پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

با عرض سلام وتشکر ضمن قدردانی از تمامی دست اندرکاران این سایت به جهت ارسال پاسخ به پرسش اینجانب بعد از دریافت پاسخ پرسش سایت شما را با دوستانم در میان گذاشتم وانان نیز علاقه ای خاص نسبت به این موضوع نشان دادند و یکی از دوستان نیز به ذکر مشکلی پراداخته که به قرار زیر می باشد: می گوید مدت های زیادی است که گرفتار این مشکل می باشد مدام حرف های نامربوط به سراغ ذهنش می اید در سر نماز در حین گفتن اقامه مثلا سر بعضی از کلمات و مجبور می شود چندین بار ان جمله را تکرار کند تا مثلا در ذهنش ان جمله بدون کم و کاصی و بدون هیچ حرف نامربوطی نقش ببند البته می گوید این گونه تصور می کند که اگر نگوید عواقب بد و خسرانی متوجه او می شود یا مثلا هنگامی که در جایی نام خدا یا یکی از معصومین را می بیند باید چندین بار و به شکل افراطی احترامی خاص بگذارد یا حتی اگر این نام ها به نوعی در نقش یک قاب عکس باشند ان قدر به خودش سختی و زحمت می دهد که به عنوان مثال یک وقت طوری ننشیند که پشت به روی انان باشد و تا دلتان بخواهد از این جور مثال های جور و با جور و حرف های ناجورتر که به سراغ ذهنش می اید البته در قدیم این طور که تعریف می کرد یه واسواسی هم داشته مثلا چند بار یه جمله را تکرار کند یا چند بار به یک چیزی دست بزند و...البته تا ان جا که من او را می شناسم انسانی است که اهل نماز و پایبند به اصول دینی و ارزش های انسانی است و هیچ گرایش به چیز های عجیب و غریب امروزی ندارد در واقع تا اینجا یک ادم عادی.البته من به او توصیحه کردم که این ها همه دام های شیطان و یکی دیگر از شگر دهای ان است که تو با رفتار کردن در جهت عکس ان وبی اعتنایی به ان میتوانی به ان غلبه کنی البته به نظر من یکمی هم وسواس در این گفته ها دیده می شود البته گفته با این توصیه من یکمی حالش بهتر شده البته می گوید که می خواهم که نظر یک مجتهد را هم نیز بشنوم و به قول معروف تایید این نظرات را نیز بشنوم تا واقعا خسرانی یا عاقبت بدی به این بی اعتایی ها نسبت به این حرف ها مرا تهدید نکند. با تشکر لطفا اگه می شه یکم جواب را سریع تر بفرستید.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
با توجه به نشانه ها و علايمي كه ذكر كرديد، دوست تان از وسواس فكري و عملي رنج مي برد . احترام بيش از حد يا رفتارهاي تكراري او و سعي در دقت زياد، چيز جز وسواس نيست . وسواس نيز نوعي بيماري است كه بايد درمان شود. همين طور نوع برخورد او با اسامي ائمه يا عكس ها و نوشته ها، تنها برخاسته از رفتار وسواسي است . نه تنها بي اعتنايي به اين چيزها اشكال شرعي ندارد، بلكه رفتار وسواس گونه او اشكال شرعي دارد و بايد آن را قطع نمايد.
پاسخ حاضر به فرد وسواسي ارائه شده و مخاطب كلام ما دوست شما است.
وسواس يکي از واکنش‏هاي عصبي است که معمولاً به دو شکل وسواس فکري و وسواس عملي بروز مي‏کند.
وسواس فکري عبارت است از يک سلسله افکار پوچ و بيهوده تکراري، که گرچه بيمار به بيهودگي آن اطمينان دارد، ولي براي جلوگيري از آن نمي‏تواند اقدامي کند.
وسواس عملي عبارت است از يک رشته رفتارهايي که قطع نظراز منطقي نبودن آن‏ها، جنبه تکراري به خود مي‏گيرد.(1)
شرط اساسي کنترل و درمان اين گونه افکار مزاحم، همکاري صميمانه و نزديک بيمار با مراحل درماني است؛ بنابراين بايد با تمام قدرت و توان و انجام دستورعمل هاي ارائه شده ،تدريجا بر آن مسلط شويد . از نفوذ آن افکار جلوگيري کنيد. نبايد گمان کرد که با اولين قدم و بدون پي‏گيري مستمر، مي‏توان يک شبه، همه‏ آن افکار را از ذهن خود دور کرد.
اغلب مبتلايان به وسواس فکري، افکار بيهوده يا وحشتناکي در ذهن خود به وجود مي‏آورند. اين افکار در چرخه‏اي بي پايان، مرتب تکرار مي‏شود.
بعضي از مبتلايان، مشکل خود را پنهان نگه مي‏دارند . گاهي دور از چشم ديگران چندين ساعت را صرف افکار خود مي‏نمايند ، اما خوشبختانه به طرح موضوع پرداخته‏ايد و در واقع تصميم به حل و درمان آن داريد.
پس نيمي از راه درمان را که شناخت بيماري و عزم بر درمان آن است پيموده‏ايد. در ادامه و حل کامل مشکل بايد بدانيد که درمان وسواس فکري و عملي، نياز به صبر و حوصله و پشتکار دارد. انتظار حل و درمان يک شبه آن را نداشته باشيد، پس راهکارهايي را که ارائه مي‏شود، با دقت مورد توجه قرار دهيد . ارزيابي و نتيجه آن، نيز ميزان پيشرفت خود در مهار وسواس را در مکاتبه بعدي مشخص فرماييد.
قطعاً به ضررهاي وسواس فکري آگاهيد، که عبارتند از: اتلاف وقت، عدم توانايي در تمرکز حواس، بازماندن از کارهاي اصلي، خسته شدن ذهن، عدم تعادل رواني، بي حوصله شدن براي فکر کردن درباره موضوعات مهم و اساسي زندگي و تحصيلي.
نيازي به شرح و بسط اين پيامدها نيست، پس هر چه زودتر بايد به راهکارهاي عملي جهت مقابله با وسواس فکري بينديشيد که عبارتند از:
1 - بازسازي شناختي:
درمان وسواس فکري به تصميم و همت شما بستگي دارد. در اين جهت کسي جز خودتان نمي‏تواند به شما کمکي بنمايد. امام علي(ع) مي‏فرمايد: «کسي که در اصلاح خود کمک نکند، ديگري نه مانع بروز مشکلات او مي‏شود و نه او را به سوي رشد و خير مي‏کشاند».(2)
بايد کمر همت را ببنديد و با اتکا به توانايي‏هاي خود وارد عمل شويد و نسبت به درمان بيماري خويش اميدوار باشيد.
2 - شفاف کردن افکار:
براي مقابله با افکار انحرافي بايد انديشه خود را پالايش کنيد و ابهام زدايي نماييد. امام علي(ع) مي‏فرمايد: «به دليل شفافيت افکار ملائکه، آنان به وسواس فکري مبتلا نمي‏شوند».(3)
اگر شبهه و سؤالي در ذهن خود نسبت به خدا و يا اولياي الهي داريد، بدون واهمه آن‏ها را مطرح نماييد و در پي پاسخ برآييد.
3 - متمرکز شدن بر افکار مطلوب:
براي رهايي از افکار ناخواسته، لازم است افکار خوشايند را جايگزين کنيد. توجه به افکار معقول و تقويت و تمرکز آن به وسيله تکرار زباني، شما را از افکار مخرّب و آزاردهنده باز مي‏دارد. پيامبر اکرم(ص) مي‏فرمايد: «کسي که مبتلا به وسواس فکري است، سه بار ايمان به خدا و رسول را به زبان تکرار کند (آمنت بالله و رسوله) که آن وسواسي از بين مي‏رود».(4)
4 - ذکر زباني:
شخصي از امام صادق(ع) در مورد وسواس و شک سؤال کرد، حضرت فرمود: «لا شي فيها، تقول لا اله الا الله؛ اين وسواس و شک مشکلي ندارد. هر گاه به وسواس فکري مبتلا شدي، لا اله الا الله بگو».(5) با اين ذکر و تغيير حالت دادن، از فکر تکراري رهايي مي‏يابيد.
5 - تقويت اعتقادات مذهبي:
«کول جي آر» با مرور بر زندگي «مارتين لوتر» رهبر مذهبي شهيري که مبتلا به وسواس فکري بود، اظهار داشت که اعتقادات مذهبي «لوتر» نقش بسيار مهمي در کنار آمدن او با نگراني‏ها و ناراحتي‏هاي دروني ناشي از وسواس داشته است.
6 - ورود افکار منحرف را به ذهن دراختيار خود بگيريد تا اين افکار ناخواسته به ذهن شما وارد نشود.
به اين منظور براي فکر در اين امور، ساعت خاصي تعيين کنيد، يعني با خود عهد ببنديد که زمان فکر کردن درباره موضوع وسواس، ساعت خاصي باشد.
در طول روز هرگاه اوهام و افکار وارد ذهن تان شد، به خود بگوييد: زمان فکر کردن فلان ساعت است. در زمان مقرر مدتي را به فکر کردن درباره آن موضوع اختصاص دهيد، تا در طول روز ذهن تان مشغول آن نشود. البته زمان اختصاصي را به تدريج در طي (مثلاً سي روز) روزي يک دقيقه کم کنيد تا به صفر برسد.
7 - هر روز به خود تلقين کنيد که من قادرم افکار ناخواسته را کنار بگذارم. تلقين يکي از راه‏هاي مبارزه با افکار منفي است.
از افکار ناخواسته و مزاحم، احساس وحشت و نگراني نکنيد . بدانيد که آن‏ها موجب کفر و يا بي احترامي نمي شود . اصلاً گناه نيست، بلکه يک نوع بيماري است که بايد درمان شود. پس اثر وضعي (نجاست) و اثر تکليفي (گناه و کفر) ندارد.

پي‏نوشت‏ها:
1. دکتر شکوه نابي‌نژاد، رفتارهاي بهنجار و ناهنجار، ص 162.
2. نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 89.
3 . همان، خطبه 90.
4 . کنزالعمال، حديث 1245.
5 . کافي، ج‏2، ص 424.