجرد قبل از بدن او خلق شده و در کالبدش دميده مي شود(1)، ولي صدرالمتألهين بر آن است که روح آدمي از عصاره و تلطيف بدن انسان خلق مي گردد . در آغاز پيدايش و مبدأ خلقت آن جسماني است، ولي بر اثر حرکت جوهري به تدريج رو به سوي تجرد مي رود و تا تجرد تام عقلي نايل مي گردد.
از باب تمثيل و تشبيه صدرا معتقد است که روح آدمي نظير نور چراغ است. همان طور که روغن و نفت از طريق فتيله عبور مي کند ، وقتي نزديک شعله چراغ رسيد، تبديل به گاز مي شود، آن گاه تبديل به شعله و بعد تبديل به نور مي گردد. روح انسان نيز چنين مسيري را طي مي کند تا اين که از مرتبه ماده به تجرد مي رسد و روح مجرد مي شود.
صدرا معتقد است که اين تحليل عقلي را آموزه‌هاي قرآن در باب روح نيز تأييد مي کند،‌ زيرا قرآن کريم وقتي در باب خلقت انسان سخن مي گويد و مراتب آفرينش انسان را توضيح مي دهد که از نطفه بعد مضغه، بعد علقه مي شود، آنگاه مي فرمايد:
«ثمّ أنشأناه خلقاً آخر فتبارک الله أحسن الخالقين،(2) سپس او را آفرينش و خلقت ديگري دادم و بزرگ است خدايي که برترين آفريدگار است».
در مجموع صدرا پيدايش روح انسان را بعد از بدن و از طريق حرکت جوهري تبيين کرده حتى يکي از دلايل و شواهد فلسفي حرکت جوهري را نحوه تجرد روح تلقي نموده است.(3) روح با بدن رابطه ظرف و مظروف نظير آبي که در ظرف ريخته مي شود ندارد، بلکه رابطه روح و بدن رابطه محيط و محاط است . روح به دليل حرکت جو هري به تجرد مي رسد. اين طور نيست که مثل آب در ظرف بدن قرار داشته باشد.
انسان موجود مرکب از دو پديده است که يکي مجرد و ديگر مادي است. ترکيب آن دو بدين معنا است که ترکيب روح و بدن يک ترکيب اتحادى است . روح و بدن يک وجود موجود هستند . بر اثر اين ترکيب است که حقيقتى به نام انسان شکل مى‏گيرد. روح بى‏بدن نمى‏تواند به هستى خود ادامه دهد و بدن هم بى‏روح نمى‏تواند موجوديت خود را حفظ کند. از اين رو مى‏گوييم ترکيب روح و بدن ترکيبى است که بدون آن نمى‏توانند موجود باشند؛ بر اساس اين ترکيب است که اين دو موجود مى‏شوند و وجودى يگانه مى‏يابند.
در ترکيب انضمامى، دو چيزى که موجود هستند و هستى آن ها مستقل از يکديگر است، به هم متصل شده، با هم ترکيب مى‏شوند. يعنى اين طور نيست که آن دو موجود بر اثر اين ترکيب به عالم هستى باريابند؛ بلکه آن دو، هستى مستقل از يکديگر دارند . ما فقط با يک ترکيب ميان آن دو، پيوند حاصل کرده‏ايم. اما در ترکيب اتحادى، مانند روح و بدن، آن دو به حدى با هم يگانه گشته‏اند که به يک وجود موجودند . اين طور نيست که نخست روح موجود شود و آن گاه بدن جدا از آن؛ سپس اين دو را به هم پيوند بزنيم و ترکيب کنيم؛
در ترکيب اتحادى، بايد دو موجودى که به يک وجود موجود مى‏شوند، داراى مرتبه يکسانى باشند؛ يعنى،اگر يکى در مرتبه قوه و استعداد محض بود و يکى در مرتبه فعليت، نمى‏توان اين دو را با يکديگر متحد ساخت؛ چرا که اين دو بر اثر ترکيب يکى مى‏شوند . يگانگى در حدى است که به يک وجود موجودند . نمى‏توان موجودى را که در مرتبه قوه بوده، وجودش ضعيف‏تر از فعليت و پايين‏تر از آن است با مرتبه فعليت که وجودش قوى و بالاتر است، ترکيب اتحادى نمود. مرتبه پايين در عين پايين بودن نمى‏تواند بر اثر ترکيب به مرتبه بالا ارتقا يابد؛ چنان که مرتبه بالا نيز - در عين بالا بودن - نمى‏تواند بر اثر ترکيب به مرتبه پايين تنزل کند. از اين رو، ترکيب اتحادى يک موجود بالقوه با يک موجود بالفعل محال است. ترکيب بين نفس و بدن اتحادي است .بر اساس اين تحليل معلوم مي شود رويکرد صدرايي در باره خلقت دقيق تر از ساير ديدگا ه ها است. (4)

پي‌نوشت‌ها:
1. النفس از کتاب شفا ،ص29 ،نشر المکتب الاعلام الاسلامي، قم 1375 ش.
2. مؤمنون (23) آيه 14.
3 . اسفار، ج 8 ،ص136 ،نشر دارالاحيا لتراث العربيه ،بيروت 1403 ق.
4.نتايج کلامي، حکمت صدرا ،ص216 ،نشر بوستان کتاب ،قم 1388 ش.
پرسش 6:
آب و خاک انسان از کجا تهيه شده است و داراي چه ويژگي هايي است؟
پاسخ:

در مراد دقيق از خلقت انسان از خاك ابهامات بسياري وجود دارد و اين سؤال مطرح است كه اصولا آفرينش آدم از خاك، به چه معناست؟ آيا بدين معناست كه مستقيما از خاك آفريده شده يا ممكن است بين خاك و حضرت آدم انواع ديگري از موجودات واسطه بوده‌اند و چون خلقت آن ها نيز منتهي به خاك مي‌شده ، گفته شده: آدم از خاك آفريده شده است .
آيا بين خاك و آدم، نخست موجودي تك ياخته به وجود آمد و بعد كامل تر شد تا رسيد به حيواني كامل بعد به نيمه انسان و سپس انسان راست قامت و بدون عقل، بعد كامل تر و داراي عقل شد كه آدم ابوالبشر اولين نمونه آن است.
از آموزه‌هاي قرآني به دست مي‌آيد كه انسان نخست آدم ابوالبشر بدون واسطه موجودي حيواني از خاك خلق شده است، از اين رو در قرآن كريم به صراحت فرمود: « و بدا خلق الانسان من طين ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهين ؛ (1) آغاز خلقت انسان از خاك است، سپس نسل او از سلاله و عصاره آب نطقه خلق شده». تفصيلي كه اين آيه بين آفرينش انسان نخست و نسل ها بعد قائل شده ، به روشني دلالت دارد كه نحوه آفرينش آنان با هم متفاوت است. اگر همه انسان ها از ماء مهين خلق شده بودند كه حضرت آدم هم جزء آن ها بود، اين تفصيل وجهي نداشت، بنابراين جاي ترديد نيست كه انسان نخست آدم ابوالبشر از خاك آفريده شد . هيچ موجودي غير از خاك به عنوان ماده نخست خلقت او نقش نداشته است. (2)
در باره فرآيند خلقت نخستين انسان يعني جناب آدم ابوالبشر در نهج البلاغه آمده:
« خداوند بزرگ، خاكي از قسمت‌هاي گوناگون زمين از قسمت هاي سخت و نرم، شور و شيرين، گرد آورد. آب بر آن افزود تا گلي خالص و آماده شد . با افزودن رطوبت، چسبناك گرديد كه از آن، اندامي شايسته و عضوهايي جدا و به يكديگر پيوسته آفريد. آن را خشكانيد تا محكم شد. خشكانيدن را ادامه داد تا سخت شد تا زماني معين و سرانجامي ‌مشخص، اندام انسان كامل گرديد. آن گاه از روحي كه آفريد، در آن دميد تا به صورت انساني زنده درآمد، داراي نيروي انديشه كه وي را به تلاش اندازد . داراي افكار كه در ديگر موجودات تصرف نمايد، به انسان اعضا و جوارحي بخشيد تا در خدمت او باشند» . (3)
چنين امري در مقياس کوچک تر و غير قابل مقايسه از حضرت عيسي (ع) به اذن الهي صورت گرفت:أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ(4) ؛ از گِل، چيزى به شكل پرنده مى‏سازم. سپس در آن مى‏دمم و به فرمان خدا، پرنده‏اى مى‏گردد.

پي نوشت ها :
1- سجده (32) آيه 7 و 8.
2- معارف قرآن، ص 342 ،نشر مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم 1380 ش.
3- نهج البلاغه ، خطبه 1.
4-آل‏عمران (3)آيه 49

پرسش 7:
ابتدا عالم ملکوت خلق شد يا عالم ملک؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مرکز.
گرچه از نظر فلسفي عالم ملکوت قبل از عالم ماده آفريده شده و موجودات مجرد (ملکوتي ) در سلسله علل وجودي عالم ماده قرار دارند(1) ولي اجازه دهيد كه اين سؤال تنها با رويكرد ديني، آن هم طبق بيان امير مؤمنان (ع) در نهج البلاغه پاسخ داده شود كه در بيان فرايند خلقت فرمود:
« خلقت را آغاز كرد و موجودات را بيافريد، بدون نياز به فكر و انديشه . سپس خداي سبحان طبقات فضا را شكافت . اطراف آن را باز كرد . هواي به آسمان و زميني راه يافته را آفريد . در آن آبي روان ساخت، آبي كه امواج متلاطم آن شكننده بود كه يكي بر ديگر مي‌نشست، آب بر باد طولاني و شكننده نهاد . باد را به بازگرداندن آن فرمان داد . به نگاهداري آب مسلط ساخت . حد و مرز آن را به خوبي تعيين نمود. فضا در زير تند باد و آب بر بالاي آن در حركت بوده ، سپس خدا طوفاني برانگيخت كه آب را متلاطم ساخت . امواج پي در پي در هم كوبيد، طوفان به شدت وزيد . از نقطه‌دور دوباره آغاز شد، سپس به طوفان امر كرد تا امواج درياها را به هر سو روان كند و بر هم كوبد . با همان شدت كه در فضا وزيدن داشت ، بر امواج آب ها حمله‌ور گردد. از اول آن برمي‌داشت و به آخرش مي‌ريخت . آب هاي ساكن را به امواج سركش برگرداند. تا آن جا كه آب ها روي هم قرار گرفتند . چون قله‌هاي بلند كوه ها بالا آمدند، امواج تند كف هاي برآمده از آب ها را در هواي باز، و فضاي گسترده بالا برد كه از آن هفت آسمان را پديد آورده، آسمان پاييني را چون موج مهار شده و آسمان‌ها بالا را مانند سقفي استوار و بلند قرار داد، بي‌ آن كه نيازمند به ستوني باشد يا ميخ‌هايي كه آن ها را استوار كند، آن گاه فضاي آسمان پاييني را به وسيله نور ستارگان درخشنده زينت بخشيد . در آن چراغي، روشنايي بخش (خورشيد) و ماهي درخشان به حركت در آورد كه همواره در مدار فلكي گردند. برقرار و سقفي متحرك و صفحه‌اي بي‌قرار به گردش خود ادامه دهند، سپس آسمان‌هاي بالا را از هم گشود . از فرشتگان گوناگون پر نمود، گروهي از فرشتگان همواره در سجده‌اند و ركوع ندارند . گروهي در ركوعند و ياراي ايستادن ندارند . گروهي در صف‌هاي ايستاده‌اند، كه پراكنده نمي‌شوند. گروهي همواره تسبيح گويند و خسته نمي‌شوند» . (2)
طبق اين بيان چه بسا به نظر برسد كه ملكوت هستي بعد از آفرينش جهان ملك آفريده شده ، اما با دقت معلوم مي شود كه پر شدن آسمان از فرشتگان مي تواند به معني حضور قبلي آنان در عالم ملكوت باشد كه پس از خلقت عالم ملك بدان جا منتقل شدند . (3)

پي نوشت ها :
1. آموزش فلسفه ج 2 ص68 نشر سازمان تبليغات اسلامي 1368 ش.
2. نهج البلاغه.
3. حكمت الهي، تاليف الهي قمشه‌اي، ص 295 ،نشر انتشارات اسلامي، تهران 1363ش.

پرسش 8:
بنده براي مطالعه بيش تر پيرامون آفرينش جهان به چه کتاب هاي معتبري مي توانم رجوع کنم؟

پاسخ:

چند كتاب معرفي مي شود :
- معارف قرآن، استاد مصباح يزدي، 1-3 ( خداشناسي - کيهان شناسي- انسان شناسي)
- منشور جاويد ، جعفر سبحاني، ج4
- فلسفه آفرينش ، دكتر عبدالله نصري
- سيد حسن ابراهيميان، انسان‏شناسي،
-راز آفرينش : پرسش و پاس خهاي دانشجويي-حميد رضا شاکرين و .....
-سايت تبيان:www.tebyan.net