چرا حضرت على (ع) پس از دست یابى به عمروبن‌عاص در جنگ صفین، وی را نکشت تا مسلمانان از شرّ این جرثومة فساد آسوده گردند؟

مورخان نوشته‌اند: در جنگ صفین آن گاه که شدت نبرد و فشار جنگ ، عرصه را بر شامیان تنگ ساخته بود ، آتش افروزان براى ساکت کردن دیگران ناچار شدند خود نیز به میدان گام نهند تا زبان مخالفان را کوتاه سازند. در همین راستا عمروعاص وارد میدان نبرد شد و امام علی براو حمله کرد. در مورد شرکت او در جنگ تن به تن با امام علی (ع) گفته‌اند: او دشمنى داشت به نام حارث بن نصر که گرچه هر دو شاگرد یک مکتب بودند، اما بدخواه یکدیگر به شمار می‌‌‌‌ رفتند. حارث از عمرو انتقاد کرد که چرا وى در مبارزه با على شرکت نمی‌کند و تنها شعار می‌‌‌‌دهد! انتقاد او میان سپاه شام منتشر شد و عمرو ناچار گردید براى یک بار هم که شده، در میدان نبرد با امام روبه رو شود. وقتى با امام مواجه شد، حضرت به او مهلت نداد و با فشار نیزه او را نقش زمین کرد. عمرو که از جوانمردى امام آگاه بود، فوراً با کشف عورت، حضرت را از تعقیب خود منصرف کرد و امام چشم خود را فرو بست و از او روى برگردانید.(1) چون حیا و عفت حضرت اجازه نمی داد به عورت دیگران نگاه کند، که گویای اهتمام حضرت به امور ارزشی و اخلاقی است.
عبدالفتاح عبدالمقصود که یک نویسندة سنى مذهب است، در زمینة انصراف امام از کشتن عمروعاص می‌ نویسد : «امام حاضر نشد دست‌هاى خود را به خون پیادة بى سلاح افتاده‌اى بیالاید و از روى کرامت و عفت او را رها کرد» .(2)
بنابراین جوانمردی، بزرگوارى، عفت چشم و مراعات اخلاق ابرمرد تاریخ امیرمؤمنان علی(ع) ایشان را از قتل عمروعاص منصرف ساخت؛ دشمنى که در نهایت ذلت از برابر رقیبش فرار کرد و حاضر شد با کمال بدبختى، شرمگاه خود را عریان سازد. این عمل به مراتب از کشتن او تاریخ‌سازتر است.
این پندار که اگر عمروعاص کشته می‌‌ شد، حوادث تلخ بعدى به وجود نمى‌آمد، درست نیست ، زیرا گرچه روباه مکّاری بود، اما ده‌ها نفر همانند عمروعاص کنار معاویه بودند.
معاویه هم مانند دیگر مکاران و ستمگران تاریخ اگر چنان مسیری را پیمود، به جهت حب جاه و دنیا طلبی بود.
در ماجراى سقیفة بنى ساعده که سرچشمة انحراف از مسیر اسلام و امامت است و منجر به غصب خلافت امیرمؤمنان (ع) شد، عمروعاص هیچ گونه نقشى نداشت، بلکه نقش اساسى را دیگرانی داشتند که حب جاه و ریاست و در یک کلام حب دنیا آنان را بازى داده بود و بدن مطهر پیامبر را رها کردند و براى چند روز زندگى دنیا ، آخرت خود را به باد دادند. دنیا طلبى بود که مردم کوفه را در عین این که شناخت کاملی از امام حسین(ع) داشتند، علیه آن امام کشاند و همه می‌ دانیم که عمروعاص در این ماجرا نقشى نداشت. پس این طور نیست اگر عمروعاص کشته می‌ شد، امام به پیروزى می‌ رسید و هیچ خاطرة تلخى به وجود نمى آمد.
پی‌نوشت‌ها:
1ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج6، ص 313؛ سید حسن امین، اعیان الشیعه، ج2، ص 276؛ جعفر سبحانی، فروغ ولایت ، ص 571؛ بحارالأنوار ، ج 32، ص 512.
2ـ امام علی بن ابی طالب، ج4، ص 399.