اخلاق

در این روزها عیادت از بیمار چه حکمی دارد؟
در این روزها که بیماری واگیردار شیوع پیداکرده و جامعه در شرایط خاصی قرارگرفته عیادت از بیمار چه حکمی دارد؟
عیادت. شفا. دعا. حفظ جان. تزاحم.

در این روزها که بیماری واگیردار شیوع پیداکرده و جامعه در شرایط خاصی قرارگرفته عیادت از بیمار چه حکمی دارد؟

اجمالی:

در اسلام عیادت از بیمار و دیدار او از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، چنانکه در روایات ازجمله نیکوترین اعمال حسنه شمرده‌شده است و آثار دنیوی و اخروی متعددی مانند اجر و ثواب الهی، بهره بردن از دعای بیمار، ملاقات باخدا و... دارد. عیادت از بیمار در صورت مساعد بودن شرایط از وظایف اخلاقی مؤمنین است و در صورتی باید انجام شود که شرایط بیمار و یا عیادت کننده مهیا باشد؛ اما اگر شرایط عیادت کردن مهیا نباشد مثلاً بیمار نیاز به آرامش دارد و عیادت کردن باعث ایجاد مزاحمت و شدت حال او شود و یا اینکه بیماری مسری باشد (و احتمال بیمار شدن باشد) عیادت کردن از عهده عیادت کننده ساقط می‌شود؛ چون در اسلام حفظ جان و سلامتی از اوجب واجبات است. در عصر حاضر به خاطر وسایل ارتباطی متعدد، می‌توان به‌صورت غیرحضوری مانند تلفن، پیامک، ارتباط مجازی و...از حال بیمار باخبر شد همچنین می‌توان بعضی از آداب عیادت کنندگان که در روایات آمده است را انجام داد تا به ثواب عیادت کنندگان رسید.

پاسخ تفصیلی:

بیماری، یکی از مسائلی است که همه انسان‌ها با آن مواجه‌اند. بیماری در اسلام به‌عنوان زندان بدن و یکی از سخت‌ترین بلاها معرفی‌شده است؛ درعین‌حال در مـکـتب انسان‌ساز اسلام، عیادت مریض و دیدار او از اهمیت و ارزش ویژه‌ای برخوردار است؛ زیرا ایـن رفـتـار نـیـک، مشمول رضـایـت خـداوند است و نقش بسزایی در تحکیم روابط انسانی و صمیمیت و اخوت، ایفا می‌کند اما این هم شرایطی دارد که در ادامه بررسی می‌شود.

ثواب عیادت بیمار در اسلام:

رسـول خـدا (صلی‌الله علیه وآله) در تـفـسـیر آیه: «فَاِذا قُضِیتِ الصَّلوهُ فـَانـْتـَشـِرُوا فـِی الاْرْضِ»؛ (۱) عـیـادت مـریض را در کنار دیگر رفتارهای ارزشمند اخلاقی، ذکر کرده، می‌فرماید: «مـنـظـور آیه [از پراکنده شدن در زمین] طلبکارهای دنیوی نیست؛ بلکه منظور، عیادت مریض، تشییع‌جنازه و دیدار برادر دینی درراه خداست» (2) همچنین برای عیادت بیمار در روایات آثار دنیوی و اخروی نیز ذکرشده است مثل اجر و ثواب الهی (3) بهره بردن از دعای بیماران (4) ملاقات باخدا (5) و... آمده است اما نکته‌ای که دراین‌باره باید توجه شود؛ اینکه عیادت کردن از بیمار جزو مستحبات دین است و اگر شخص مریض یا عیادت کننده، شرایط عیادت را نداشته باشند، شرعاً و اخلاقاً عیادت ساقط می‌شود؛ مثلاً بیمار نیاز به آرامش داشته باشد و عیادت از او باعث شدت بیماری او شود یا اگر بیمار دچار مریضی مسری و واگیرداری باشد و با عیادت کردن از مریض احتمال مبتلا شدن به بیماری باشد، در اینجا شخص وظیفه‌ای (عیادت حضوری) در قبال بیمار ندارد، چون حفظ جان مؤمن از اوجب واجبات است و انسان حق ندارد، جز درراه خدا و جهاد، به بدن خود آسیبی برساند و باید در همه حال از این نعمت الهی حفاظت کند.

حفظ جان در اسلام:

در تعالیم دین، اسلام به‌گونه‌ای است که برای روح و جسم انسان ارزش فوق‌العاده‌ای قائل شده و انسان را از هرگونه واردکردن آسیب به جسم و جان خویش نهی می‌کند چنانکه پیامبر اسلام (ص) در این زمینه می‌فرمایند: «در روز قیامت از چهار چیز سؤال می‌شود: عمر خود را در چه راهی مصرف کردی، بدن خود را برای چه چیزی فرسودی ...»(6) از مجموع آیات و روایات استفاده می‌شود که وجود فیزیکی انسان یکی از نعمت‌های خدادادی است که انسان باید در جهت حفظ آن از آسیب و خطر کوشا باشد و حق واردکردن کوچک‌ترین آسیب به آن‌ها را ندارد (جز درراه خدا و جهاد) و در صورت آسیب رساندن نزد خداوند مسئول است و باید پاسخگو باشد لذا عیادت حضوری لازم نیست حتی گاهی باید ترک شود.

وظایف و آداب عبادت‌کنندگان:

1. اخلاص نیت: به این معنی که تلاش صورت گیرد تا ملاقات و یا عیادت (حضوری و غیرحضوری) باانگیزه‌ی صرفاً الهی باشد.

2. سپاس الهی به جهت عدم ابتلا به آن بیماری؛ همان‌طور که رسول گرامی خدا (صلی‌الله علی وآله و سلم) فرمودند: «هر کس هنگام دیدن بیماران، خدا را بر این‌که به آن بیماری مبتلا نشده شکر کند خدای متعال او را از آن بیماری تا همیشه حفظ می‌فرماید»(7) البته فرمودند: این دعا باید طوری باشد که به گوش بیمار نرسد تا مبادا سبب اندوه او شود.

2. دعا نمودن برای بیمار:

3. درخواست دعا از بیمار؛ امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «دعای بیمار چون دعای فرشتگان است و مستجاب است پس هرگاه آنان را عیادت کردید بخواهید برای شما دعا کنند» (8) در اینجا می‌توان از طریق ارتباط تلفنی، پیامکی و... از حال بیمار باخبر شد و از آن‌ها درخواست دعا کرد.

4. تلاش برای رفع نیازهای او: اگر عیادت کننده نیازهای بیمار را (مالی، دارویی و...) جویا شود و در حد وسع خود آن‌ها را رفع نماید، بسیار مطلوب است؛ زیرا پیامبر اکرم (صلی‌الله علی وآله و سلم) فرمودند: «هر کس حاجت آسیب‌دیده‌ای را بر عهده گیرد و آن را پیگیری کند تا برآورده نماید، خدای متعال برات دوری از جهنم و دوری از نفاق به او خواهد داد و هفتاد حاجت دنیوی او را برآورده فرموده و همواره در رحمت الهی غوطه خواهد خورد تا آن کار را تمام کند و هر کس در پی حاجت بیماری برود، چون روزی که از مادر متولدشده است از گناهانش پاک خواهد شد گر چه آن حاجت را نتواند برآورده کند و اگر آن بیمار از افراد خانواده‌اش باشد، اجر بیشتری دارد».(9)

5. هدیه بردن برای بیمار؛ امام صادق (علیه‌السلام) به اصحاب خود دستور دادند: « در عیادت بیماران میوه یا عطری خوش‌بو و خلاصه هدیه‌ای با خود ببرند که سبب شادی بیمار است». (10) درصورتی‌که امکان عیادت حضوری وجود ندارد اگر امکان آن مهیا است می‌توان از طریق واسطه (خانواده بیمار) برای بیمار، هدیه فرستاد.

نتیجه:

اگرچه در اسلام، عیادت مریض و دیدار او از اهمیت و ارزش ویژه‌ای برخوردار است، اما این در صورتی است که شرایط هم برای بیمار و هم برای عیادت کننده فراهم باشد. در صورت وجود مانع (مانند بیماری واگیردار و مسری) عیادت کردن ساقط می‌شود بلکه بالاتر از این، از باب حفظ سلامتی و جان (که از اوجب واجبات است) عیادت کردن حضوری در صورت احتمال بیمار شدن، دارای اشکال است. در این مواقع می‌توان غیرحضوری مثل تلفن، پیامک و ... از احوال بیمار جویا شد.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره جمعه، آیه ۱۰: و هنگامی‌که نماز پایان گرفت (شما آزادید) در زمین پراکنده شوید
  2. مجمع‌البیان فى تفسیر القرآن‏، فضل بن حسن‏ طبرسى، تهران‏، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ ش، ج ۱۰، ص ۴۳۵
  3. کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، چاپ چهارم، تهران، اسلامیه، 1407 ق، ج ۳، ص ۱۲۰
  4. شعیری، محمد بن محمد؛ جامع الأخبار، چ اول، نجف اشرف، انتشارات حیدریة، بی‌تا ص ۱۶۴
  5. طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن؛ الأمالی، چ اول، قم، دار الثقافة، 1414 ق، ص ۶۲۹
  6. کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، النص، قم، المطبعة العلمیة، چاپ دوم، 1402 ق. ص 94
  7. راوندى، قطب‌الدین؛ الدعوات، انتشارات مدرسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، قم، 1407 ق، ص 220
  8. کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ پیشین، ج 3، ص 117
  9. صدوق، محمد بن على بن بابویه؛ الأمالی، انتشارات اعلمى، بیروت، چ پنجم، 1362 ش، 431 و 432
  10. کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ پیشین، ص 118

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. مفاتیح الحیات، عبدالله جوادی آملی
  2. اخلاق معاشرت، جواد محدثی
  3. سراج الشیعه، عبدالله مامقانی

 

کلمات کلیدی:

عیادت. شفا. دعا. حفظ جان. تزاحم.

اگر به خاطر شیوع بیماری در خانواده اختلاف افتاد چه باید کرد؟
اگر به خاطر شیوع بیماری در خانواده اختلاف افتاد چه باید کرد؟
اخلاق سلامت و بهداشت، اختلافات خانوادگی، اخلاق در خانواده، شیوه مواجه با انسان لجوج

در این شرایط بحرانی که لازم است به توصیه های پزشکی عمل کنیم اگر دیگران (اعضای خانواده یا اقوام) با ما هم نظر نبودند و خواستند مراعات نکنند با آنان چگونه رفتار کنیم؟ اگر به خاطر شیوع بیماری در خانواده اختلاف افتاد چه باید کرد؟

پاسخ اجمالی:

دین مبین اسلام علاوه بر سفارش‌های مؤکد اخلاقی بر رعایت نکات بهداشتی، توصیه‌های جدی به حفظ احترام خانواده نیز دارد؛ ازاین‌رو در مواردی که با خانواده یا اطرافیان بر سر رعایت نکته یا نکات بهداشتی اختلاف ایجاد بشود، باید مسیری پیموده شود و برخوردی در پیش‌گرفته شود که به هر دو توصیه اخلاقی، عمل شده باشد. بهترین راه برخورد، ریشه‌یابی علت مخالفت خانواده با رعایت مسائل بهداشتی و توافق بر رعایت راهکارهای قطعی بهداشتی از مسئولان رسمی کشوراست. در این صورت اختلافات خانوادگی کم می‌شود و عمل به توصیه‌ها هم ممکن خواهد شد. در مرحله بعد، تذکرات محترمانه و متعدد از سوی واسطه‌های دلسوز و مورد اعتماد خانواده است که حتماً راهگشا خواهد بود. در صورت اصرار بر عدم رعایت بهداشت و لجبازی خانواده، وظیفه اخلاقی ما، رعایت انفرادی مسائل و دوری از بحث و کدورت با افراد خانواده است. در این مسیر از دعا و تأثیر شگرف آن نیز نباید غفلت شود.

پاسخ تفصیلی:

رعایت بهداشت فردی و اجتماعی در اسلام مطلوب و موردتوجه است. از طرفی عدم رعایت مسائل بهداشتی نوعی خودکشی است و به‌حکم قرآن: «لاتُلقُوا اَنفُسَکُم اِلی التَهلُکه»«خودتان را به هلاکت نیفکنید. (1)» و به دلیل قاعده‌ای که همه عاقلان بدان معتقدند که عبارت است از «وجوب دفع ضرر محتمل»، لازم است انسان به‌طورجدی نسبت به رعایت توصیه‌های بهداشتی اهتمام بورزد. اطاعت از تشخیص کارشناسان بهداشتی و صالح بی‌غرض، مانند اطلاعت از فتوای فقیهان صاحب صلاحیت، لازم و ضروری است. از طرف دیگر کانون خانواده و حفظ احترام و ارتباط خانوادگی و دوری از اختلاف و کدورت و درگیری نیز از امور لازم و سفارش شده در منابع دینی است. انسان نباید اجازه دهد اختلاف‌نظرها، باعث ایجاد کدورت، کینه و اختلاف در خانواده شود؛ بنابراین باید راهی توصیه شود که به هر دو هدف مهم رسید و به خاطر یکی، دیگری فدا نشود.

برای مواردی که بیماری فراگیری ایجادشده، رعایت نکات بهداشتی اولویت دارد، هرچند تفاوت سلیقه‌ها و نظرات بین نزدیکان و خانواده‌ها نیز وجود دارد.

برای جلوگیری از اختلافات خانوادگی لازم است مواردی رعایت شود که در ذیل به آن‌ها اشاره خواهیم کرد:

ریشه‌یابی اختلافات:

کمتر کسی است که جانش برایش عزیز نباشد یا دوست داشته باشد مریض شود. اگر در خانواده‌ای بر سر رعایت مسائل بهداشتی اختلاف‌نظر بود و نخواستند توصیه‌های بهداشتی را رعایت کنند، باید ابتدا یک ریشه‌یابی و بررسی در علت مخالفت‌ها بشود. چرا یک فرد یا برخی از اعضای یک خانواده نمی‌خواهند برخی مسائل را رعایت کنند؟ به عبارت ساده‌تر حرف حسابشان چیست و چه دلیلی دارند؟ شاید پاسخ این مخالفت‌ها در این نکته باشد: در ایام بحرانی که یک بیماری واگیردار در شهرها فراگیر می‌شود، از افراد مختلف، توصیه‌های بهداشتی مختلفی به انسان می‌رسد، هرکسی چیزی می‌گوید. به تعداد پزشکان و متخصصان، نظرات مختلف و توصیه‌های درمانی ارائه می‌شود، یکی داروی گیاهی و دیگری داروهای شیمایی را توصیه می‌کند. در این میان بازار شایعات داغ می‌شود و بسیاری از مردم متحیر و سرگردان می‌شوند برخی در این وادی به حساسیت زیاد و وسواس گونه می‌رسند و هر چه می‌شنوند، عمل می‌کنند و توقع دارند دیگران هم عمل کنند. برخی استرس، فشار روانی و ناامیدی به دیگران تزریق می‌کنند که این هم پسندیده نیست. درنتیجه یکی از دلایل این مخالفت‌ها به علت زیادی توصیه‌ها و مخلوط شدن توصیه‌های دقیق و غیردقیق است.

راه‌حل‌های عملی:

یکم: توصیه مهم ما این است که در این موارد با خانواده تفاهم کنید. باید به‌قدر یقینی و قطعی که عبارت است از توصیه‌های بهداشتی وزارت بهداشت، اکتفا کنیم. این تفاهم تکلیف همه را معلوم می‌کند. در بیماری‌های مسری اتفاق‌نظر روی مراقبت‌های پیشگیرانه است؛ مانند قرنطینه خانگی، عدم مسافرت، بهداشت دست و دهان، پرهیز از حضور غیرضروری در مکان‌های عمومی. اگر روی این موارد که کم است و رعایتش سخت نیست، تفاهم کنید می‌توانید اختلافات را کاهش دهید.

دوم: راه‌حل دیگر استفاده از عقل جمعی عقلای خانواده و آشنایان است. اگر علی‌رغم رعایت توصیه بالا، باز فردی یا افرادی از خانواده تخلف می‌کنند یا بی‌حوصلگی می‌کنند یا برخی توصیه‌های قطعی را رعایت نمی‌کنند، باید از راه‌های مختلف به آن‌ها تذکر محترمانه داد. ابتدا خودمان تذکر می‌دهیم و گفتگو می‌کنیم. اگر دیدیم به حرف ما گوش نمی‌کنند، از بزرگ‌ترهای خانواده و فامیل و ریش‌سفیدان و عقلای خانواده درخواست می‌کنیم که تماس بگیرند و با افراد متخلف صحبت کنند و نصیحت کنند. قرآن نیز توصیه به تذکر کرده و فرموده: «وَ ذَکرْ فَإِنَّ الذِّکرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنین‏‏» و پیوسته تذکر ده، زیرا تذکر مؤمنان را سود مى‏بخشد (2).

سوم: اگر اصرار بر عدم رعایت نکات قطعی و بدیهی بهداشتی داشتند و هیچ تذکر و واسطه‌ای هم کارگشا و مفید نیفتاد، آخرین مرحله از برخورد، رعایت انفرادی و دوری از کدورت، بحث‌وجدل و اختلاف است. اگر اصرار بر روش اشتباه خود داشتند، شما خودتان مشغول رعایت نکات بهداشتی باشید و از فرد یا افراد خاطی کناره‌گیری کنید و کار را به جدل و دعوا نکشید. بیش از این وظیفه‌ای ندارید.

توجه به دعای خیر:

در موارد شیوع بیماری‌های واگیردار توصیه اکید به دعا، توسل به خدا و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) شده است. امام کاظم (علیه‌السلام) در این مورد فرمود: «به‌درستی دعا سپری نجات‌دهنده است و بلاهایی که به‌صورت قطعی در سرنوشت انسان ثبت‌شده را نیز برطرف می‌کند» (3).

نتیجه:

با توجه به سفارش‌های مؤکد دینی بر رعایت نکات بهداشتی و احترام خانواده، در مواردی که رعایت نکات بهداشتی ایجاد اختلاف خانوادگی می‌کند، بهترین راه برخورد، ریشه‌یابی علت مخالفت خانواده و تفاهم بر رعایت راهکارهای قطعی بهداشتی از مسئولان رسمی است. در مرحله بعد تذکرات محترمانه و متعدد از سوی واسطه‌های دلسوز راهگشا خواهد بود. در صورت اصرار و لجبازی، وظیفه اخلاقی، رعایت انفرادی مسائل و دوری از بحث و کدورت با افراد خانواده است. در این مسیر از دعا و تأثیر شگرف آن نیز نباید غفلت بشود.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره بقره، آیه ۱۹۵
  2. سوره ذاریات، آیه ۵۵
  3. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، مؤسسه آل البیت (علیهم‌السلام)، قم، چاپ: اول، 1409 ق، ج ۷، ص ۴۰

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. مفاتیح الحیات، عبدالله جوادی آملی
  2. امربه‌معروف، محسن قرائتی
  3. اخلاق کاربردی، محمدتقی اسلامی

کلمات کلیدی:

اخلاق سلامت و بهداشت، اختلافات خانوادگی، اخلاق در خانواده، شیوه مواجه با انسان لجوج

آیا می توان دید و بازدید را موقت تعطیل کرد؟ اگر انجام شود نارواست؟
در این روزها که ویروسی خطرناک و مسری در جامعه شیوع پیداکرده تعامل با خویشاوندان و صله رحم چگونه باشد؟ آیا می توان دید و بازدید را موقت تعطیل کرد؟
صله ی رحم، بیماری ها، اضطرار، قطع رحم

در این روزها که ویروسی خطرناک و مسری در جامعه شیوع پیداکرده تعامل با خویشاوندان و صله رحم چگونه باشد؟ آیا می توان دید و بازدید را موقت تعطیل کرد؟ اگر انجام شود اخلاقاً نارواست؟ به چه دلیل؟ آیا گناه هم دارد یا نه؟ اگر باعث ناراحتی و کدورت شود چه باید کرد؟

پاسخ اجمالی:

صله‌ی رحم به معنی اتصال و پیوستگی با خویشان و قطع رحم به معنای قطع این اتصال و پیوستگی است. اگرچه در نگاه عرف صله‌ی رحم به معنای دیدوبازدید رواج یافته است، اما حقیقتاً این مسئله دارای مصادیق متعدد است. با توجه به اینکه سفارش اکید دین، بر این است که حتى با آنان که با شما قطع رابطه کرده‏اند، صله‌رحم و تجدید رابطه کنید. وجود بیماری‌ها و امراض و ... نمی‌تواند عاملی برای بسته شدن باب صله‌ی رحم باشد، اگرچه ممکن است انسان برای حفظ سلامت جسم و یا روح خود و خویشاوندان مجبور باشد برای مدتی رفت‌وآمدها را محدود و یا قطع نماید اما مجاز به ترک صله‌رحم به‌طور کامل نیست. باید با بهره بردن از سایر روش‌ها این محدودیت را جبران کند.

پاسخ تفصیلی:

صله‌رحم در اصطلاح عبارت است از کمک و نیکی کردن به خویشاوندان و هم دردی با آنان باجان و مال در حد توان و قطع رحم به اموری گفته می‌شود که مخالف این روش باشد.(1) با توجه به اینکه صله‌رحم برحسب اشخاص و موارد باهم فرق می‌کند بر انسان لازم است، احسان متعارف در هر مقام را در نظر گیرد.

اختصاص نداشتن به دیدار حضوری:

صله‌ی رحم دارای مصادیق متعدد است. کمک کردن به آن‌ها، رفع نیازهایشان، عیادت هنگام بیماری، انفاق و کمک‌های مالی، گشاده‌رویی و مصافحه، قهر نکردن و پیشى گرفتن در برقرارى دوستى دوباره هنگام قهر و کدورت، اصلاح مفاسد و دفع ستم از بستگان، برآوردن حاجتشان پیش از بیان کردن، شریک بودن در شادى و غمشان، دعا کردن، به نیکى یاد کردن و طلب مغفرت، حل نزاع‌های خانوادگی، کمک به ازدواج پسران و دختران؛ همه و همه جزء مصادیق صله‌ی رحم می‌باشند. گاهی صله‌ی رحم با سلام و احوالپرسی چه مستقیم و چه غیرمستقیم (از طریق نامه، پیام و ...) صورت می‌گیرد. در روایتی آمده است که امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: با بستگان خود صله‌رحم کنید، گرچه با سلام کردن (به آنان) باشد (2) علاوه بر این‌یکی از مهم‌ترین مصادیقی که می‌توان برای صله‌ی رحم در نظر گرفت ترک آزار و اذیت خویشان است.

حکم اخلاقی صله‌ی رحم در شرایط اضطراری:

یکم: گاهی ممکن است در زندگی خود شخص یا خویشاوندان او شرایطی مهیا گردد که رفت‌وآمد مقدور یا به صلاح نبوده، مشکلاتی را برای او یا خویشاوندانش ایجاد نماید در این حالت، شخص مجاز به قطع کلی صله‌ی رحم نیست بلکه باید نوع و شیوه‌ی آن را تغییر دهد، تا این مشکل مرتفع شده و بساط دیدوبازدید مجدداً فراهم گردد؛ مثلاً زمانی که بیماری مسری وجود دارد یا رفت‌وآمد منجر به آسیب‌های جسمی و روحی شده، شرایط دیدار حضوری برقرار نیست باید از سایر روش‌های نوشته‌شده برای انجام صله بهره برد. اتفاقاً اگر دیدار حضوری سبب آسیب زدن شود، نرفتن، مصداق صله‌رحم خواهد بود چراکه ترک آزار و اذیت آن‌ها یکی از مصادیق صله ارحام بود که توضیح داده شد.

دوم: گاهی ممکن است برخی از نزدیکان نسبت به اهمیت مسئله ناآگاه باشند و همچنان برای رفت‌وآمد اصرار بورزند؛ در این شرایط نیز بر انسان لازم است تا کاملاً مؤدبانه دلایل عدم رفت‌وآمد را ذکر کرده و به‌طور منطقی با نزدیکان خویش صحبت نماید و آن‌ها را از اضطراری بودن شرایط آگاه سازد؛ برای جبران این امر از طریق سایر روش‌ها محبت خویش را از آن‌ها دریغ نورزد. گاهی ممکن است ترک رفت‌وآمد موقتی منجر به ناراحتی و رنجش خاطر والدین گردد که در رابطه با والدین باید دقت بیشتری به عمل آورد و تا جایی که رفت‌وآمد مضر نباشد می‌توان در دیدارهای کوتاه و چنددقیقه‌ای از آن‌ها دلجویی نمود به‌شرط آنکه مطمئن باشد بیماری ندارد یا با رفت‌وآمدش به منزل والدین یا فرزندان، سبب شیوع نمی‌شود و دو طرف مسائل بهداشتی را مراعات می‌کنند.

سوم: در شرایط شیوع بیماری درباره دیدار حضوری با اقوام دیگر در شرایط بحرانی ملاحظاتی وجود دارد: الف) اطمینان از عدم بیمار بودن مثلاً پزشک تأیید کرده باشد که بیماری وجود ندارد. ب) رعایت مسائل بهداشتی. ج) رفتن ضرورت داشته باشد. د) اقوام از ارتباط حضوری به جهت نگرانی، کراهت نداشته باشند.

اگر انسان بدون رعایت شرایط و در نظر گرفتن حالات اقوام، عمداً و بی‌پروا به دیدارشان برود و باعث آزار، ناراحتی یا انتقال بیماری شود علاوه بر توبه، لازم است دلجویی کند و چه‌بسا ضامن هزینه درمان و غیره هم باشد.

 نتیجه:

در شرایط اضطراری تا حدی که برای انسان مقدور است باید صله‌ی رحم انجام گیرد و اگر رفت‌وآمدها مضر باشد باید ارتباط حضوری ترک شود و به شکل غیرمستقیم دنبال شود و انجام این امر تکلیف را از انسان ساقط می‌نماید. رنجش خاطر اطرافیان و یا توجیه نبودن آن‌ها نمی‌تواند دلیلی برای برقراری ارتباط‌های حضوری در شرایط خاص و استثنایی باشد و ناراحت شدن آن‌ها وظیفه‌ای را بر عهده‌ی انسان نمی‌گذارد.

پی‌نوشت‌ها:

  1. رضا رجب‌زاده، راه نجات، ص 121، ترجمه منهاج النجاه، ملا محسن فیض کاشانی
  2. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، مص: غفاری، تهران، اسلامیه، 1407 ق ج 2، ص 155

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. اخلاق معاشرت، جواد محدثی
  2. مرآه الکمال، عبدالله مامقانی
  3. سراج الشیعه، عبدالله مامقانی
  4. گناهان کبیره، محمدحسین دستغیب
  5. گناه شناسی، محسن قرائتی

 

کلمات کلیدی:

صله‌ی رحم، بیماری‌ها، اضطرار، قطع رحم

اگر بهداشت فردی رعایت نشود موجب حق النفس یا حق الناس است؟
مسئولین بهداشت دائماً توصیه به رعایت مسائل بهداشتی می کنند؛ اگر بهداشت فردی رعایت نشود موجب حق النفس یا حق الناس است؟ اگر حق الناس است حلالیت و جبرانش به چیست؟
حق، حقوق، حق الناس، حق الله، بهداشت فردی، رعایت بهداشت.

در این روزها که ویروسی خطرناک و مسری در جامعه شیوع پیداکرده و مسئولین بهداشت دائماً توصیه به رعایت مسائل بهداشتی می کنند؛ اگر بهداشت فردی رعایت نشود موجب حق النفس یا حق الناس است؟ اگر حق الناس است حلالیت و جبرانش به چیست؟ چگونه باید توبه نمود؟

پاسخ اجمالی:

حقوق در اسلام، به سه دسته تقسیم می‌شود و آن عبارت است از: حق‌الله، حق النفس و حق‌الناس. از میان حقوق ذکرشده، حق‌الناس در اولویت قرار دارد. مؤمنین نسبت به یکدیگر مسئول هستند؛ لذا هر چیزی که حقى از مردم در آن باشد، در حیطه حق‌الناس قرار می‌گیرد و اگر فردی مراعات بهداشت فردی را نکند و هم خود و هم دیگران را در معرض خطر بیماری قرار دهد، حق‌الناس بر عهده‌اش می‌آید. اگر شخصی بهداشت فردی را رعایت نکند اولین کسی که آسیب می‌بیند، خودش است و اگر دچار بیماری شود حق‌الله نیز بر عهده او خواهد بود؛ چون این عمل، مصداق آسیب زدن به جسم است که شرعاً و اخلاقاً از آن نهی شده است. ابتدا باید در برابر خداوند توبه نماید سپس از صاحبان حق رضایت گیرد. درصورتی‌که به‌هیچ‌وجه امکان جبران نداشته باشد، توبه واقعی نماید، از طرف صاحبان حق، صدقه داده، در کارهای خیر خود، آن‌ها را نیز شریک کند.

پاسخ تفصیلی:

حقوق در یک تقسیم‌بندی کلی به سه دسته‌ی حق‌الله، حق النفس و حق‌الناس تقسیم می‌شود. فطرت، دین و عرف ازجمله مبادی حق‌الناس یا منشأ ایجاد آن به شمار می‌آیند.

با مراجعه به احادیث و همچنین کلام عالمان دینی، به این نتیجه خواهیم رسید که حق‌الناس، وسعتی به گستره‌ی تمامی اعمال و رفتار بشری دارد. حق‌الناس یعنی حقی که مختص مردم بوده و جدای از حق‌الله است، رعایت این نوع حقوق در دین اسلام بسیار مورد تأکید قرارگرفته است، چون خداوند متعال اگر از حق خویش هم بگذرد از حق‌الناس و حقی که مربوط به مردم است نخواهد گذشت.

فلسفه حق‌الناس در اسلام:

انسان موجودی است که در مقایسه با دیگر موجودات هستی دارای کرامت ذاتی است. چنانکه در قرآن کریم ساختار وجودی انسان را بهترین ساختار وجودی دستگاه آفرینش می‌داند و می‌فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسان فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ؛ که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم»(1) و از همین روی، در بین تمام آفریده‌های جهان، او را باکرامت خاص، مقام ویژه‌ای بخشیده است (2). همین امور، امتیاز یا حقوقی را برای او ایجاد می‌کند. از سوی دیگر انسان موجودی اجتماعی است یعنی بالطبع یا به‌ضرورت به‌صورت گروهی زندگی می‌کند. با توجه به تضاد و تزاحمی که معمولاً بین منافع انسان‌ها وجود دارد، برای جلوگیری از ستیز و نزاع و هرج‌ومرج در اجتماع، وجود قانون، امری ضروری و بدیهی است؛ ازاین‌رو انسان‌ها از جوانب مختلف دارای حقوقی هستند که از آن با عنوان حق‌الناس یاد می‌شود و دیگران مکلف‌اند آن را مراعات نمایند.

اهمیت حق‌الناس:

اسلام بر حقوق انسان‌ها و به‌ویژه افراد مسلمان نسبت به یکدیگر بسیار تأکید نموده است؛ درآیات و احادیث فراوانی اهمیت حقوق مردم اشاره‌شده است؛ حتی در مواردی، مقدم بودن این حقوق بر حق‌الله را نشان می‌دهد؛ تأکید اسلام بر رعایت حق‌الناس آن‌چنان مؤکد است که می‌گوید آنگاه‌که انسان از گناهان پیشین خود به درگاه الهى توبه می‌کند تا زمانى که حقوق ضایع کرده مردم را ادا نکند، توبه‌اش پذیرفته نخواهد بود (3) یعنى خدا حق خود را در کوتاهی‌ها در شرایطى که نشانه‌های ندامت واقعى در فرد مسلمان آشکار شود، می‌بخشد اما حق مردم را در هیچ شرایطى نخواهد بخشید.

عدم رعایت بهداشت عمومی از مصادیق حق‌الناس:

 با توجه به این نکات، همه مؤمنین نسبت به یکدیگر مسئول هستند و باید نسبت به مراعات حقوق همدیگر اهتمام بورزند؛ لذا هر چیزی که حقى از مردم در آن باشد، در حیطه حق‌الناس قرار می‌گیرد و اگر فردی با عدم مراعات آن مثلاً با مراعات نکردن بهداشت عمومی و فردی، هم خود و هم دیگران را در معرض خطر بیماری قرار دهد و باعث آسیب زدن به امنیت، آسایش و سلامتی مردم گردد، در این صورت حق‌الناس بر عهده‌اش قرار خواهد گرفت.

عدم رعایت بهداشت فردی از مصادیق حق‌الله:

اگر فردی، بهداشت را رعایت نکند خود او اولین کسی است که آسیب می‌بیند و با این رفتار، دچار آسیب جسمی خواهد شد، درنتیجه حق‌الله نیز به عهده‌اش می‌آید. چون تعالیم دین اسلام به‌گونه‌ای است که برای روح و جسم انسان ارزش فوق‌العاده‌ای قائل شده، انسان را از هرگونه واردکردن آسیب به جسم و جان خویش، نهی می‌کند: «وَ لا تُلْقُوا بِأَیدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَة»ِ؛(4) با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید.

روش توبه و جبران از حق‌الله و حق‌الناس:

اگر شخصی به خاطر عدم رعایت بهداشت فردی دچار بیماری شود در اینجا حق‌الله بر عهده‌اش قرارگرفته، برای توبه کردن و جبران گذشته فقط توبه لازم است، توبه و اظهار پشیمانی در پیشگاه الهی دستور خاصی ندارد. مهم عزم بر ترک گناه (که رعایت بهداشت فردی) و ندامت و پشیمانی درونی است اما اگر در ادامه، هم خود بیمار شود و هم مسبب عمدی انتقال بیماری به دیگران باشد، ( این هم به خاطر گوش ندادن عمدی به مسائل بهداشتی و توصیه‌های پزشکی باشد) برای جبران، در ابتدا باید در برابر خداوند توبه نماید چون هر حق‌الناسی، حق‌الله هم محسوب می‌شود. علتش هم این است که وقتی انسان (مثلاً) مال کسی را از بین ببرد یا به دیگران آسیب می‌رساند علاوه بر آن‌که آبروی دیگران را می‌ریزد، از دستور الهی هم سرپیچی کرده است و در ادامه باید به یکی از صورت‌های زیر عمل شود:

 الف- درصورتی‌که طرف و یا کسانی که به آن‌ها آسیب رسانده را می‏شناسد، رضایتشان را حاصل کند.

 ب- اگر صاحبانش را نمی‏شناسد از طرف آن‌ها به فقرا صدقه بدهد.

 ج- اگر صاحب یا صاحبان حق فوت کرده به ورثه او رجوع نماید و از آن‌ها رضایت بطلبد.

 د- اگر فعلاً قدرت رضایت گرفتن را ندارد، هر وقت قدرت جبران را پیدا کرد در اولین فرصت حق آن‌ها را بدهد و یا رضایت آن‌ها را کسب نماید.

 ه- اگر نتوانست، وصیت کند تا بعد از مرگش ورثه رضایت صاحب‌مال را جلب کنند.

 و- درصورتی‌که به‌هیچ‌وجه امکان جبران نداشته باشد یا آن افراد را نمی‌شناسد و یا ورثه‌ای نداشته باشد، توبه واقعی نماید و خیرات معنوی به صاحب حق هدیه کند ان‌شاءالله خداوند عالم او را ببخشد و صاحب حق را با لطف و کرم خود، راضی نماید.

اما اگر برای یک نفر به لحاظ شغل یا هر مسئله دیگر، رعایت تمام نکات بهداشتی بسیار سخت است و واقعاً نمی‌تواند، همیشه مراعات کند یا در نظر دیگران چنین به نظر می‌رسد که رعایت نمی‌کند، دیگر مرتکب گناه نشده است بنابراین نیازی به توبه و دیگر موضوعات نیست.

نتیجه:

 با توجه به این‌که همه افراد جامعه نسبت به یکدیگر مسئول هستند و باید نسبت به مراعات حقوق همدیگر حتی‌الامکان اهتمام بورزند، لذا هر چیزی که حقى از مردم در آن باشد، در حیطه حق‌الناس است و رعایت نکردن عمدی مسائل بهداشتی هم از مصادیق حق‌الله و حق‌الناس است، چون با مراعات نکردن عمدی مسائل بهداشتی باعث آسیب به جسم خود و دیگران می‌شود و برای جبران این عمل ابتدا در برابر حق‌تعالی توبه نماید و در ادامه باید از کسانی که او باعث بیماری آن‌ها شده رضایت بگیرد؛ اما اگر رضایت گرفتن امکان نداشته باشد، مثلاً صاحبان حق مشخص نباشد و ... باید توبه واقعی نماید و از طرف صاحبان حق صدقه داده و در کارهای خیر خود آن‌ها را شریک کند.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره تین، آیه 4
  2. سوره اسراء، آیه 70
  3. شیخ رضی، نهج‌البلاغه، کلمات قصار؛417: أَنْ تُؤدّى الى المخلوقینَ حُقُوقهم حتّى‏ تَلقىَ اللَّهَ امْلس لیس علیک تَبَعَةٌ
  4. سوره بقره، آیه 195

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. اخلاق معاشرت، جواد محدثی
  2. رساله حقوق امام سجاد (علیه‌السلام)
  3. مقالات درباره منشأ حقوق
  4. مفاتیح الحیات، عبدالله جوادی آملی
  5. گناهان کبیره، محمدحسین دستغیب
  6. مرآه الکمال، عبدالله مامقانی

 

کلمات کلیدی:

حق، حقوق، حق‌الناس، حق‌الله، بهداشت فردی، رعایت بهداشت.

برای رسیدن به آرامش در این شرایط چه کنیم؟
در شرایطی که مردم نگران از ابتلا به بیماری مسری هستند آیا توجه به معنویت و آرامش روحی در عملکرد جسم مؤثر است؟ برای رسیدن به آرامش در این شرایط چه کنیم؟
معنویت. آرامش. روح و جسم. پیشگیری. درمان

در شرایطی که مردم نگران از ابتلا به بیماری مسری هستند آیا توجه به معنویت و آرامش روحی در عملکرد جسم مؤثر است؟ برای رسیدن به آرامش در این شرایط چه کنیم؟

پاسخ اجمالی:

توجه به امور معنوی سبب آرامش روحی می‌شود. با توجه به اینکه روح با جسم ارتباط نزدیکی دارد حالات روحی مثبت، روی جسم اثر مثبتی می‌گذارد. هرچند مشخص کردن این طیف از آثار و برکات به عهده علوم تجربی است ولی شواهدی در آموزه‌های دینی وجود دارد که حکایت از این حقیقت دارد. یاد الهی، تقویت ایمان، یاد اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، کنار خانواده بودن، محبت به دیگران، تسلی دادن و رجوع به متخصصین می‌تواند از راه‌های ایجاد آرامش، در این شرایط باشد.

پاسخ تفصیلی:

در شرایط کنونی وجود مقداری نگرانی طبیعی است. آنچه مهم است تسلیم نشدن در برابر شرایط سخت است. برای این منظور لازم است تدبیرهایی اندیشیده شود. یکی از این کارها معنویت درمانی و درنتیجه رسیدن به آرامش روحی است که در بهبود عملکرد جسم، بسیار مؤثر است.

ارتباط روح و جسم:

در جای خود ثابت‌شده که آدمی دارای جسم و روح است (1) هنگامی‌که روح بخواهد کاری انجام دهد از طریق جسم کارهایش را سامان می‌دهد. برای همین اگر جسم مشکل داشته باشد، روح هم آزرده می‌شود همچنین مشکلات روحی، روی جسم اثر مخربی دارند. این ارتباط دوسویه است. در علوم مختلف از این ارتباط سخن به میان آمده است (2) منتهی در اینجا به‌صورت گذرا شواهدی از آموزه‌های دینی تقدیم می‌شود؛ قرآن کریم درباره رنگ گاو بنی‌اسرائیل می‌فرماید: چنان بود که هر فردی می‌دید باعث سرور و نشاطش می‌شد(3) رنگ یک موضوع مادی است که سبب پدید آمدن یک حالت روحی به نام نشاط می‌شود! برعکس آن‌هم وجود دارد که یک حالت روحی روی جسم اثراتی می‌گذارد مثلاً قرآن می‌فرماید: حزن درونی حضرت یعقوب (علیه‌السلام) سبب شد که چشم‌هایش نابینا شود!(4).

 آثار نام و یاد الهی:

در دعای کمیل چنین آمده است؛ ای که اسمت دوا و ذکرت شفاست (5) یعنی یاد خدای متعال و توجه به او، سبب شفا می‌شود! یاد خدا، سببی از اسباب شفا در این عالم است یا اینکه به روند شفا کمک می‌کند مثلاً ذکر الهی سبب می‌شود تشخیص بیماری درست صورت گیرد یا داروی درست، به کار گرفته شود و پزشک اشتباه نکند یا دارو، اثرش را به‌موقع بگذارد. به‌هرحال هر دو صورت ممکن و درست است؛ ازاین‌رو برخلاف سنن و قوانین این جهان که بر اساس اسباب و مسببات طراحی‌شده است، نخواهد بود. از طرفی خداست که سبب پیدایش آرامش چه موقت و چه پایدار می‌شود؛ چنانکه قرآن کریم می‌فرماید اوست که سکینه و آرامش نسبی را، پدید می‌آورد(6) همچنین با یاد اوست که دل‌ها به آرامش پایدار می‌رسند(7) و این آرامش روحی بنا به دلایلی که نوشته شد، جسم را نیز آرامش می‌بخشد؛ پس می‌توان چه در پیشگیری و چه در درمان، از نام و یاد الهی، بهره فراوان برد.

 اسباب آرامش:

برای رسیدن به آرامش در این شرایط می‌توان کارهای مختلفی از منظرهای گوناگون انجام داد ولی در اینجا با توجه به آموزه‌های دینی راهکارهایی را هرچند کلی برمی‌شماریم:

1. نام و یاد خدای متعال: همان‌طور که در بالا توضیح دادیم چنین چیزی می‌تواند برای آدمی «قرار» بیاورد چراکه او قدرت برتر و تکیه‌گاهی امن است.

2. تقویت ایمان: بر اساس روایات تفسیری یکی از مصادیق سکینه و آرامش، ایمان است (8) پس هر چه ایمان تقویت شود، آرامش بیشتر می‌گردد. برای دست‌یابی به راهکارهای تقویت ایمان می‌توان به کتاب اخلاق در قرآن استاد مصباح یزدی جلد اول یا کتاب‌های دیگر، مراجعه نمود.

3. یاد اهل‌بیت (علیهم‌السلام): یکی از عواملی که آرامش درونی را در این شرایط بر هم می‌زند افکار منفی و شیطانی است. اگر آدمی به یاد محبوبان الهی باشد، چنین وسوسه‌هایی رنگ می‌بازند (9) همچنین یاد آن عزیزان نوعی توجه به معنویت است که آرامش را به ارمغان می‌آورد.

 4. کنار خانواده بودن: قرآن کریم می‌فرماید: هدف از ازدواج و تشکیل خانواده سکونت و آرامش است (10) البته به شرطی که این ازدواج درست و صحیح انجام‌شده باشد تا نتیجه دلخواه پدید آید. ازاین‌رو اگر در این شرایط، با خانواده و در کنار آن‌ها باشیم، می‌توانیم از این آرامش نسبی برخوردار شویم.

5. محبت کردن: انسان تشنه محبت و نیکی است. اگر انسان از محبت، نیکی و احسانِ کسی بهره‌مند شود، احساس آرامش و امنیت او را در برمی‌گیرد. قرآن برای اینکه همه ما را به داشتن این روحیه تشویق کند، پاداش کسانی را که اهل محبت و احسان به دیگران هستند و اسباب آرامش دیگران را فراهم می‌کنند؛ رساندن به مقام امنیت و آرامش در دنیا و آخرت، می‌داند (11).

6. دلداری و تسلّی دادن: گاهی اتفاقات ناگوار و حوادث دردناک در زندگی رخ می‌دهد، آن‌قدر عرصه بر انسان تنگ می‌شود و روح و روان آدمی را می‌آزارد که از شدّت ناراحتی نمی‌داند چه بکند؟ در این لحظات اگر کسی کنار انسان باشد که اظهار هم دردی کند و او را دلداری دهد، آرامش پدید می‌آید. قرآن هم در چند جا به این موضوع اشاره‌کرده است. به‌عنوان نمونه، در جریان داستان حضرت لوط (علیه‌السلام) وقتی آن حضرت از نافرمانی و فسادی که امتش مرتکب شده بودند به ستوه آمد، سخت ناراحت شد، فرشتگان او را دلداری دادند و بدین‌وسیله، نگرانی را از دلش بیرون بردند و او را آرام کردند (12) پس دلداری دادن از جهت روحی و روانی، آثار بسیار مطلوبی دارد.

7. رجوع به کارشناسان مربوطه: یکی از موضوعاتی که در شرایط بحرانی آرامش جامعه را بر هم می‌ریزد وجود شایعاتی است که متأسفانه عده‌ای بدان دامن می‌زنند. قرآن کریم می‌فرماید: برای کنترل این موضوع اگر هر فردی به کارشناسان و متخصصین مربوطه اعتماد کند، مشکل حل می‌شود و شایعات رنگ می‌بازند(13) زیرا کارشناسان امور، به اوضاع اشراف دارند و صادقانه همه‌چیز را بررسی و به اطلاع مردم می‌رسانند.

نتیجه:

پس توجه به معنویت، آرامش می‌آورد و این آرامش در هر دو جهت پیشگیری و درمان مؤثر است. برای رسیدن به آرامش در این شرایط راه‌هایی وجود دارد که توضیح داده شد.

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. برای اثبات این موضوع می‌توان به منابع کلامی و فلسفی معتبر خصوصاً بحث علم النفس مراجعه کرد.
  2. به‌عنوان‌مثال در علم طب می‌توان به کتاب خلاصه الحکمه مرحوم عقیلی خراسانی مراجعه کرد یا در علم اخلاق به کتاب احیاء علوم الدین غزالی که مفصل از ارتباط و تأثیر و تأثر این دو، مطلب نوشته است، مراجعه نمود.
  3.  سوره بقره، آیه 69
  4. سوره یوسف، آیه 84
  5. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، موسسه فقه شیعه، بیروت، 1411 ق، ج 2، ص 850
  6. سوره فتح، آیه 4
  7. سوره رعد، آیه 28
  8. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، مص: غفاری، تهران، اسلامیه، 1407 ق، ج 2، ص 15، بَابٌ فِی أَنَّ السَّکینَةَ هِی الْایمان
  9. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، موسسه آل البیت، قم، 1409 ق، ج 16، ص 348
  10. سوره روم، آیه 21
  11. سوره بقره، آیه 112
  12. سوره عنکبوت، آیه 33
  13. سوره نساء، آیه 89
     
    معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
  1. احیاءالعلوم، غزالی
  2.  الحقایق، فیض کاشانی
  3.  خلاصه الحکمه، عقیلی خراسانی
  4. مقالات مربوط به ایجاد آرامش
     
    کلمات کلیدی:
    معنویت. آرامش. روح و جسم. پیشگیری. درمان

افکار منفی و مثبت چه نقش هایی در شیوع و جلوگیری از بیماری مسری دارند؟
توجه به افکار منفی و ترس افراطی، علاوه بر اینکه نوعی فال بد زدن است و سبب جلب انرژی منفی و زمینه‌سازی برای اجرای واقعی آن موضوع می‌شود، می‌تواند ناآرامی روحی...
اخلاق حرفه ای. اختیار. ترس. توبه، جبران، اصلاح 

افکار منفی و مثبت چه نقش هایی در شیوع و جلوگیری از بیماری مسری و ویروسی خطرناک دارند؟ ترس چه آسیب هایی دارد؟

پاسخ اجمالی:

توجه به افکار منفی و ترس افراطی، علاوه بر اینکه نوعی فال بد زدن است و سبب جلب انرژی منفی و زمینه‌سازی برای اجرای واقعی آن موضوع می‌شود، می‌تواند ناآرامی روحی پدید آورد. نداشتن آرامش به خاطر ارتباط تنگاتنگ روح و جسم، روی بدن تأثیر منفی گذاشته و آن را ضعیف می‌کند. با ضعف بدن، بیماری بیشتر پیشرفت خواهد کرد و ویروس‌های خطرناک فرصت بیشتری برای جولان پیدا می‌کنند. برعکس، مثبت اندیشی و خوش‌بین بودن واقعی، نه افراطی و خیال‌بافی با ایجاد آرامش می‌تواند علاوه بر بهبود عملکرد بدن، به آن قوت بخشد. ازاین‌رو، نوعی مصونیت و واکسینه بودن پدید می‌آید.

پاسخ تفصیلی:

مغز آدمی که فرمانده بدن است نقطه تلاقی روح و جسم است؛ کیفیت این ارتباط در جای خودش موردبحث قرارگرفته است.(1) هرچند ذهن(2) مرتبه‌ای از جسم است ولی بسیار به روح نزدیک است، ازاین‌رو تأثیر و تأثرات فراوانی روی‌هم دارند. افکاری که در ذهن قرار می‌گیرند بسیار مهم هستند چراکه مغز از طرفی فرمانده بدن است و از طرفی نقطه اتصال به روح است. این موضوع در علوم مختلفی موردتحقیق و بررسی قرارگرفته است؛(3) ولی در اینجا به خاطر اهمیت و ضرورتی که دارد در نظر داریم تا با استفاده از آموزه‌های دینی، بدان بپردازیم.

شواهد اخلاقی و دینی:

هرچند چگونگی و نقش تأثیر امور غیرمادی، روی بدن به عهده علوم تجربی و آزمایشگاهی مانند روانشناسی، روان‌پزشکی و پزشکی است یعنی لازم است چنین چیزی با آزمایش‌های تجربی موردمطالعه قرار گیرد؛ اما برای این موضوع می‌توان شواهدی از میراث اخلاقی و دینی یافت. در کتاب‌های مهم اخلاقی مانند محجه البیضاء، جامع السعادات، معراج السعاده و الحقایق مرحوم فیض کاشانی مطالب جالب و مفیدی درباره خطورات نفسانی، چگونگی پدید آمدن آن و راه‌های مدیریت و درمانش وجود دارد .

تأثیر فکر بد:

فکر بد می‌تواند به رفتار بد و نادرست منجر شود (4) برعکس آن‌هم صادق است که فکر خوب سبب رفتار مطلوب می‌شود. اگر فردی مدام به خودش تلقین کند یا غیر اختیاری افکاری به سراغش آید که من مریض می‌شوم یا نکند مریض شوم؟ نکند بمیرم؟ نکند بیمار شدم و به دیگران منتقل کرده‌ام. نکند فلان کار را انجام دادم باعث انتقال بیماری شد؟ همه این‌ها نوعی انفعال نفسانی است که آدمی را در موضع ضعف، قرار می‌دهد. ضعف روحی منجر به ضعف جسمی می‌شود و بیشتر آدمی را به‌سوی آسیب، سوق خواهد داد. ترس هم یک حالت انفعال نفسانی است که البته اگر افراطی نباشد طبیعی و لازم است. انبیاء (علیهم‌السلام) هم در شرایط گوناگون به این مقدار ترس داشته‌اند(5) و این مسئله به عصمت ایشان ضرری وارد نمی کند بلکه آدمی را از اشتباه و خطا مصون می‌کند و وادار می‌کند تا تدبیرهای لازم به کار گرفته شود اما اگر ترس حالت افراطی به خودش گرفت، سبب فزونی ضعف و انفعال می‌شود.

انواع ترس:

ترس و احتیاط عقلایی مطلوب است یعنی اگر عقلای عالم در فلان موضوع نظری دارند، باید به آن پایبند بود ولی به احتمالات عقلی ضعیف، در جریانات واقعی، اعتنا نمی‌شود مثلاً وقتی عقلای پزشکی می‌گویند در شرایط شیوع بیماری مسری، فقط برای کارهای ضروری از منزل خارج شوید رعایت چنین موضوعی مطلوب است اما اگر فردی بترسد که اگر از خانه بیرون روم ممکن است تصادف کنم یا زلزله بیاید یا کسی مرا بکشد! هرچند این احتمالات وجود دارد ولی چون درصدش بسیار کم است، عقلای عالم بدان توجه نمی‌کنند. قرآن کریم هم فال بد زدن که نوعی بدبینی و پیشگویی بد درباره حوادث و آدم‌هاست را، مذمت کرده است (6).

نتیجه ترس مذموم:

اگر فردی دستورالعمل‌های متخصصین را به کاربرد، نیازی ندارد که ترس داشته باشد یا به افکار منفی توجه کند و وسواس گونه به موضوع نگاه نماید چراکه منجر به ضعف نفسانی و درنتیجه ضعف جسمی می‌شود. توجه به شایعات و افکار منفی، ناامیدی و یاس را در پی خواهد داشت. ترس افراطی و توجه به افکار منفی سبب بروز اختلال در عملکرد جسم می‌شود. این موضوع به‌خوبی در کتاب‌های معتبر طب قدیم، در بخش اعراض نفسانی، بحث شده است (7).

پیامدهای مثبت اندیشی:

توجه به افکار مثبت، مثبت اندیشی و شادی به‌صورت طبیعی و نه افراطی، نوعی قوت نفسانی است که سبب پدید آمدن آثار مثبت در جسم می‌شود (8) ازاین‌رو بسیار اهمیت دارد البته مثبت اندیشی غیر از خیال‌بافی‌های بیهوده است بلکه درواقع، تصور و تصدیق صحیح، از مبادی و ریشه‌های پدید آمدن اراده‌ها، برای رسیدن به مطلوب است (9) گاهی یک نفر بدون تلاش و در نظر گرفتن واقعیت‌ها و محدودیت‌ها مدام خیال‌بافی می‌کند چون به نتیجه نمی‌رسد ناامید می‌شود ولی اگر مثبت اندیشی، تصورات خوب و افکار مثبت توأم با تلاش، توکل، در نظر گرفتن محدودیت‌ها و واقعیت‌ها باشد، بسیار کارایی دارد.

نتیجه:

از توضیحات بالا معلوم شد در شرایط بحرانی و سخت، می‌توان بافکرهای مثبت و انتشار آن البته به‌صورت عقلایی و نه افراطی و خیال‌بافی مذموم، نوعی واکسینه و سپر دفاعی در برابر بلاها و بیماری‌ها ایجاد نمود همچنین با عدم توجه به افکار و حرف‌های منفی و جلوگیری از ترس افراطی، می‌توان در پیشگیری و بهبود درمان، قدم‌های مؤثری برداشت.

پی‌نوشت‌ها:

  1. دراین‌باره می‌توانید به کتاب خلاصه الحکمه مرحوم عقیلی خراسانی، جامع السعادات مرحوم نراقی، احیاءالعلوم غزالی و کتاب مروری بر کلیات طب سنتی ایرانی دکتر محسن ناصری و همکاران خصوصاً بخش روح نفسانی مراجعه فرمایید.
  2. در کتاب‌های مختلف تقسیم‌بندی‌هایی روی مغز انجام داده‌اند. ذهن مانند صندوقی جایگاه خاصی در مغز دارد. درواقع بخشی از مغز است.
  3. در روانشناسی، طب قدیم و میراث اخلاقی گذشته، دراین‌باره توضیحاتی گاه مفصل وجود دارد.
  4. سوره ص، آیه 623
  5. سوره قصص، آیه 21
  6. سوره اعراف، آیه 131
  7. دراین‌باره به کتاب اغراض الطبیه مرحوم جرجانی مراجعه شود.
  8. همان. همچنین در کتب دانشنامه احادیث پزشکی از آقای ری‌شهری گزارشاتی نقل‌شده که حالات روحی روی جسم اثر گذاشته است و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) دراین‌باره دستوراتی صادر کرده‌اند.
  9. به کتاب اخلاق در قرآن استاد مصباح یزدی جلد اول مراجعه شود.

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. احیاءالعلوم، محمد غزالی
  2.  محجه البیضا، فیض کاشانی
  3.  الحقایق، فیض کاشانی
  4. جامع السعادات، نراقی
  5.  معراج السعاده، نراقی
  6.  اخلاق در قرآن، مصباح یزدی
  7. خلاصه الحکمه، عقیلی خراسانی
  8.  نرم‌افزار طب، مرکز نور
  9.  مروری بر کلیات طب ایرانی، محسن ناصری

 

کلمات کلیدی:

افکار منفی، ترس، مثبت اندیشی، خطورات، ذهن

آیا می شود مستقلاً به ذکر و دعا درمانی اکتفا کرد؟
درزمانی که بیماری شیوع پیداکرده و واگیر است آیا ذکر درمانی جای دارودرمانی را می گیرد؟ آیا می شود مستقلاً به ذکر و دعا درمانی اکتفا کرد؟
دعا. ذکر. شفا. دارو. درمان. پیشگیری.

درزمانی که بیماری شیوع پیداکرده و واگیر است آیا ذکر درمانی جای دارودرمانی را می گیرد؟ آیا می شود مستقلاً به ذکر و دعا درمانی اکتفا کرد؟

پاسخ اجمالی:

ذکر درمانی، چه در شرایط عادی و چه در شرایطی که بیماری شیوع پیداکرده و واگیردار است هرگز جای دارودرمانی را نمی‌گیرد؛یعنی در موردی که باید فلان داروی خاص استفاده شود، اگر به‌جایش از داروی دیگر یا ذکر استفاده شود نه‌تنها نتیجه نمی‌دهد بلکه ممکن است حال بیمار را بدتر نماید. همان‌طور که اگر در موردی، جای ذکر باشد استفاده از داروها نه‌تنها جواب نمی‌دهد بلکه چه‌بسا وضعیت را بدتر کند! برای بهبود حال بیمار نمی‌توان فقط به ذکر و دعا اکتفا کرد بلکه عاقلانه‌تر آن است که از همه ابزارها برای بهبود بیماری استفاده کرد. بهره‌گیری و اکتفا به یک روش در همه موارد جواب نمی‌دهد از طرفی ذکر و دعا معلوم نیست در همه شرایط، سبب مستقلی در بهبود بیماری و شفا باشد.

پاسخ تفصیلی:

ذکر درمانی، یکی از مباحث پراهمیت و جنجالی، حداقل در سال‌های اخیر است. از طرفی توصیه‌های زیادی درباره دعا کردن و گفتن ذکر می‌شود، از طرفی برخی مطلقاً دخالت امور معنوی در مسائل مادی و ظاهری را رد می‌کنند و آن را خرافه یا تلقین می‌نامند. ازاین‌رو لازم است بررسی دقیقی دراین‌باره انجام شود برای همین توجه شمارا به خواندن چند مطلب مهم جلب می‌کنیم:

یکم:

دعا به معنای درخواست است (1). ذکر به معنای یادآوری و توجه است (2) که مقابل آن غفلت است (3). دوا یا دارو همان ابزاری است که برای بهبود به کار می‌رود (4). شفا به معنای بهبودی و خوب شدن از بیماری است (5) که درواقع نتیجه دواست.

دوم:

بر اساس آموزه‌های دینی، دوا منحصر در امور مادی نیست بلکه از اسمای الهی هم به‌عنوان دوا نام‌برده شده است. (6) حصول شفا هم این‌گونه است که منحصر در امور مادی نیست بلکه اساس آن موهبت الهی است و به دست قدرت اوست (7) هرچند برخی مقدمات آن به عهده ما گذاشته‌شده است.

 سوم:

خداوند متعال هم عسل را به‌عنوان مقدمه شفا معرفی می‌کند (8) و هم قرآن کریم را به‌عنوان شفا مطرح می‌کند؛ (9) هرچند شفایی که از عسل پدید می‌آید متفاوت از شفایی است که از قرآن به وجود می‌آید؛ ولی به‌هرحال این‌گونه نیست که امور معنوی فقط در امور معنوی و امور مادی فقط در امور مادی شفابخش باشند! به‌عنوان‌مثال نورانیتی که در لباس حضرت یوسف (علیه‌السلام) به جهت انتسابش به ایشان بود، سبب تأثیر مثبت روی چشمان حضرت یعقوب (علیه‌السلام) شد!(10) این یعنی امور معنوی می‌تواند روی امور مادی تأثیر مثبت بگذارد البته یادآوری می‌شود؛ معمولاً اسباب معنوی برای بیماری‌های معنوی و اسباب مادی برای امور مادی به کار می‌رود و خلاف آن، یک استثناست.

چهارم:

این عالم، عالم اسباب و مسببات است. گاهی ممکن است اتفاقاتی برخلاف جریان معمول صورت گیرد ولی چنین چیزی استثناست. برای بهبود هر بیماری، راه یا راه‌هایی وجود دارد که لازم است از آن‌ها استفاده شود. درجایی که تشخیص این باشد فلان دارو باید استفاده شود، شفا و بهبودی هم در همان نهفته است معنا ندارد شفا در غیر آن، جستجو شود.

پنجم:

دعا و ذکر ممکن است در شرایطی و بنا بر مصالحی به‌صورت مستقل و حاکم بر امور طبیعی عمل کند و سلسله اسباب عادی را دور بزند ولی چنین چیزی استثناست؛ ضمن اینکه در امور این عالم، این‌گونه تعبیه‌شده است که برخی امور در برخی شرایط نادر، حاکم بر برخی دیگر باشد. پس شفاهای دفعی هرچند استثناست ولی خارج از نظام عِلّی و معلولی نیست.

ششم:

آنچه از مجموع آیات و روایات معتبر در این زمینه فهمیده می‌شود اینکه دعا و ذکر اکثراً در مسیر رسیدن به شفا، کمک‌کننده هستند. توجه دارید که درروند پیشگیری و درمان، گاهی اختلالاتی ایجاد می‌شود و سهواً مشکلاتی پدید می‌آید. دعا و ذکر می‌تواند جلوی این موارد را بگیرد؛ مثلاً غذایی آلوده است یا سبب بیماری می‌شود به ذهن می‌رسد که استفاده نکن یا اشتهای آدمی از بین می‌رود! این‌ها می‌تواند از ثمرات همان دعا و ذکر باشد یا تشخیص پزشک درست از آب درمی‌آید یا داروی درست به کار گرفته می‌شود یا دعا سبب تأثیر دارو یا سبب سرعت تأثیر می‌شود؛ چراکه قرآن می‌فرماید شفا دست خدای متعال است و همیشه دارو منجر به شفا نمی‌شود به قول مولوی:

ای‌بسا اسکنجبین صفرا فزود روغن بادام تلخی می‌نمود

هفتم:

بهبود بیماری و حصول شفا باید از راه درست و تعیین‌شده باشد و هرگز دعا و ذکر جای آن را نمی‌گیرد بلکه این دو، معمولاً درروند حصول پیشگیری و درمان، کمک‌کننده هستند. البته ممکن است برای حصول شفا، راه‌هایی غیر از راه‌های مادی باشد همان‌طور که راه‌های مادی هم زیاد است اما تشخیص اینکه در فلان مورد، راه‌های معنوی هم وجود دارد و نوع راه معنوی هم در فلان ذکر یا دعاست، کار هرکسی نیست بلکه معصوم یا کسی که متصل به ایشان است باید چنین چیزی را تجویز نماید، چراکه این موضوع بسیار حساس و تخصصی است و از عهده هر فردی برنمی‌آید و از طرفی پای جان مردم در میان است. به‌صورت کلی می‌توان به دعا و ذکر مطلق، در همه شرایط توصیه کرد ولی نمی‌توان مطلبی را معین کرد یا مردم را از روال عادی بازداشت! اکثر دعاها و ذکرهایی که در آموزه‌های دینی آمده است جدای از اعتبار سنجی، یا کلی است و ربطی به موارد خاص ندارد یا مربوط به یک مورد و قضیه خاص است که برای همه شرایط و همه افراد، کارایی ندارد، بلکه نسخه خاص آن بیمار در آن شرایط بوده است و قابل تطبیق برای همه شرایط نیست. برفرض هم در زمان ما کارایی داشته باشد جای روال طبیعی و دارودرمانی را نمی‌گیرد، بلکه درروند درمان، اثر مثبت می‌گذارد و معلوم نیست سبب مستقل در شفا باشد؛ برای همین انبیاء و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به طبیب مراجعه می‌کردند و سعی در طی کردن روال طبیعی، برای حصول بیماری داشتند هرچند معتقد بودند تلاش‌های بشری هیچ‌کدام مستقل نیستند و به عنایت الهی مؤثر واقع می‌شوند. (11)

نتیجه:

دعا و ذکر می‌تواند در پیشگیری و درمان مؤثر باشد ولی هرگز جای آن را نمی‌گیرد. هرچند در برخی موارد و به‌صورت استثنا می‌تواند مستقل از امور مادی عمل کند؛ چنانکه قرآن کریم چنین موضوعی را به حضرت عیسی (علیه‌السلام) نسبت داده است (12). عمل چنین سببی در شرایط خاص، خلاف نظم خلقت نیست چراکه از اول این‌گونه تعبیه‌شده که در موارد کمی، چنین سببی، مستقل عمل نماید.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره مریم، آیه 91
  2. سوره کهف، آیه 28
  3. همان
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، مص: غفاری، تهران، اسلامیه، 1407 ق، ج 4، ص 359، ح 8
  5. سوره شعراء، آیه 80
  6. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، موسسه فقه شیعه، بیروت، 1411 ق، ج 2، ص 850: یا مَنِ‏ اسْمُهُ‏ دَوَاءٌ وَ ذِکرُهُ شِفَاء
  7. سوره شعراء، آیه 80
  8. سوره نحل، آیه 69
  9. سوره اسراء آیه 82
  10. سوره یوسف، آیه 93
  11. سوره شعراء، آیه 80: وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفینِ؛ و هنگامی‌که بیمار شوم مرا شفا می‌دهد.
  12. سوره آل‌عمران، آیه 49

 

 منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. تفسیر نور، محسن قرائتی
  2.  تفسیر تسنیم عبدالله جوادی آملی ذیل آیاتی که به موضوع شفای مریض و ذکر پرداخته‌شده است.
  3.  نکته‌ها از گفته‌ها، عبدالله فاطمی نیا
  4. مفاتیح الحیات، عبدالله جوادی آملی

 

کلمات کلیدی:

دعا. ذکر. شفا. دارو. درمان. پیشگیری

اگر پزشکی به خاطر ترس از بیماری سهل انگاری کند چه می شود؟
حکم اخلاقی بدرفتاری، بی حوصلگی، کوتاهی مسئولین بهداشت و ناامید کردن مردم توسط برخی از آنان چیست؟ اگر پزشکی به خاطر ترس از بیماری سهل انگاری کند چه می شود؟
اخلاق حرفه ای. اختیار. ترس. توبه، جبران، اصلاح

حکم اخلاقی بدرفتاری، بی حوصلگی، کوتاهی مسئولین بهداشت و ناامید کردن مردم توسط برخی از آنان چیست؟ اگر پزشکی به خاطر ترس از بیماری سهل انگاری کند چه می شود؟

پاسخ اجمالی:

در شرایط بحرانی چه‌بسا نیرو و امکانات کم باشد یا مدیریت کشور از جنبه‌هایی ضعیف و ناکارآمد شود، همچنین ظرفیت افراد، مختلف و متفاوت است. اگر پزشک یا مسئولی به‌صورت غیر اختیاری کارهایی انجام دهد یا وظایفی را ترک نماید هرچند مواخذه نمی‌شود ولی اگر در مقدمات رسیدن به این حالت، اختیار دارد لازم است آن‌ها را اصلاح کند تا به واکنش منفی منجر نشود. اگر در مقدمات هم اختیاری ندارد تکلیفی هم نخواهد داشت اما به مقداری که اختیار دارد اخلاقاً موظف است دست به اصلاح بزند، کوتاهی‌ها را جبران کند و در پیشگاه الهی دست به توبه و استغفار بردارد. دیگران هم لازم است در این زمینه روشنگری و اصلاح گری داشته باشند.

پاسخ تفصیلی:

رعایت اخلاق حرفه‌ای، بسیار مهم است. این موضوع اختصاص به جامعه دینی ندارد؛ بلکه هر انسان باوجدانی آن را تأیید نموده و خودش را ملزم به رعایت آن می‌داند اما موضوعاتی در دایره اخلاق قرار می‌گیرد که اختیاری باشد. این بحث بسیار مهم و دقیق است و روشن شدن آن، پاسخی به همه جهات مطرح‌شده در سؤال شماست.

تکلیف به مقدار توان:

در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که بر همه دستورات و تکالیف سیطره دارد مانند؛ لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها... خداوند هیچ‌کس را، جز به‌اندازه توانایی‌اش، تکلیف نمی‌کند (1). لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها... خدا هیچ‌کس را جز به مقدار آنچه (توانایی) داده تکلیف نمی‌کند (2) هرچند آیه دوم درباره خانواده و وضعیت مالی است ولی اختصاص به آن ندارد چراکه کلمات و قرائن انحصاری بودن در آن، به کار نرفته است.

نقش مهم اختیار:

هر فردی اعم از پزشک، مسئول یا فرد عادی به مقدار توان و مجموع شرایطش تکلیف دارد. برخی اوقات عواملی مانند حجم بالای کار و مراجعات، ظرفیت متفاوت افراد و ... باعث بی‌حوصلگی، سهل‌انگاری یا پرخاشگری می‌شود. این امور هرچند مورد تأیید نیست و توصیه نمی‌شود ولی چون غیر اختیاری است در دایره ارزش‌گذاری اخلاقی قرار نمی‌گیرد. موضوعاتی در دایره اخلاق قرار می‌گیرد که اختیار در آن نقش داشته باشد و از جهت مثبت و منفی می‌توان درباره آن، قضاوت اخلاقی داشت. درباره ترس هم باید بررسی شود که منشأ یا منشأهای آن کجاست؟ اگر چنین ترسی عقلایی باشد و پزشک از روی اختیار در انجام وظایفش سهل‌انگاری کند در این صورت چون از قبل تعهد داده است که خطر را بپذیرد علاوه بر توبه، ضامن است و باید جبران کند و در صورت امکان، حلالیت بگیرد. اگر سهل‌انگاری به خاطر ترس عقلایی باشد ولی غیر اختیاری، سهل‌انگاری شود در این صورت گناهی مرتکب نشده است فقط جبران و دلجویی لازم است. اگر هم ترس، عقلایی نیست یعنی احتمال عقلی آن ضعیف است و اساس قضیه ممکن است صحیح باشد و ممکن است نباشد در این صورت علاوه بر درمان، در صورت اختیار و عدم آن به‌صورت بالا عمل می‌شود.

اختیار و مسئولیت اخلاقی:

این‌طور رفتارها مقدمات و زمینه‌هایی دارد. اگر یک نفر بتواند و اختیار داشته باشد که آن‌ها را تغییر دهد ازنظر اخلاقی موظف است که چنین نماید؛ اما اگر در آن‌ها هم هیچ اختیاری ندارد تکلیفی نخواهد داشت. البته کم پیش می‌آید که یک نفر، چه در اصل یک موضوع و چه در تمام مقدمات آن، هیچ اختیاری نداشته باشد بلکه به مقداری که اختیار دارد، مسئول و مکلف است.

ضرورت تدبیر:

ترس، خستگی، ظرفیت پایین، زودرنجی، زود عصبانی شدن و کوتاهی دیگران دلیل نمی‌شود که فردی، رفتارهای ناشایست داشته باشد ولی اگر چنین شد لازم است خودش را درمان کند یا اگر از خودش شناختی دارد تدبیرهای لازم را از قبل به کار ببرد تا ناخواسته در شرایط غیرطبیعی، دچار رفتارهای ناپسند نشود.

لزوم جبران آسیب‌ها:

در این شرایط اگر فردی به‌صورت کاملاً غیر اختیاری به دیگری آسیبی زد هرچند گناهکار نیست ولی لازم است جبران نماید و دل طرف مقابل را تا حد امکان به دست بیاورد و همچنین خودش را درمان کند. اگر هم از روی اختیار چنین کرد و لو درصد اختیار پایین باشد به همان مقدار مؤاخذه می‌شود، پس علاوه بر توبه (3) لازم است جبران کند (4) و طرف مقابل را راضی نماید تا حق‌الناس به عهده‌اش نماند و در صورت عدم امکان جلب رضایت، علاوه بر دعا و طلب مغفرت، برای آن اشخاص، کار خیر انجام دهد چراکه قرآن می‌فرماید کارهای خوب، بدی‌ها را از بین می‌برد. (5)

توجه به وظیفه همگانی:

در شرایط بحرانی، همه مسئولیت‌هایی دارند. اگر برخی چه عمدی و چه سهوی کوتاهی می‌کنند علاوه بر اینکه سعی می‌شود تا با روشنگری مستقیم و غیرمستقیم خطاهایشان را جبران کنند، با امید دادن و تلاش ایثارگرانه می‌توان خلأها را تا حد امکان، پر کنند. به‌هرحال هر فردی به مقداری که بتواند لازم است برای اصلاح گری تلاش نماید (6).

نتیجه:

اگر در بی‌حوصلگی، سهل‌انگاری یا پرخاشگری و ... به‌هیچ‌عنوان اختیاری درکار نباشد هرچند آن کار ناپسند، تأیید و توصیه نمی‌شود، ولی انجام دهنده‌اش مواخذه نمی‌شود و نمی‌توان او را مورد ملامت قرارداد، فقط در صورت امکان، لازم است جبران و اصلاح، صورت گیرد اما فاعل کار ناپسند، به مقداری که اختیار باشد، به همان میزان مواخذه می‌شود ازاین‌رو علاوه بر جبران و اصلاح، نیاز به توبه هم هست. ترس غیر عقلایی را هم لازم است درمان کند. هر فردی هم لازم است به مقدار توان به بهبود شرایط کمک کند و در اصلاح گری شریک شود.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره بقره، آیه 286
  2. سوره طلاق، آیه 7
  3. سوره فرقان، آیه 70
  4. همان
  5. سوره هود، آیه 114
  6. همان، آیه 88

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. اخلاق در قرآن و انسان‌شناسی، محمدتقی مصباح یزدی
  2.  اخلاق حرفه‌ای، احد فرامرز قراملکی
  3.  اخلاق کاربردی، محمدتقی اسلامی و مقالات مربوط به اخلاق پزشکی
  4.  حماسه حسینی، مرتضی مطهری جلد دوم (نهی از منکر و تبلیغ)

 

کلمات کلیدی:

اخلاق حرفه‌ای. اختیار. ترس. توبه، جبران، اصلاح

ولي وقتي فهميدم پسر بوده انگار آب سرد ريختن رو سرم چکار کنم؟
نيازي نيست با كسي درباره اين موضوع گفتگو كنيد. سعي كنيد به جاي نگراني بيش از حد و غصه خوردن براي اين كار اشتباه، هر چه زودتر در صدد اصلاح باشيد ...

با عرض سلام و احترام خدمت شما من دختر 24 ساله هستم برام مشکل بزرگي پيش اومده که از نظر روحي داره داغونم ميکنه و بشدت عذابم ميده من چند وقت پيش تو يک شبکه اجتماعي با يه دختر آشنا شدم چون خواهر نداشتم ميخواستم باهاش درد و دل کنم اول فک ميکردم واقعا دختر هست حتي براي من صداشو فرستاد از طرز جمله هاش سوالايي که ميپرسيدم جواب ميداد مطمعن شدم دختر هست ميگفت اسمش سارا هست ولي ديروز بهم گفت اصلا سارايي وجود نداره ?? گفت اسمم صادق هست گفت بهت دروغ گفتم گفت الانم دلم برات سوخت بهت گفتم همه اينها يک طرف مشکل من اينه که من بهش اعتماد کردم عکسمو فرستادم چون واقعا فک کردم دختره اونم براي من عکس فرستاد عکس يه دختري ،غير از اون حرفايي باهاش زدم يني اون منو وادار ميکردم حرفاي خيلي بد?? حتي عکس گفتم دختره اشکال نداره ولي بازم ناراحت بودم و اون موقع بهش گفتم من ديگه توبه کردم حرف بد باهام نزن ?? ولي از اون بدتر وقتي فهميدم پسر بوده انگار آب سردي ريختن رو سرم تو ذهنم جنگه همش گريه ميکنم نميتونم راجع بهش با کسي حرف بزنم دارم از فکرش رواني ميشم بهش گفتم اصلا نميبخشمت بي وجدان ،گفتم خدا جواب کارتو بده ولي ميترسم من عکس فرستادم، فک ميکردم دختره دارم ميميرم از غصه من چکار کنم ،البته شماره منو نداره فقط با اي دي با هم حرف ميزديم خاک تو سرم اصلا شک نکردم که پسره??حالا چکار کنم خدا منو ميبخشه دارم ديونه ميشم تو رو خدا بگيد چکار کنم ??اون عکسا و حرفا دارن ذهنمو منجر ميکنن،من عکساي بدي فرستادم اون آدم گفت يکي از شهرستاناي اطراف ما زندگي ميکنه،تو رو خدا بگيد چکار کنم به آرامش برسم، چکار کنم خدا منو ببخشه??

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

از مشكلي كه براي شما پيش آمده بسيار متاسف شدیم. اين كه فردي اين طوري به خودش اجازه دهد كه با احساسات يك خانم به این شکل بازي كند جاي بسي ناراحتي و نگراني دارد. حال شما را درك مي كنیم خصوصا كه نيت شما خير بوده است. حق داريد كه شگفت زده و غمگين باشيد. براي اينكه حال روحيتان رو به بهبودي رود بهتر است به چند مطلب توجه داشته باشيد:

1.       كار شما گناه ارتباط با نامحرم را ندارد چرا كه شما خبر نداشتيد و اصلا احتمال هم نمي داديد بنابراين لزومي ندارد اين همه عذاب وجدان داشته باشيد و خود خوري بكنيد. شما گناهي مرتكب نشده ايد تا بخواهيد اين همه سراسيمه و آشفته شويد.

2.       نمي دانیم منظورتان از عكس بد يا حرف هاي بد چه بوده است؟ اگر در ارتباط با مسائل جنسي است كه فرقي ندارد طرف مقابل شما پسر باشد يا دختر! ما حتي با هم جنس خودمان هم اجازه نداريم وارد اين فاز بشويم چرا كه اين هم آسيب زاست. براي اين كار در صورت انجام نياز به توبه است. پشيماني قلبي را توبه مي گويند كه لازمه آن ترك آن كار و تصميم به انجام ندادن مجدد آن است.

3.       اين كار براي شما تجربه اي پر بهاء بود هر چند خيلي گران تمام شد و با سختي به دست آمد و آن اين كه ديگر تا شناخت كافي از شخصي پيدا نكرده ايد به او 100% اعتماد نكنيد. تازه وقتي طرف مقابل را شناختيد باز هم بايد به اندازه ظرفيتش به او اعتماد كنيد نه بيش، نه كم.

4.       بهتر است اكانت شبكه اجتماعي كه در آن عضو هستيد را حذف كنيد و مجدد با آي دي جديد وارد شويد تا تمام گفتگوها براي دو طرف پاك شود. با اين كار مقدار زيادي از دغدغه شما حل مي شود.

5.       نگران عكس و اين طور موارد هم نباشيد. مشكلي پيش نمي آيد. طرف مقابل شما با يك عكس كاري نمي تواند انجام دهد. قرآن مي فرمايد خداي متعال از اهل ايمان دفاع خواهد كرد: إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ‏ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا... خداوند از كسانى كه ايمان آورده‏اند دفاع مى‏كند(1)

6.       به هيچ وجه ارتباط را با آن شخص ادامه ندهيد حتي از او انتقاد نكنيد و حرفهاي تند و آتشين هم نزنيد. هر گونه ارتباط و لو به اين صورت باشد ممكن است به ضرر شما تمام شود و به طرف مقابل جرات دهد تا شما را به خودش وابسته كند پس بهتر آن است كه ديگر ادامه ندهيد و هر چه زودتر اين ارتباط را تمام كنيد.

7.       نيازي نيست با كسي درباره اين موضوع گفتگو كنيد. سعي كنيد به جاي نگراني بيش از حد و غصه خوردن براي اين كار اشتباه، هر چه زودتر در صدد اصلاح باشيد. به افكار منفي و اين اينكه در آينده چه مي شود و اين حرفها هم بي توجه باشيد و فكر نكنيد.

8.       نيازي به بحث با آن شخص و نفرين كردن او نيست. او نتيجه اين كار زشت خود را خواهد ديد؛ قرآن مي فرمايد: وَ لا يَحيقُ‏ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِه‏...امّا اين نيرنگها تنها دامان صاحبانش را مى‏گيرد(2) بازي با آبرو و احساسات ديگران، دروغ گفتن و فريب دادن گناهان كمي نيست. ما هم اميداريم كه آن شخص هدايت شود تا دست از اين حُقه بازي ها بردارد و از ابزاز فضاي مجازي در راه درستش بهره بگيرد. هر چند كه معمولا پسرها از باب كنجكاوي يا سركاري گذاشتن وارد اين موضوعات مي شوند، از طرفي نمي توانند احساسات خانم ها را درك كنند پس به خودشان اجازه مي دهد وارد رابطه هاي خطرناك و نادرست شوند.

در پايان اميدواریم كه از پس اين حادثه تلخ، روزها و اتفاقات بسيار خوبي در انتظارتان باشد تا تلخ كامي و ناآرامي جايش را به شادي و نشاط دهد.

موفق باشید.

پي نوشت ها:

1.       سوره حج، آيه 38.

2.       سوره فاطر، آيه 43.

اگه نپرسيم مشکلي نداره...؟
مسائلي را كه به آن احتياج داريم بايد بپرسيم و منعي از اين جهت نيست. در جايي كه اصلا احتمال عقلایی نمي داديم گناه باشد، تكليفي نداريم و گناهي ندارد ...

با سلام اگه از يه چيز اطلاع نداشته باشي که گناه دارد يا نه...با توجه به برنامه سمت خدا که ميگفت هر چه کمتر بدوني راحت تري...هميشه سوال مکرر نپرس مثلا اگه اينجوري بود چه جوري ميشد ....حالا اگه نپرسيم مشکلي نداره...با تشکر

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

مسائلي را كه به آن احتياج داريم بايد بپرسيم و منعي از اين جهت نيست. در جايي كه اصلا احتمال عقلایی نمي داديم گناه باشد، تكليفي نداريم و گناهي ندارد. اگرگفته مي شود سوال مكرر نپرسيم به سه دليل است:

1.       افكار منفي و وسواس داريم و هر چه بيشتر توضيح بدهند و فروعات مسائل را بگويند حالمان بدتر مي شود چون واقعا سوال نداريم بلكه وسواس و افکار منفی داريم.

2.       نيت ما از پرسيدن سوال، بهانه جويي و پيدا كردن راه فرار و انجام ندادن آن كار است مانند بني اسرائيل در ماجراي پرسش از خصوصيات حيواني كه قرار بود قرباني كنند؛ قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ‏ تُثيرُ الْأَرْضَ وَ لا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِيَةَ فيها قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما كادُوا يَفْعَلُون‏: گفت: خداوند مى‏فرمايد: «گاوى باشد كه نه براى شخم زدن رام شده؛ و نه براى زراعت آبكشى كند؛ از هر عيبى بركنار باشد، و حتى هيچ گونه رنگ ديگرى در آن نباشد.» گفتند: «الان حق مطلب را آوردى!» سپس (چنان گاوى را پيدا كردند و) آن را سر بريدند؛ ولى مايل نبودند اين كار را انجام دهند(1).

3.       مطلبي باشد كه جزء مسائل ضروري(واجب يا حرام) نباشد در اين موارد سوال هاي گوناگون و مكرر پرسيدن لازم نيست.

پس سوال هایی که واقعا به جوابش نیاز داریم و گره ای از کارمان باز می کند بپرسیم. موفق باشید.

پي نوشت:

  1. سوره بقره، آيه 71.

صفحه‌ها