پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

من دختر مجردی هستم با 26 سال سن، حدود 2 ماه پیش یک مرد متاهل (از همکاران اداره) که انسان با شخصیتی است به بنده ابراز علاقه نمودند و خواستند که یک رابطه دوستی سالم و پاک داشته باشیم من اولش خیلی مقاومت کردم ولی هر روز همدیگر را می دیدیم و بعد از مدتی من هم تسلیم شدم و درخواست دوستی را به سه شرط پذیرفتم: اول خواستم خیلی مواظب همسرشون باشند که خدای نکرده دلشکسته نشوند دوم هروقت خواستم ازدواج کنم همه چیز را فراموش کند و سوم مراقب همکارای دیگر در اداره باشند که متوجه نشوند ولی الان پس از 2 ماه که من واقعا وابسته شدم ناگهان همسر ایشان از طریق SMS هایی که فرستاده می شد فهمیدند که ایشون با کسی در ارتباط است و ایشون وقتی به من گفتند من خیلی ناراحت شدم و خواستم که همه چیز را تموم کنیم و ایشون هم قبول کردند، ظاهرا ایشون دارند تلاش می کنند که همه چیز را فراموش کنند ولی من خیلی از نظر روحی لطمه دیدم و نمی تونم حرفها و نگاه های ایشون را فراموش کنم ولی از طرف دیگر چون واقعا به حریم خانواده اعتقاد دارم نمی خواهم همسر ایشون لطمه ببینه، خواهش می کنم کمکم کنید که چه کار باید بکنم تا بتونم همه چیز را فراموش کنم در صورتیکه هر روز از صبح تا غروب در اداره همدیگر را می بینم و صدایش را می شنوم. با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
براي اينکه به پاسخ مناسب خود برسيد به توضيحات زير دقت فرماييد:
بهتر بود قبل از اينکه اين روابط و قرار ها با طرف مقابل اتفاق مي افتاد ،با مشاوره اي صحبت مي کرديد. در مورد شرط دوم ما انسان هاي مانند ماشين نيستيم که هر طوري که تنظيم شود ،طبق برنامه پيش برود . تا کنون هيچ روان شناسي و رفتار شناسي نگفته است که دو انسان با توجه به جذابيت ها و نقاط مشترک و نيازهاي انساني دچار وابستگي نشوند . بنابراين اصلا نمي توان گفت که فردي با جنس مخالف ارتباط داشته باشد ،ولي وابسته نشود.پس شرط دوم به هيچ وجه قابل تحقق نيست. اما براي آسيب ها و مشکلات و شوک رواني که به دليل اين رابطه غير منطقي و نامناسب ايجاد شده ، راهکارهاي زير را مطالعه کنيد و اقدام عملي کنيد:
1- سعي کنيد در بيرون هيچ آثاري از ايشان را جلوي ديد خود نداشته باشيد مانند عکس ، شماره تلفن و يادگاري ها و... را محو کنيد. سعي کنيد زمان رفت و آمد خودتان را طوري تنظيم کنيد تا ايشان را در اداره نبينيد . فکر خودتان را طوري مديريت کنيد . به هيچ وجه سعي نکنيد حضور يا عدم حضور ايشان را در اداره پيگيري کنيد . اگر نتواستيد ،محل کار خود را تغييربدهيد، زيرا ارزش زندگي آينده شما بالاتر از از دست دادن شغل است.
2- افرادي که در وضع شما قرار دارند ، به هيچ وجه نقاط منفي و بدي ها و آسيب هايي را که از طرف مقابل متحمل شدند نمي بينند . به همين دليل علاقه و وابستگي آن ها ثابت مي ماند .
بنابراين ليستي از نقاط منفي ايشان که عدم پايبندي و تعهد نسبت به همسر خود، وابسته کردن شما به خودشان بدون آينده نگري و ارزيابي دقيق و... را بنويسيد . هر روز مرور کنيد تا نگرش تان نسبت به ايشان منطقي تر شده و احساس ناراحتي از ايشان ايجاد شود.
3- در باره امتيازات جدايي و خوبي هاي جدا شدن از ايشان نيز فکر و سعي کنيد با خوشحالي از اين که روابط را با ايشان ادامه نداده ايد ، مطالبي را ياد داشت کنيد مثلاً نداشتن احساس گناه و عذاب وجدان نسبت به همسر ايشان، دخيل نبودن در بي حوصلگي هاي ايشان در کنار همسرشان زيرا هنگام ارتباط با شما و تخليه هيجاني ،ديگر حال و حوصله صحبت با همسر خود را نداشته ، باعث کمبودهاي عاطفي در همسر خود مي شود که بعد از قطع رابطه ديگر شما مديون ايشان نيستيد.
4 - در حال حاضر اقدام به ازدواج نکنيد تا سلامت كامل رواني را به دست آوريد . پس سعي کنيد حداقل دو ماه با انجام اين تکنيک ها افکار و تصاوير مربوط به ايشان را از ذهن تان پاک کنيد ، به حدي که اصلاً تصوير ذهني ايشان را به خاطر نياوريد. بعد هم حتما با يک مشاوره براي کمک به يک ازدواج عاقلانه کمک بگيريد.
5- سعي کنيد بدون خود سرزنشي و مقايسه ، نقاط مثبت و خوبي هاي خودتان را فراموش نکنيد . با نوشتن و مرور و ناديده و بي ارزش نکردن آن ها به آينده خوشبين و اميدوار باشيد.
6- انجام کارهايي مانند ورزش هاي دست جمعي ، تعاملات اجتماعي ، سرگرمي و تفريح و پرهيز از تنهايي بسيار مفيد هستند.
7- ساعات و لحظاتي که ارتباط داشته ايد ، بسيار وسوسه برانگيز خواهند بود ، مانند معتادي که ترک کرده، مکان و زمان هاي مصرف در روزهاي اوليه وسوسه انگيز بوده ، ممکن است رفتاري مانند عصباني شدن و تحريک پذيري و... زياد باشد. بنابراين بايد با تغيير موقعيت فيزيکي و سر گرم شدن به کاري که عمدا در اين ساعات در نظر خواهيد گرفت و با آرام سازي ذهني سعي کنيد با وسوسه ها مبارزه کنيد.
8- هنگام هجوم افکار و تصاوير ايشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده ،توجه و تمرکزتان را به چيزي جلب مي کنيد ، مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با فردي شويد. با عجله از آن مکان را ترک کنيد. با روشن کردن تلويزيون سعي در تمرکز ديداري و شنيداري نسبت به نوع برنامه و حتي نوع لباس هاي مجريان و بازيگران و اسامي آن ها شويد.
9- با افکار منفي و مأيوس کننده مبارزه کنيد . پيش بيني منفي نسبت به آينده نداشته باشيد.
10 - شايد هفته اول به دليل درگير شدن با افکار دچار نوعي استرس شويد ، ولي به مرور زمان افکاري که عادت داشتند ، هميشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهن تان شوند، حال تان را بگيرند، اما با تکنيک هاي شما افکار منفي خارج شده و افکار جديد جايگزين مي شود و در هفته هاي دوم و سوم افکارتان يکدست شده و تعارضي احساس نخواهيد کرد.