مرجعیت

درگذشته مواجهه علما و مراکز دینی با بلایای طبیعی و بیماری های مسری چگونه بوده است؟
مرجعیت، روحانیت، بیماری های مسری، بلایای طبیعی، خدمات اجتماعی. 

درگذشته مواجهه علما و مراکز دینی با بلایای طبیعی و بیماری های مسری چگونه بوده است؟

پاسخ اجمالی:

روحانیت و علمای شیعه علاوه بر انجام رسالت تبلیغی و تعلیمی خویش، همواره در مشکلات و بلایای عمومی در کنار مردم بوده و به طرق مختلف در تسکین آلام گرفتاران و مصیبت دیدگان به‌صورت میدانی نقش مؤثری ایفا کردند. از تأکید بر توجه به خدا، دعا، استغفار و تضرع به درگاه الهی تا حضور درصحنه‌های اجتماعی و در کنار گرفتاران و مصیبت‌زدگان و رسیدگی به حال آن‌ها، اجازه صرف بخشی از خمس و وجوهات شرعی در راستای رفع مشکلات و مداوای بیماران و نهایتاً کار فرهنگی و تألیف کتاب برای آگاهی بخشی و روشنگری در این زمینه و... خدماتی است که از نقش مؤثر روحانیت و مراکز دینی حکایت می­کند.

پاسخ تفصیلی:

رسالت اصلی روحانیت و حوزه‌های علمیه، فهم دین و ارزش‌های دینی و ترویج و تبلیغ معارف الهی در جامعه و پاسخگویی به نیازهای دینی و معنوی مردم است. در کنار آن، یکی از وظائف اصلی اخلاقی روحانیت، اقدام و پیگیری کارهای عام‌المنفعه و تلاش برای رفع نیازمندی‌های مردم و کاستن از آلام نیازمندان و رنج دیدگان است، این نیاز در هنگام نزول بلایای طبیعی و مصیبت‌های عمومی مانند بیماری‌های فراگیر بیشتر احساس می‌شود و در طول تاریخ مردم همیشه برای دست یافتن به آرامش و توان مبارزه با مشکلات به راهکارهایی که از انجام علما و بزرگان دین ارائه می‌شد، توجه و عنایت خاصی داشته‌اند.

مرجعیت شیعه و علما و حوزه‌های علمیه درگذشته نیز مانند امروز در کنار مردم بوده و در هنگام مشکلات و بلایا، از ارکان خدمت به مردم بودند و در این زمینه اقدامات فرهنگی، عمرانی و اجتماعی متعددی را انجام دادند، به‌صورت مختصر به برخی موارد اشاره می‌شود:

1. مرجعیت شیعه و علما بر اساس رسالت دینی و تبلیغی خویش، همواره سعی در ایجاد آرامش در جامعه و بالا بردن سطح امید و توکل مردم‌دارند تا توان مقابله اجتماعی با بلایا و مشکلات بالا رود.

توصیه به دعا و توسل به اهل‌بیت در همین راست قابل‌تعریف است. ‏دعا در بهبود بیمار نقش تعیین‌کننده‌ای دارد و بسیارى از مردم اثرات شگفت‌آور دعا را در شفاى بیماری‌های غیرقابل معالجه با چشم خویش دیده و آن را تجربه نموده‌اند. البته روشن است که این سخن به معناى نادیده گرفتن طبابت و دارودرمانی و جایگزینى دعا نیست. بزرگان دین برای دفع بلا و بیماری‌های مسری، مردم را به خواندن زیارت عاشورا، توسل به اهل‌بیت (علیه‌السلام) توصیه می­کردند، مانند جریان معروف و منقول از شیخ عبدالکریم حائری از استاد خود مرحوم آیت‌الله فشارکی، درباره جریان شیوع وبا در سامرا و توصیه ایشان مبنی بر دعا و خواندن زیارت عاشورا که منجر به رفع این بلا شد. (1) یا داستان مرحوم آیت‌الله حجت کوه کمره ای در مقابله با بلیه خشک‌سالی و قحطی شدید در قم که چهل تن از طلاب مهذب را برای توسل به مسجد جمکران اعزام کردند. (2)

2. اقدام دیگر علما خدمات اجتماعی به مردم و تلاش برای رسیدگی به نیازمندان در شرایط سخت بود، خدمات علما از گذشته تاکنون درزمینهٔ اجتماعی و آبادانی­های عام‌المنفعه مانند تأسیس مدرسه، مسجد، بیمارستان، پل و... تا حضور میدانی در کارزار مصائب و گرفتاری‌های مردم کم نبوده است، به‌عنوان نمونه: اقدامات مرحوم آیت‌الله سید رضا فیروزآبادی در اواخر قرن سیزدهم که خشک‌سالی شدید، قحطی را به دنبال داشت، ایشان در بحبوحه قحطی از فیروزآباد مقدار زیادی گندم آرد کرد و به تهران آورد و به یک دکان نان تافتون‌پزی داد. روزی‌ده من بادام را در یک آجیل‌فروشی بو می‌دادند. نان و بادام را همراه پسر بزرگشان حاج سید محمد و یکی از اقوامش به نام دایی حسین به مدرسه آقا محمود واقع در کوچه حاجی‌ها و مدرسه سپه‌سالار کوچک می‌بردند، در آنجا عده‌ای از فقرا را اسکان داده بودند به هرکدام یک قرص نان و مقداری مغز بادام می‌دادند. او تا پایان قحطی این کار را ادامه داد. ایشان همچنین یک بیمارستان با پیشنهاد شهید مدرس و همکاری برخی دیگر در تهران ساختند که به بیمارستان فیروزآبادی نام‌گذاری شد. (3)

در زلزله شهریور 1357 طبس که بیش از 20 هزار تلفات داشت، علما و روحانیت در امدادرسانی به مردم نقش مؤثری داشتند، مراجع وقت برای رسیدگی به مردم و آسیب دیدگان گروه‌های امدادی اعزام کردند. (4)

مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای در زلزله طبس برای کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان نقش پررنگی داشتند، حجت‌الاسلام شیخ حسین عمادی در بخشی از کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشرشده است، در شرح این حادثه می‌گوید: «وقتی زلزله طبس پیش آمد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و جمعی از دوستان روحانی و غیرروحانی برای کمک به مردم آن سامان شتافتند. ازجمله بنده هم رفتم و در آنجا به‌صورت یک تشکیلات - که رهبری آن را هم آیت‌الله خامنه‌ای بر عهده داشتند- خدمت کردیم و مردم را از زیر آوار بیرون می‌آوردیم. آنان که کشته‌شده بودند، دفن می‌کردیم و مجروحان را جهت معالجه اعزام می‌نمودیم... در این جمع مرحوم شهید هاشمی نژاد و واعظ طبسی و جمعی از دوستان مبارز، شرکت و به‌حق خدمات شایانی کردند.» (5)

همچنین در جریان سیل ویرانگر سال 1357 در سیستان و بلوچستان، نقش آیت‌الله خامنه‌ای که در آن زمان در سیستان در تبعید به سر می‌بردند، در خدمت‌رسانی به سیل‌زدگان، خاطره ماندگاری در اذهان مردم منطقه به یادگار گذاشت. (6)

پس‌از انقلاب اسلامی نقش حوزه علمیه و روحانیت در همه رده‌ها، در همه گرفتاری‌ها و بلایای طبیعی و غیرطبیعی بسیار پررنگ بوده است، از جنگ تحمیلی و دفاع از میهن در سال‌های اولیه انقلاب که روحانیت بیشترین درصد شهدا را نسبت به سایر اصناف تقدیم کرد تا حضور جهادی در حوادث مختلف مثل زلزله‌ها، سیل در سال‌های اخیر و سایر قضایا که داوطلبانه به یاری مردم و گرفتاران شتافته‌اند.

در زلزله‌های بزرگ منجیل و رودبار و زلزله بم و اخیراً کرمانشاه نیز شاهد عنایات علما و مراجع و امدادرسانی جهادی روحانیت و طلاب در کنار سایر اقشار بودیم.

اکنون نیز که ویروس کرونا در جامعه منتشرشده و افرادی زیاد مبتلابه بیماری شده‌اند، علما و مراجع عظام علاوه بر تأکید نسبت به رعایت توصیه‌های بهداشتی و تبعیت از سخنان پزشکان حاذق و متعهد، مردم را به دعا و استغفار در درگاه پروردگار متعال و توسل به اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، تشویق کرده و هرکدام صرف مقداری از خمس را برای کمک به روند مبارزه با بیماری فراگیر کرونا ویروس و بهبود بیماران اجازه دادند. بسیاری از طلاب و روحانیون به‌صورت جهادی با رسیدگی به نیازمندان و ضدعفونی کردن شهرها، یا با حضور در بیمارستان‌ها و پرستاری و خدمت‌رسانی به بیماران و همچنین دفن اموات کرونایی و... نقش مهمی را ایفا می‌کنند.

3. پرداختن به مسائلی علمی و تألیف و تدوین کتب در این زمینه برای روشنگری و رفع تناقضات و زدودن شبهات موجود، مراجعه به پزشک، تسلیم بیماری نشدن، بحث قضا و قدر، قرنطینه و فرار از بیماری و... اقدام دیگری از جانب علما و روحانیت در این خصوص بوده است.

سید نعمت‌الله جزایری کتابی با عنوان «مُسکن الشُجُون فی حکم الفرار من الطاعون» نوشته که در آن به شرح بیماری طاعون و شیوع آن در بغداد، جزایر و هویزه پرداخته است. این واقعه در 1102 در شام، آسیای صغیر و عراق و بخش‌های جنوب شرقی ایران رخ داد، (7) که عده زیادی را به کام مرگ کشاند. وی در این کتاب علل وقوع و راه‌های پیشگیری از این بیماری را از منظر دینی و با نگاه ویژه و ادیبانه خود بررسی کرده که شایان تأمل است. (8) همچنین درباره وظایف حُکّام و علما در قبال نزول این بلا نیز سخن گفته و راهکارهای مادی و معنوی را بیان کرده است. وی می‌گوید: این وظیفه علماست تا با ظهور اولین علائم بیمارى وبا و طاعون، مردم را هشیار سازند.

بسیاری از دانشمندان شیعه در دو سه قرن گذشته، کتاب‌های فراوانی مرتبط با بلایا و بیماری‌های فراگیر و نحوه مواجهه با آن نوشته‌اند ازجمله: کتاب الرساله الطاعونیه، تألیف سید محمدمهدی بحرالعلوم (م 1212)، (9) کتاب تسلیه الملهوفین و تسکین المغمومین، تألیف سید ابوالقاسم موسوی زنجانی (م 1292)، (10) کتاب ادعیه الوباء و الطاعون، تألیف شیخ محمد شریعتمدار (م 1318) (11)

یا کتب متعددی که درزمینهٔ رعایت بهداشت و حفظ سلامتی توسط عالمان شیعه نگاشته شده است که به فهرست آن‌ها با عنوان حفظ‌الصحه در الذریعه می‌توانید مراجعه کنید. (12)

نتیجه:

در تمام دوره‌های تاریخی علما و روحانیت همواره در کنار مردم بوده و در حوادث و بلایای بزرگ و کوچک، به مردم، نیازمندان و آسیب دیدگان خدمت‌رسانی کرده‌اند، در عین تشویق مردم به دعا و استغفار هرگز مردم را از انجام دستورات پزشکی و رعایت توصیه‌های بهداشتی نهی نکرده و حفظ جان و سلامت را از مهم­ترین وظائف شخصی و اجتماعی می‌دانستند.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سید احمد زنجانی، الکلام یجر الکلام، قم، انتشارات حق‌بین، 1369 ش، ج ۱، ص ۵۴. مجله موعود، اردیبهشت‌ماه، سال 1394 شماره 161، بر آستان اجابت، علی‌اکبر مهدی پور.
  2. همان؛ علي‌اکبــر مهدي پور، کريمه اهل‌بيت (علیه‌السلام)، ص 481.
  3. http://dte.bz/jm1be
  4. http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=43467
  5. ایرج تبریز، خاطرات حجةالاسلام شيخ حسين عمادي، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1378 ش، ص 88 و 89.
  6. حجج‌اسلام فخرالدین رحیمی و نورالدین رحیمی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص 25 تا 30، مقدمه‌ی کتاب شرح‌حال.
  7. بنیاد دایره المعارف اسلام، دانش‌نامه جهان اسلام، ج 1، ص 4648.
  8. http://lib.eshia.ir/23019/1/4648.
  9. آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الاضواء، 1403 ق، ج 11، ص 208.
  10. آقابزرگ تهرانی، همان، ج 4، ص 179.
  11. آقابزرگ تهرانی، همان، ج 1، ص 401.
  12. آقابزرگ تهرانی، همان، ج‏7، ص 27.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

عالمان شیعه و صیانت از سرمایه ملی، تألیف مهدی ابوطالبی

 

کلمات کلیدی

مرجعیت، روحانیت، بیماری‌های مسری، بلایای طبیعی، خدمات اجتماعی.

1- اگر پیروی ولی فقیه باشیم می توانیم مرجع دیگری داشته باشیم؟ اگر پیروی ولایت فقیه باشیم با کسانی که پیروی آن نیستند باید چه کار کنیم؟ آیا منکر ولایت فقیه منکر امامت است؟

2- آیا کشورهای شیعه دیگر اگر ولی فقیه داشته باشند باید از آنها نیز پیروی کنیم؟

3- آیا ولایت فقیه یک آرمان؟

4- اگر انسان به جز معصوم جایز الخطا است چگونه ولایت مطلقه و بی قید و شرط فقیه امکان می یابد؟

5- اگر کسی ولایت فقیه را قبول نداشته باشد حکم چیست؟ سنی ها که اصلا امامت را قبول ندارند حکمشان چیست؟

6- اگر ولایت فقیه درست است چرا نواب اربعه که با امام عصر رابطه داشته اند آن را بیان ننموده و خود ادعایی بر آن ندارند؟

7- اگر حکومت غیرخدا و غیرفقاهتی بر یک جامعه طاغوت است، چرا امام رضا (علیه السلام) ولی عهدی را در حضور صاحب حکومت که طاغوت است و مورد پذیرش مردم پذیرفت؟

پرسش1- پیروی ولی فقیه باشیم می توانیم مرجع دیگری داشته باشیم؟ اگر پیروی ولایت فقیه باشیم با کسانی که پیروی آن نیستند باید چه کار کنیم؟ آیا منکر ولایت فقیه منکر امامت است؟
پاسخ:
آري، منعي در جمع اين دو وجود ندارد. در مسائل سياسي پيرو ولي فقيه باشيد و احكام فقهي از مرجع تقليدي كه اعلم مي دانيد تقليد نماييد. انكار ولايت فقيه نيز به انكار امامت نمي انجامد.
---------------------

پرسش2- آیا کشورهای شیعه دیگر اگر ولی فقیه داشته باشند باید از آنها نیز پیروی کنیم؟
پاسخ:
نظر به اين كه امروزه مرزهاي جغرافيايي و حدود اختیارات كشورها محدود بوده و نمي توانند در امور ساير كشورها مداخله نمايند از اين رو تحقق اطاعت از ولی فقیه کشوردیگر با توجه به قوانين موجود امكان ندارد. آري اگر روزي كشورهاي اسلامي يك پارچه شدند و ولي فقيه واحدي معرفي گرديد بر همگان اطاعت از ولي فقيه لازم است اگر چه در ساير نقاط دور دست باشند.
--------------------------------

پرسش3- آیا ولایت فقیه یک آرمان است؟
پاسخ:
شايد پيش از انقلاب و شكل گيري اين نوع حكومت براي شيعيان جهان يك نوع آرمان بوده، اما با پيروزي انقلاب اسلامي اين آرمان محقق شد و تلاش هايي كه در اين مسير شده بود به نتيجه رسيد. ازاين رو اين آرمان به واقعيت مبدل گشت. اگرچه تا حد مطلوب نيز فاصله داريم.
-------------------------

پرسش4- اگر انسان به جز معصوم، جایزالخطا است، چگونه ولایت مطلقه ی بی قید و شرطِ فقیه، امکان دارد؟
پاسخ:
براساس اعتقادات دینی ما فقط پیامبران، حضرت زهرا و ائمه اطهار(علیهم السلام) معصوم اند. از این رو هیچ کس ادعا نمی کند که احتمال اشتباهی در رفتار و نظرات ولی فقیه و رهبری نیست.
اما با نظارت هايي كه از سوي خبرگان رهبري اعمال مي گردد درصد اين خطا به حداقل مي رسد.
اکنون در ایران اسلامی با رأی مجلس خبرگان رهبری بعد از رحلت امام خمینی این مسئولیت بر دوش حضرت آیة الله خامنه ای قرار گرفته و ایشان ولی فقیه است. در امورحکومتی و سیاسی لازم است از ایشان پیروی نمود.
اکثر فقها معتقدند که تمام اختیارات حکومتی که پیامبر و امامان دارند، ولی فقیه نیز دارد. آنان همان گونه که احکام حکومتی صادر می نمودند و استاندار تعیین می نمودند و در جنگ ها حضور می یافتند، فقها نیز همان اختیارات را دارند. این اختیارات نه به جهت مقام عصمت،‌ بلکه به جهت حاکم اسلامی بودن پیامبر بوده است. به همین خاطر برای هر حاکم اسلامی ثابت است. البته پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) علاوه بر مقاماتی که به جهت حاکم اسلامی بودن داشتند‌، مقامات دیگری داشتند که به جهت معصوم بودن اختصاص به ایشان دارد، مانند حاکمیت او بر اموال مردم و دخالت در امور شخصی مردم که اینها به مقام حاکمیت ایشان ارتباطی نداشته و برای ولی فقیه نیز نمی تواند باشد. به طور کلی آنچه که مربوط به امور اجتماعی (نه شخصی) و امور حکومتی می شود، مربوط به حاکم می شود و فرقی از این جهت میان پیامبر و حاکم اسلامی مانند ولی فقیه نیست.
------------------------

5- اگر کسی ولایت فقیه را قبول نداشته باشد حکم چیست؟ سنی ها که اصلا امامت را قبول ندارند حکمشان چیست؟
پاسخ:
ولایت فقیه از اصول دین نیست. قبول نداشتن آن موجب نقص دین نیست. اما از آن جایی که عقیده داریم فقیه نیابت عام از امام زمان(عجل الله فرجه) است و رهبری سیاسی ما را بر عهده دارد، اطاعت از او لازم است. البته اگر نپذیرفتن بر اساس اجتهاد یا تقلید صحیح نباشد، موجب نقص در دین می شود.
----------------------------

6- اگر ولایت فقیه درست است، چرا نواب اربعه که با امام عصر رابطه داشته اند آن را بیان ننموده و خود ادعایی بر آن ندارند؟
پاسخ:
برخي از ادله ولايت فقيه از سوي نواب اربعه ارائه شده مي توانيد به كتاب هايي كه در اثبات ولايت فقيه نگارش يافته مراجعه نماييد.
----------------------------

7- اگر حکومت غیرخدا و غیرفقاهتی بر یک جامعه طاغوت است، چرا امام رضا (علیه السلام) ولی عهدی را در حضور صاحب حکومت که طاغوت است و مورد پذیرش مردم بود، پذیرفت؟
پاسخ:
امام چون از اهداف شیطانی مامون آگاه بود، خلافت را نپذیرفت. بعد از ورود به مرو و پس از چند روز كه به عنوان استراحت و رفع خستگى راه گذشت، مذاكراتى بين حضرت و مأمون آغاز شد. مأمون پيشنهاد كرد كه خلافت را يكسره به حضرت واگذار نمايد.
امام (عليه ‏السلام) از پذيرفتن اين پيشنهاد امتناع كرد.
مأمون كه شايد خوددارى امام را از پيش حدس مى‏ زد گفت:
حالا كه اين طور است، پس وليعهدى را بپذير!
امام فرمود: از اين هم مرا معذور بدار.
مأمون ديگر عذر امام را نپذيرفت. جمله‏ اى را با خشونت و تندى گفت كه خالى از تهديد نبود. او گفت: «عمر بن خطاب وقتى از دنيا مى‏ رفت، شورا را در ميان شش نفر قرار داد كه يكى از آن ها اميرالمؤمنين على(ع) بود و توصيه كرد كه هر كس مخالفت كند، گردنش زده شود!... شما هم بايد پيشنهاد مرا بپذيرى، زيرا چاره‏ اى جز اين نمى‏ بينم»!.(1)
او از اين هم صريح تر امام (ع) را تهديد و اكراه نمود و گفت: همواره بر خلاف ميل من پيش مى‏ آيى. خود را از قدرت من در امان مى‏ بينى. به خدا سوگند! اگر از قبول پيشنهاد ولايتعهدی، خوددارى كنى، تو را به جبر وادار به اين كار مى‏ كنم. چنانچه باز هم تمكين نكردى، به قتل مى‏ رسانم!
امام ناچار پيشنهاد مأمون را پذيرفت و فرمود:
« به اين شرط ولايتعهدي تو را مى‏ پذيرم كه هرگز در امور ملك و مملكت مصدر امرى نباشم. در هيچ يك از امور دستگاه خلافت، همچون عزل و نصب حكام و قضأ و فتوا، دخالتى نداشته باشم».(2)

پي نوشت ها:
1. شيخ مفيد، ارشاد، ترجمه رسولي محلاتي، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، ج 2، ص 250- 251 .
2. همان، ص 251.
---------------------------
در رابطه با سایر پرسش ها در موضوع ولایت فقیه چون ضرورت، شرایط، اختیارات، دلایل و شبهات و... به کتاب های زیر مراجعه فرمایید:
1. جوادي آملي، ولايت فقيه
2. محمد هادي معرفت، ولايت فقيه
3. مجله حوزه شماره 85- 86(ویژه ولایت فقیه)
4. ولايت فقيه از ديدگاه فقها و مراجع، علي عطايي
5. پرسشها و پاسخ ها درباره ولا یت فقیه، مصباح یزدی
يا به بخش مقالات سايت اين مرکز:www.pasokhgoo.net مراجعه فرماييد.

سلام، ابتدا لازم می دانم از جواب های عالی، سریع و صریح شما بی نهایت تشکر کنم. سؤالم این بود که آیا مقام معظم رهبری بر خلاف نصّ قانون اساسی پیشین که مرجعیت را شرط رهبری می دانست انتخاب نشده اند؟ و این انتخاب غیرقانونی نبوده؟ چون ظاهرا شرط اجتهاد به جای مرجعیت بعد از انتخاب ایشان به رهبری صورت گرفته است. متشکرم

پاسخ:
پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
قبل از آن که مقام معظم رهبري به رهبري انتخاب شود، در زمان حضرت امام و توسط شوراي بازنگري قانون اساسي كه توسط امام تعيين شده بود، شرط مرجعيت از قانون اساسي حذف شده بود وآيت الله خامنه اي طبق قانون اساسي باز نگري شده که از آن شرط مرجعيت براي رهبري حذف شده بود، انتخاب گرديد.
مرحوم امام خميني در زمان حيات خود و دقيقاً درتاريخ 1368/3/4 فرمان بررسي مجدّد قانون اساسي را صادر فرمودند و عدّه اي از نخبگان را تعيين نمودند تا مواردي را كه نياز به اصلاح دارد، اصلاح نموده و به رؤيت ايشان برسد. كميتة مذكور دراسرع وقت اصلاحات مورد نظر را انجام داد و به تأييد امام راحل رسيد، از جمله تغييرات مهم در قانون اساسي كه پيش از رحلت امام مورد تأييد ايشان قرار گرفت و مبناي عمل مجلس خبرگان رهبري واقع شد، برداشتن شرط مرجعيت از رهبري بود.
در قانون اساسي مصوب 1358 يكي از شروط رهبري را مرجعيت قرار داده بودند. اين شرط در كميتة بررسي قانون اساسي تعيين شده از سوي امام راحل به شرط كفايت اجتهاد تغيير كرد. نظر امام اين بود كه براي ادارة نظام و رهبري جامعه، شرط اجتهاد كافي است. همان گونه كه به آگاهي رسيد، كليه اصلاحات به عمل آمده مورد تأييد امام راحل قرار گرفت و به تأييد ملت نيز رسيد. پس از رحلت امام خميني در جلسة خبرگان 1368/3/14 شمسی مصادف با 29 شوال 1409 قمری، مقام معظم رهبري با اكثريت قاطع اعضاي مجلس به عنوان رهبر نظام جمهوري اسلامي ايران برگزيده شدند.
مراتب اجتهاد مقام معظم رهبري قبلاً مورد تأييد بسياري از مراجع تقليد قرار گرفته بود . بعد از ارتحال آيت الله اراکي، مقام معظم رهبري به عنوان يکي از مراجع تقليد از سوي جامعة مدرسين حوزة علميه قم مورد تأييد قرار گرفت و طي اطلاعية مهمي كه جامعه محترم مدرسين منتشر کرد، مرجعيت 7 نفر ازعلما و مجتهدين اعلام گرديد که نام ايشان ميان آنان بود. بر اين اساس مقام رهبري بر اساس قانون اساسي جمهوري اسلامي انتخاب شده و بر خلاف قانون نبوده است.